نمازجمعه ۲۵ دی ماه ۸۸
«بسم الله الرحمن الرحیم»
الحمد الله رب العالمین بارئ الخلاق اجمعین لاحول ولا قوۀالا با الله العلی العظیم و الصلاۀ و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین و افقل السضراء المکرمین حبیب اله العالمین و شفیع ذنوب المومنین العبد الموید و السورل الا مجد مصطفی ابی القاسم محمد و علی آل المعصومین سیما بقیته الله فی الارضین و لعنته الله علی اعدائهم اجمعین.
اوصی عبادالله و نفسی ونفسی بتقوی الله فانها خیرزادوذخیرۀ المعاد شما عزیران نماز گزار را بویژه خودم بمراعات تقوی الهی سفارش می کنم زیرا که تقوی بهتر زادو توشه برای سعادت آخرت و تنها ترین راه برای جلب محبت خدا در دنیا ست. در خطبهی اول بنابراین گزاردیم که از کسانی سخن بگوئیم که خداوند در قرآن تصریح کرده است که آنان را دوست ندارد در بحران ها گرفتاری ها آنان را مشمول مهر ومحبت خود قرار نمی دهد محرومند از لطف و عنایت خدا در قرآن یازده گروه هستند که بصراحت بیان شده است که محبوب خدانیستند که به برخی از آن ها پرداختیم و در خطبه اول نماز جمعه هفته ی قبل بگروه دیگری از آنان توجه کردیم و سخن گفتیم و آنان ظالمین بودند. خداوند در سه آیه تصریح کرده است که انسان ظالم را دوست ندارد «والله لا یحب الظالمین» خداوند هیچ گاه ظالمین را دوست ندارد وآنان را مورد مهر و محبت خود قرار نمی دهد ظالم کسی است که هم به خود و هم به دیگران ستم می کند جفا روامی دارد نه حقوق الهی خود را پاس می دارد و نه حقوق مردم را مراعات می کند انسانی که می توانست با عدالت، عدالت محوری دین مداری به مراتب عالیه انسانی برسد با ظلم به خود ودیگران خویش را در باتلاق منعفن رذالت قرار می دهد امیرمومنان نماد عدالت
عدالت الهی وانسانی می فرمایند «لاتظلم کما تحب ان لا تظلم»ظلم مکن همان طوری که دوست داری که کسی به توظلم نکند ظلم در دنیا موجب هلاکت جامعه و در آخر مایه ی نابودی شخص ظالم هست. بیان کردیم آثار و عواقب ظلم را هم دردنیا و هم در آخرت و در این خطبه اقسام و انواع ظلم را مورد تحقیق قرار می دهیم و بررسی می کنیم ظلم و ستم بردوقسم هست یکی ظلم و ستم انسان به خود و دیگری ظلم و ستم انسان به دیگران انسان گاهی به خود ظلم و جفا می کند و آن درصورتی است که انسان دارای اعتقاد انحرافی ،انحطاط رفتاری و ابتذال اخلاقی باشد دین مدار نباشد بر صراط مستقیم الهی قدم برندارد تقوای الهی پیشه نکند این به خود ظلم کرده است چرا که انسانی که می توانست از طریق دین از راه صراط مستقیم الهی به بلندای معرفت اخلاق و رفتار برسد باید اعتقادی بد اخلاقی بد رفتاری آن چنان تنزل داده شخصیت خودش را و همچون حیوانات بدنبال درندگی استفاده از دنیا ودر طرقی است که سراسر ستم به خود است در قرآن آیات زیادی در این راطه است « قال رب انی ظلمت نفسی فاغفرلی» پروردگارا به خودم ظلم کردم مرا ببخشای اگر کسی در حوزه دین داری و دینمداری مراعات دین نکرد به به خود ظلم کرده است.
ظلم به خود اشکالی دارد مواردی دارد مصادیقی دارد که برخی از آناها را اشاره می کنم یکی از ظلم های انسان به خود ارتکاب گناه هست ارتکاب گناه ظلمی است که انسان به خود روا می دارد خود را از دایره محبت خدا دور می کند در فضای صید شیطان قرار می دهد خود را مبتذل و مختظح در عالم وجودی می کند بهمین خاطر امیرمومنان علی آلاف التحیته و الثناء می فرمایند« ظلم نفسه من عصی الله» کسی که گناه می کند ظلم به خود کرده است انحراف در اعتقادات ابتذال در رفتا آلودگی در اخلاق که مصادیق گناه هستند اگر کسی مرتکب شود ظلم به خود کرده است «ظلم نفسه من عصی الله و اطاع الشیطان» پس یکی مصادیق ظلم به خود گناه است. دومین مصداق وموردظلم انسانی به خود این هست که دنیا اگذ باشد دنیا پرست باشد بدنبال دنیا باشدوآخرت را فراموش کند، آخرت بین نباشد بدنبال دنیا چند روزه باشد فکر کند تمام حیاتش دنیاست و دیگر حیاتی ندارد، برای دنیا تلاش کند کشش بکند دنیایی که او را می گذارد می رود و برای آخرت هیچ کاری نکند این هم ظلم دیگری که انسان بخود روا می دارد. امیرمومنان می فرمایند« ظلم نفسه من رضی بدارالفنا عوضاعن دارالبقاء» ظلم کرده است انسان بخود آن گاه که راضی باشد بدنیای فانی تمام وجودش اندیشه اش تلاشش برای کسب دنیا باشد و نسبت به آخرت هیچ تلاشی نکند کوشش خوردن خوابیدن مسکن مقام پست شهرت شهوت باشد اما برای آخرت هیپ کاری نکند یکی دیگر از موارد ظلم انسان بخوداین هست که گناه کند اما توبه نکند توبه یک نعمت و رحت خدا به انسان هست انسانی مه گناه کرده می تواندبا توبه جبران کند ولی از این فرصت الهی استفاد نکند «ومن لم یتب فاولئک هم الظالمون» کسانی که از فرصت توبه استفاده نمی کنند اینان به خود ظلم روا داشته اند و خویش جفا کرده اند اما ظلم به دیگران انواعی دارد ظلم فرهنگی، ظلم اقتصادی،ظلم سیاسی،ظلم نظامی و ظلم حقوقی ظلم فزهنگی یعنی انسان فرهنگ دینی جامعه را مورد هجوم قرار دهد و بابی فرهنگی خود و با جنگ فرهنگی جامعه را از طریق دین ودین مداری جداکند ترویج بی دینی ابتذال کند این ظلم فرهنگی فردی است به جامعهو در قرآن موارد ظلم فرهنگی بسیارگفته شده است حضرت موسی می فرماید «یا قوم انکه ظلمتم انفسکم» ای قوم بنی اسرائیل شما به جامعه خود ظلم کردید«باتخاذکم العجل» با گوساله پرستی در جامعه ای که دین حکومت می کند دین مبنای حرکت سیاسی جامعه و فرهنگی جامعه هست هر کس بخواهد این مبانی متعالی این در عرصه ها مورد تهاجم قراردهد این ظلم فرهنگی است که به جامعه روا داشته یکی دیگر موارد ظلم ظلم اقتصادی است یعنی انسانی اقتصاد جامعه اموال مردم را مورد تجاوز قرار دهد بنا حق پول حرام کسب کند اموال مردم را چپاول کند رشوه بگیرد دزدی کند کمفروشی کند خانواده خود رابا پول حرام اداره کند این ظلم اقتصادی است که ظلم اقتصادی به جامعه روا می دارد امیرمومنان علی ابن ابی طالب علیه آلاف التحیتهو الثنا می فرمایند اگر هفت اقلیم زمین و با آنچه که زیر آسمان آن هاست بمن دهند که پوست جویی که در دهان مورچه ای است برگیرم،برنمی دارم. ظلم اقتصادی این قدر یداست یک ریال حرام باز خواست دارد کوچکترین ظلم اقتصادی به مردم باز خواست دارد مال مردم خوردن زمین مردم کسی بناحق گرفتن در یک کلام حقوق
اقتصادی مردم مراعات نکردن مصداق ظلم اقتصادی است و هرکس مبتلی به آن شود مورد بازخواست و عذاب الهی است و لکم رووس اموالکم برای هرکس سرمایه خودش هست لا تظلمو و لاتظلمو یکی دیگر از موارد ظلم به دیگران ظلم سیاسی است ایجادانحراف و اخطلاط و ابتذال سیاسی در جامعه از موارد ظلم سیاسی است سیاست یعنی تدبیر در نظام حکومتی برای اعتلاء انسان و اگر را بخواهیم سیاست صحیح اعمال شود یعنی سیاست در پرتودین وقتی که یک نظام دینی مثل نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برقرار می شود و مردم از این نعمت بهره مند می شوند اگر کسی بخواهد کوچکترین لطمه ای به این نظام سیاسی برساند ظلم سیاسی است.