نمازجمعه ۱۲ خرداد ماه ۹۱
خطبـه اول
بسماللهالرحمنالرحیم
تقوا، برترین راه برای جلب محبت الهی است.
شما عزیزان نمازگزار به ویژه خودم را به مراعات تقوای الهی سفارش میکنم، چرا که تقوا بهترین زاد و توشه برای سعادت اُخروی و برترین راه برای جلب محبت الهی در حیات دنیوی است.
در خطبه اول بنا بر این گزاردهایم که از راه خدا سخن بگوئیم، راه خدایی زندگی کرده، راهی که خدا به ما است و ما هم خدا هستیم. رهرو این راه موهبتِ عنایت و نصرتِ الهی دارد و توجهات ویژهی خداوندی نصیب او است و خودِ خداوند در چالشها، مشکلات و گرفتاریها او را یاری میکند. راه خاتم الانبیاء محمد مصطفی (صلی اللهعلیهو آلهوسلم) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) است.
مراعات ادب اجتماعی و عمومی از اخلاق اجتماعی مؤمن است.
راه خدا عبودیت است و جوهرهی عبودیت، ایمان است و یکی از ویژگیهای انسان مؤمن، اخلاق مداری است، اخلاق شخصی، اخلاق خانوادگی، اخلاق کاری و اخلاق اجتماعی. یکی از فضائل اخلاق اجتماعیِ انسان مومن، مراعات کردن ادب اجتماعی و عمومی است. انسان مومن انسانی است که مؤدب به آداب است، در محیط اجتماعی با ادب خود چنان زندگی میکند که فضای عمومی معطر به آراستگی و دارا بودن فضائل ادبی آن انسان مؤمن است.
ادب یعنی خوش رفتاری و شایسته گفتاری یک شخص
ادب در لغت و عرصه فضای لغوی زبان پارسی چند معنا دارد که یکی از معانی آن، دستور زبان است، که میگویند ادب پارسی، ادب عربی، ادبیات عرب، مراد آنها دستور زبان است. معنای دیگر ادب، تنبیه و مجازات است، به همین خاطر میگویند که فلانی باید ادب شود یعنی باید مجازات شود، و دیگر معنای ادب یعنی خوشرفتاری و شایسته گفتاریِ یک شخص، که مراد از ادب در این مجال همین معنا است.
بهترین چیزی که پدر و مادر برای فرزند به ارث میگذارند، ادب است.
ادب بدین معنای اخیر یعنی شایسته بودن گفتار و رفتار انسان در همه ابعاد زندگی بُعد خانوادگی، بُعد اجتماعی و بُعد کاری. شایستگی در رفتار، آراستگی در بیان و در یک کلام، «خوب و خوش رفتار و گفتار بودن». امیر مؤمنان علی بن ابیطالب (علیهالسلام) میفرمایند: «الادبُ کمالُ الرجل»[۱] ادب و مراعات آن، نشانهی رشد و کمال انسان است. «أَفْضَلُ الشَّرَفِ الأَدبُ»[۲] برترین شرافت یک انسان، ادب او است. و بعد میفرمایند: «خَیرُ ما وَرَّثَ الاباءَ الْابْناءًَ الاَدبُ»[۳] بهترین چیزی که پدر و مادر برای فرزند به ارث میگذارند ادب او است یعنی فرزند بهترین چیزی که از پدر و خانواده باید به دست آورد مراعات کردن ادب و آموزش ادب به او است. و باز میفرماید «اِنَّ النّاسَ اِلى صالِحِ الاَْدَبِ اَحْوَجُ مِنْهُمْ اِلَى الْفِضَّهِ وَ الذَّهَبِ»[۴] نیاز انسان به ادب و مراعات ادب اجتماعی، بسیار بیشتر است نسبت به طلا و نقره، چرا که این دو از بین میروند اما ادب است که باقی میماند. و باز میفرمایند «لا شرف مع سوء الادب»[۵] انسانی که بیادب است هیچ شرافتی در صحن اجتماع ندارد، «مَنْ قَلَّ أَدَبُهُ کثُرَتْ مَساوِیهُ»[۶] کسی که ادب او کم است اشتباهات او زیاد خواهد بود، لغزشهایش زیاد خواهد بود، «بئس النّسب سوء الادب»[۷] بدترین چیز از حیث نسب، خانواده و تبار، بدی ادب است، لذا میفرمایند: دو چیز است که نشانه عقل است «الدِّینُ و الأدبُ نتیجَهُ العقلِ»[۸] انسانی که دین مدار است و مراعات ادب می کند نشان از این دارد که او عاقل است، «الادبُ صورهُ العقل»[۹] ادب ظاهری است که نشان میدهد که این شخص جوهرهی عقل دارد، صورت هر چیز نشان از باطن یک چیز است، ادب صورت عقل است، اگر انسان حسن ادب داشت نشان از آن است که عقلی کامل دارد و اگر سوء ادب داشت نشان از این دارد که این فرد دارای ادب نیست، دارای عقل نیست، دارای رشد نیست و دارای خرد نیست، «لا أَدَبَ لِمَن لا عَقلَ لَهُ»[۱۰] کسی که عقل ندارد ادب ندارد و بالعکس آن هم درست است کسی که ادب ندارد نشان از این دارد که عقل ندارد.
به همین خاطر انسان مؤمن باید در محیط اجتماعی، مؤدب، خوشرفتار و خوشگفتار باشد و هم محتوای رفتار و گفتارش خوب باشد و هم ظاهر رفتار و گفتارش پسندیده باشد. فردی باشد که در محیط اجتماع همه او را انسانی با شخصیت بدانند، انسانی که مؤدب به آداب است، ظاهر و باطن او سراسر نشان از ادب دارد.
ترک گناه و انس با خدا نشان از ادب انسان دارد.
ادب نسبت به موارد خود بر دو قسم است: «الادب مع الله و الادب مع الناس» ادب انسان نسبت به خداوند و ادب انسان نسبت به مردم. ما در قبال خدا باید مؤدب به آداب الهی باشیم، ترک گناه و اُنس با خدا، نشان از ادب انسان دارد لذا میفرمایند: «أحسَنُ الآدابِ ما کَفَّکَ عنِ الَمحارِمِ»[۱۱] بهترین ادب آن است که شما را از گناه باز دارد، «مَنْ لم یَصْلُحْ على أدبِ اللَّهِ لم یَصْلُحْ على أدبِ نفسِهِ»[۱۲] کسی که مراعات ادب در رابطه با خدا نمیکند نمیتواند خویش را نیز در صحن اجتماع مؤدب کند، لذا اولین گام انسان در عرصه ادب این است که انسان در قبال خدا ادب داشته باشد. مرحوم علامه طباطبایی در کتاب شریف المیزان یک باب در این رابطه برگشوده است.
«الادب مع الله» ادب در رابطه با خدا برای انسان، ترک گناه، خدمت به مردم، اخلاص و اُنس با خدا و دعا است، این ادب مع الله است.
یک ادب «مع الناس» هم داریم که آن ادب «مع الناس» خانوادگی، اجتماعی، کاری و در این محیطها است و این ادب، هم باید رفتار دیده شود و هم در گفتار. امیر مؤمنان (علیهالسلام) میفرمایند: در رابطه با میزان ادب خود میتوانی خویش را اینگونه آزمایش کنی «کَفاک أدَباً لِنَفسِک اِجتنابُ ما تَکرَهُهُ مِن غَیرِک»[۱۳] اگر میخواهی بدانی مراعات ادب میکنی و خویشتن را میخواهی به آداب الهی مؤدب کنی، این گونه خود را مؤدب کن: هرچه که دوست داری که از غیر به تو نرسد و نمیپسندی، تو نیز برای دیگران نپسند و هر چه که دوست دارید که دیگران در قبال تو انجام دهند تو هم در قبال دیگران انجام بده.
انسان باید در رفتار، تقوایی و اخلاقی رفتار کند، حتی اگر بدی کردند انسانِ متخلق، بدی نمیکند، به او توهین کردند او توهین نمی کند، دل او را به درد آوردند او دل کسی را به درد نمیآورد، اگر حق او را بخورند او حق دیگران را نمیخورد، سیره رسول خدا محمدبنعبدالله (صلیالله علیهوآلهوسلم) دارد، لذا اگر انسان مؤمن و جامعهی ایمانی، مراعات ادب اجتماعی کنند یک جامعه سالم، پاک، صمیمی و پر از شکوفههای مهر و محبت ولایی خواهیم داشت.
خدایا همه ما را مؤدب به آداب اجتماعیات بگردان.
خطبه دوم
بسماللهالرحمنالرحیم
تقوا کلید رستگاری است.
شما عزیزان نمازگزار به ویژه خودم را به مراعات تقوای الهی سفارش میکنم، چرا که تقوا طریق جلب محبتهای الهی و کلید رستگاری و تنها راه برای سعادت اُخروی است.
در خطبه دوم پیرامون چند موضوع به اختصار سخن میگوییم:
میلاد آسمانی امام جواد (علیه السلام)
سالروز میلاد فرخنده امام جواد (علیهالسلام) را به حضرت بقیهالله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مقام معظم رهبری، مسلمین و شیعیان جهان تبریک می گوئیم. امام جواد (علیهالسلام) در سن ۸ سالگی به امامت رسیدند، سنی که هیچ کس غیر از معصومین نمیتواند عهدهدار مقام هدایت دینیِ جامعه شود، حضرت زکریا، حضرت عیسی و برخی از ائمهی گرانقدر ما اینچنین بودند. در حالی که همه به خاطر نداشتن فرزند برای امام رضا (علیهالسلام) در حقانیت سلسلهی ائمه اطهار (علیهمالسلام) شک کرده بودند، خداوند به امام رضا (علیهالسلام) فرزندی آسمانی داد و آن حضرت با حضور و با هدایت خود چنان کاری که در همان کودکی کرد که معجزهی شیعه و امامت ایشان بر حقانیّت مکتب اهل بیت افزود. مناظرههای که با “یحیی بن اکثم” و “ابن ابی دُعاه” از علمای اهل سنت داشتند و تمامی این حضرات به عظمت علمی و کمال وجودی ایشان اعتراف کردند که کاشف از این است که مقام امامت یک مقام الهی است که خداوند هر کس را به این مقام رسید تمامی شرایطش را به آن شخص افاضه میکند.
فردی خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد: یابن رسولالله، ما را نصیحتی کن، امام فرمود: میپذیری؟ گفت؟: آری، امام فرمود: «توسد الصبر و اعتنق الفقر و ارفض الشهوات و خالف الهوی، و اعلم أنک لن تخلو من عین الله فانظر کیف تکون»[۱۴] صبر را تکیه گاه خود قرار ده، فقر را در راه خدا دوست داشته باش و از ثروتی که در غیر راه خدا و حرام است بپرهیز، از شهوتها بگریز و با هوای نفس خود مخالفت کن، تو در محضر خدا هستی، شما در محضر خدا هستید، نگاه کن در محضر خدا که چگونه ادب مع الله و ادب الهی را مراعات میکند، آیا در محضر خدا گناه میکنیم؟ این پیام امام جواد (علیهالسلام) است.
امام راحل، جامع جمیع صفات کمالیّه انسان است.
روز یکشنبه چهارده خرداد، مصادف با سالروز ارتحال ملکوتی امام راحل عظیم الشأن است. امام راحل، معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران است. شخصیتی که جامعِ جمیعِ صفات کمالیهی انسان است و واقعاً انسان که تاریخ را پژوهش و بررسی میکند میبیند که بعد از معصومین، ایشان شخصیتی بینظیر در برخی از عرصههای جهان اسلام است. در تسلط بر معارف دین، فقه، ادبیات، اصول، تاریخ، تفسیر، عرفان و فلسفه دارای اندیشه، رأی و حسن ابتکار بودند. در عرصه سیاسی یک نبوغ ذاتی و بی نظیر در تاریخ اسلام داشتند و در عرصه مدیریت، شجاعت و استکبار ستیزی و نگاه ویژه به مردم، واقعاً امام الگو است.
امام (ره) موجب روشنایی، بصیرت و بیداری شد.
آن حضرت با طراحی اندیشهی سیاسیِ فقهی و تئوری ولایت فقیه در فضایی که شرق و غرب و ابرقدرتهایش تمام جهان را گرفته بودند فصل نوینی باز کرد و خورشید ولایت را از ایران به طلوع درآورد و موجب روشنایی، بیداری و بصیرت در ایران و انقلاب شد و این خورشید بیغروب هماینک تمام جهان را گرفته است.
نگاه آن حضرت به حکومت اسلامی و عدالتگستری، حمایت از مستمندان و ضعفا و جلوگیری از فقر و تبعیض و ظلم، واقعاً یک شرایطی در ایران اسلامی درست کرد که هماینک آثارش را میبینیم. کشتی انقلاب را در دریای طوفانی اوائل انقلاب به حرکت درآورد، فتنهها را یکی پس از دیگری درنوردید و آن فتنههایی که موجهایش تمام ایران را گرفته بود آن حضرت نجات داد.
امام کاری بزرگ در تاریخ اسلام و ایران انجام داد و شما هماینک بعد از سال ها ملاحظه میکنید که سخنانش گویا همین امروز است که از زبان مبارک ایشان صادر میشود. رحلت ایشان جانها را سوزاند اما آن حضرت با برنامهریزیای که داشت و عنایتی که خدا و اهل بیت به این مملکت داشتند هر چند آیتی از آیات الهی از ما گرفته شد «مَا نَنسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنسِهَا»[۱۵] اما چیزی که هست خداوند یک بزرگمرد دیگری را نصیب ما کرد و آن، ولایتِ مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای (دامت برکاته العالیه) است.
لحظه ای مقام معظم رهبری را تنها نخواهیم گذاشت.
سالروز ولایت مقام معظم رهبری را نیز گرامی میداریم و عهد و پیمان میبندیم که با تمام وجودمان همانطوری که به آرمانهای حضرت امام و امام پایدار بوده و هستیم هیچگاه حتی لحظهای مقام معظم رهبری را تنها نگذاریم.
روز دوشنبه مصادف با میلاد امیرمؤمنان علی بن ابیطالب (علیهالسلام) و روز گرامیداشت قیام ۱۵ خرداد و آغاز ایام البیض و اعتکاف است. میلاد آن حضرت را گرامی میداریم، تبریک میگوییم و یاد و خاطرهی شهدای ۱۵ خرداد را هیچگاه از خاطر نمی بریم.
زبان و قلم هیچ کس نمی تواند عظمت امیرمؤمنان (علیه السلام) را بیان کند.
امیر مؤمنان (علیهالسلام) شخصیتی است که زبان و قلمِ هیچ کس نمیتواند عظمت ایشان را بیان کند و اگر شما میبینید که از علیبنابیطالب (علیهالسلام) سخنی میگویند نشأت گرفته از آن مقداری است که پیامبر و اهلبیت در وصف ایشان گفتهاند. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) میفرماید: «عَلی مَعَ الحَقّ َو الْحَقُّ مَعَ علی»[۱۶] علی با حق عجین است و حق نیز با علی عجین است، «لَنْ یَفْتَرقَا» جدا شدنی نیستند، «علیّ مع القرآن و القرآن مع علیّ»[۱۷] علی با قرآن است و قرآن نیز با او است. علی قرآن ناطق است، «لَنْ یَفْتَرقَا» جدا شدنی نیستند، این عظمت وجود علیبنابیطالب (علیهالسلام) است، خداوند در دنیا و آخرت ما را پیرو علی (علیهالسلام) و مورد شفاعت ایشان قرار دهد.
تأکید میکنم که انشاءالله مراسم میلاد امیرمؤمنان (علیهالسلام) و گرامیداشت شهدای ۱۵ خرداد و ارتحال حضرت امام، چنان باشد که مراعات هر دو جنبه شود، این دو نکته باید مراعات شود، هم یاد و خاطر امام و شهدا را گرامی بداریم و هم مقام علیبنابیطالب (علیهالسلام) با مناسبتهای صحیح، مناسب و مراعات هر دو جنبه تجلیل و تعظیم شود.
توجه جدی به حفظ شاخصهای محیط سلامت در عرصه محیط زیست
روز سهشنبه، روز جهانی محیط زیست است. توجه جدّی به حفظ شاخصهای سلامت در عرصه محیط زیست یک ضرورت زیستمحیطی است. همه اقشار به ویژه مسئولین باید با برنامههای دانش بنیان و مدیریت کارآمد به ارتقاء سطح سلامت در محیط زیست بیفزایند و در این رابطه باید با طراحیهای نوین این کار صورت گیرد.
روز چهارشنبه سالروز وفات حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است که ایشان یک سال بعد از حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) زندگی نکردند. حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ام المصائب هستند. وقتی که به مدینه آمدند زنان مدینه اطراف او را گرفتند و سؤال میکردند: یا زینب، در کربلا چه گذشت؟ آن حضرت توضیح میداد که در کربلا، در کوفه و در شام چه گذشت، همه مصائب را بر میشمردند اما از حضرت سجاد (علیهالسلام) که سؤال کردند: کدام بخش از این جریان بر شما، عمه ات زینب و دیگران خیلی سخت گذشت؟ فرمود: «الشام الشام الشام». شام چه خصوصیتی داشت که این گونه امام سجاد (علیهالسلام) را داغدار کرده بود؟ در کربلا رأس مطهر حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) را بریدند، به نیزه کردند، در کوفه جلوی کاروان اُسرا به حرکت درآوردند، در بین راه چه توهینها و سختیهایی که نبود، اما شام چه گذشت؟ در شام که امام سجاد (علیهالسلام) این گونه میگوید: عمه ام زینب دیگر نماز را نشسته میخواند، در شام چه گذشت؟
یک فقرهی آن این بود: حضرت زینب (سلاماللهعلیها) وقتی که خاندان حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) را به بند و زنجیر کشیده بودند و به کاخ یزید بردند، بلند شد و خطبه خواند، خطبهای غرّا خواند. یزید گفت: مگر این زینب نیست؟ گفتند: بله، یزید گفت: پس بعد از اینهمه مصیبت چرا اینطور و با این شجاعت، با این بلاغت و با این قدرت سخن میگوید؟ گفتند: او دختر علی بن ابیطالب (علیهالسلام) است، یزید گفت: چه کار کنیم که او ساکت شود؟ گفتند: به دندان و دهان اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) و سر بریدهاش خیزران بزنید شاید ساکت شود. شروع کردند با خیزران به دهان مطهر اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) که سرش در تشتی بود بی احترامی کردن. اینجا بود که حضرت زینب (سلاماللهعلیها) ساکت شد. لذا میگویند شام بر حضرت زینب (سلاماللهعلیها) خیلی سخت گذشت و از طرفی دیگر، وقتی کنار قبر مطهر حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) قرار گرفت، گفت: یا اباعبدالله، بعد از شما هر امری که داشتید انجام دادم، از خاندان رسولالله (صلی الله علیه و آله وسلم) محافظت کردم، لکن شرمندهی رقیه هستم و او را در شام و در خرابهها باقی گذاشتم. لذا وقتی به مدینه آمد شوهرش آمد، بین جمعیت میگشت و میگفت: زینبم کو؟ یک باره حضرت زینب (سلاماللهعلیها) به شوهرش عبدالله خطاب کرد، گفت: «أنا زینب»، شوهرش یک نگاهی کرد و گفت: «أنت زینب؟» تو زینب من هستی؟ تو که این گونه نبودی؟ تو که کمرت خمیده است و موهایت سفید شده است.
«اللهم صل علی محمد و آل محمد»
خدایا در ظهور آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تعجیل بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»