نمازجمعه ۱۸ دی ماه ۸۸
بسم الله الرحمن الرحیم
خطبه ۱۸-۱۰-۸۸
خطبه اول
شما عزیزان نماز گزار را بویژه خودم به مراعات تقوای الهی سفارش می کنم چرا که تقوا بهترین زاد و توشه برای سعادت در دنیا و بهترین ذخیره برای جلب محبت خدا در آخرت است. در خطبه اول بنا بر این گذاردیم که از کسانی سخن بگوییم که خداوند در قران تصریح کرده است آنان را دوست ندارد. آنان از مهر و محبت خدا محرومند. در بحران ها، شدائد و گرفتاری ها مشمول رحمت خدا نیستند . تا بعد از آن که به این مطالب معرفت پیدا کردیم ، ما راه و رسم آنان را پیشه نکنیم . از آن راهی که اینان رفته اند نرویم تا اینکه مغبوض خدا واقع نشویم و بر عکس در سلوکی قدم برداریم که محبت خدا در آن است . محبوب خدا شویم و از آثار ملکوتی محبت خدا بهره مند گردیم . در قران ۱۱ گروه هستند که خداوند فرموده این گروه ها، این مردمان محبوب من نیستند . گروه اول مفسدین بودن که به تفصیل در آن باره سخن گفتیم گروه دوم معتدین بودند ، قانون شکنان بودند که در این باره نیز عرائض عرض شد و امروز درباره ی گروه دیگری سخن می گوییم که ظالمین هستند . خداوند در قرآن سه بار فرموده است من ستمکاران ، ظالمین را دوست ندارم . در سوره آل عمران آیه ۵۷ و ۱۴۰ می فرماید (والله لا یحب الظالمین) خداوند هیچگاه ستمکاران را دوست ندارد و در سوره ی شورا آیه ۴۰ می فرماید (انه لا یحب الظالمین) بی تردید خداوند ستمکاران را دوست ندارد . ستمکار و ظالم کسی است که به حقوق دیگران تجاوز می کند ، حقوق دیگران را در همه ی ابعاد وجودی مراعات نمی کند . ظلم یعنی تعدی ، ستم ، جفا به دیگران و به ظرفیت و قابلیت و استعداد الهی خود. زندگی را برای خود و دیگران تیره و تار کردن ، به همین خاطر در زبان عربی به انسان ستمکار ظالم می گویند و به کارش ظلم ، مثل ظلمات شب.ظالم با عمل خود قابلیت و استعداد و نیروی الهی که خداوند در او به ودیعه گذارده ، صرف ستم و جنایت می کند ، صرف تجاوز به حقوق دیگران می کند .لذا ستمکار و ظالم اول به خود ظلم می کند . انسانی که می توانست به مراتب عالیه اخلاقی ، معرفتی و انسانی برسد به چنان باتلاقی سقوط کرده که منشا تاریکی خود و دیگران شده . سپس ظالم به دیگران ظلم می کند ، روایات بسیاری در رابطه با پرهیز از ظلم در روایات گوهر بار اسلامی وجود دارد . خاتم الانبیاء محمد مصطفی (ص) می فرماید (ایاکم والظلم) بپرهیزید از ظلم و ستم (فانه یخرب قلوبکم) زیرا قلب های شما که جایگاه معرفت خداست ، جایگاه محبت خداست را ویرانه می کند ، به خرابه ای تبدیل می کند . سپس می فرماید (اتقوالظلم ) بپرهیزید از ستم و جور (فانه ظلمات و القیامه) زیرا ظلم در دنیا مایه سیاهی، تاریکی و عذاب در آخرت است . امیر مومنان علی بن ابی طالب (ع) که مظهر عدل و داد، و کوه استوار در مقابل ظلم بود می فرماید : ( الظلم فی دنیا بوار و فی الآخره دمار) ظلم در دنیا مایه هلاکت است ، هم هلاکت خود ظالم و هم مظلومین.
شما در تاریخ نگاه بکنید کدام ظالم است که از دست مظلومین نجات پیدا کرده باشد . از دست عذاب خدا دردنیا نجات پیدا کرده باشد (الظلم فی الدنیا بوار ) ظلم در دنیا مایه نابودی ظالم و همچنین مظلوم است . (و فی الآخره دمار) و در آخرت مایه هلاکت شخص ظالم است . یکی از خصوصیات ظلم این است که ولی مظلوم و وکیل مظلوم و حامی مظلوم و مدافع مظلوم ،خداست ، یعنی ظالم در مقابل مظلوم قرار نمی گیرد، در مقابل خدا قرار می گیرد و کدام ظالم است که بتواند در مقابل قدرت خدا مقاومت کند . حضرت امیرمومنان می فرماید (من ظلم عبادالله) کسانیکه که ظلم به بندگان خدا می کنند (کان الله خصمه ) خود ذات باری تعالی ، ذات خداوند دشمن اوست (دولت عباده)، بندگان خدا در مقابل ظالم نیستند ، خود خدا در مقابل با ظالم است و بعد می فرمایند (بعث الزاد الی المعاد ) بدترین توشه برای آخرت(العدوان علی العباد) ظلم به بندگان خدا است .(اخسرکم) باز می فرمایند : زیانکارترین انسان ها کسانی هستند که بیشتر به مردم و بیشتر به خود ظلم می کنند . کسی که بر مرکب ظلم سوار شده و بر ستم و جور و جفا بر مردم می تازد (یدرکه البوار) بعد از چندی هلاکت نصیب او خواهد شد . پیامبر گرامی اسلام ، خاتم الانبیاء محمد مصطفی (ص) می فرمایند؛ دو ویژگی است که بالاتر از آن ها در میان خوبی ها چیزی نیست ؛(۱-الایمان بالله) دوم (النفع لعبادالله) به مردم خوبی کردن ، سود رساندن ، کمک کردن و دو خصلت است که در میان بدی ها بالاتر ازآنها نیست ؛ (۱-الشرک بالله) و ( ۲- الضر لعبادالله) ظلم و ضرر و زیان به بندگان خدا. عرض شد ظلم یعنی ستم ، جور، جفا ، تعدی ، تجاوز به حریم خود و دیگران. خود انسان حریم دارد ، انسان مخلوق خداست، چنان عظیم است انسان که خداوند تمام ملک و ملکوت را در اختیار او گذارده . کتب آسمانی را برای هدایت او نازل کرده ، پیامبران را برای راهنمایی او مبعوث کرده انسان بیاید و چنان کند اعتقادش ، رفتارش ، اخلاقش ،که از محبت خدا بدور ماند . دارای افکار بد، اندیشه های بد ، اخلاق بد باشد . این بزرگترین ظلم است که ظالمی به خود می کند ظلم به خود بزرگترین عواقب و تبعات بسیاری دارد که برخی از آنها بنده اشاره می کنم . اولین اثر ظلم اینست که خداوند ظالم را از خود دور می کند . می گوید تو محبوب من نیستی . مشمول مهر و محبت من نیستی . مهر من و محبت من از تو دور است. لذا اولین اثر ظلم اینست که خداوند ظالم را دوست ندارد . (والله لا یحب الظالمین) دومین اثر ظلم اینست که خداوند ظالمین را هدایت نمی کند . کسانی که اهل ظلمند، اهل جفا هستند ، اهل ستم به دیگران هستند ، ضرر و زیان به دیگران می زنند ، این ها در زندگی نیاز دارند به راهنمایی ، به هدایت ، که در مسیری گام بردارند که موفق شوند. خداوند این گروه یعنی ظالمین راه هدایت نمی کند ، بلکه آنان را به بی راهه می کشاند که دچار ضرر و زیان شوند . (الظالمون فی ضلال مبین) ستمگران در گمراهی بسیار آشکاری هستند خود نمی دانند و می فرماید و (یضل الله الظالمین) خدا ظالمین را گمراه می کند ، نه هدایت می شوند، نه راهنمایی بلکه خداوند آنان را گمراه می کند راهی که اگر در تجارت بروند موفق می شوند، خداوند آن راه به آنان نشان نمی دهد بلکه در مسیری قرار می دهد که همه آنها دچار بحران مالی شوند.
سوم اینکه هیچ گاه به رستگاری نمی رسند ، به زندگی راحت به کامیابی در دنیا و آخرت نمی رسند همیشه گرفتارند ، همیشه در بحرانند « انه لا یفلح الظالمین» خداوند نمی گذارد که این ها به فلاح و رستگاری و آسایش برسند .
چهارم اینکه همچون ابلیس مورد لعنت خدا هستند « الا لعنت الله علی القوم الظالمین» آگاه باشید که لعنت خدا ،نفرین خدا بر کسانی است که اهل ظلم و پایمال کردن حقوق هستند .
پنجمین اثری که در ظلم و ظالم مترتب می شود این است که در آخرت ضرر و زیان می بینند ، پشیمان می شوند و پشیمانی آنان سودی ندارد. در دنیا شاید چند روزی ترک تازی کنند چند روزی مظلومان را تحت فشار قرار دهند . اما در آخرت به شدت مبغوض خدا خواهند شد و در آنجا فریاد ندامت می دهند و فریادشان سودی ندارد « و لئن مستهم نفخه من عذاب ربک» اگر یک نسیمی از عذاب خدا به ظالمین در روز آخرت به آنان رسد فریاد می زنند « یا ویلنا انا نحنا ظالمین » ای وای نسیمی که از عذاب – نه خود عذاب – به ما می رسد از این جهت است که ما در دنیا اهل ظلم بودیم .
« فیومئذ لا ینفع الذین ظلموا معذرتهم »نفع نمی دهد آن کسانی که اهل ظلم بودند معذرتشان و پشیمانیشان .حاضر هستند تمام اموالی که از طریق ظلم و ستم به دست آورده اند از طریق ربا، دزدی بدست آورده اند هزاران هزار مطابق او بدهد و ذره ای از عذاب آن ها کاسته شود « و لو ان للذین ظلمو ما فی الارض جمعیا » اگر برای کسانی که ظلم کرده اند در دنیا، در روز آخرت تمام دارایی های زمین بود و یک برابر دیگر هم رویش می گذاشتند آن ها را نمی تواند نجات بدهد « و بدالهم من الله ما لم یکونو یحتسبون» و آن چیزی که فکرش نمی کردند در دنیا از عذاب در آخرت گرفتار خواهند آمد .
و ششمین اثر ظلم هلاکت و نابودی در دنیاست. شما تاریخ را ملاحظه کنید هیچ گاه ظالمی نمی بینیدکه در انتها نابود نشده باشد، عاقبت ظلم نابودی است « و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون » بزودی خواهند دانست کسانی که ظلم کرده اند چگونه خداوند آنان را زیر و رو خواهد کرد و نابود خواهد نمود .هفتمبن اثر ظلم عذاب در آخرت است « ان الظالمین لهم عذاب الیم » برای ظالمین عذابی بس دردناک وجود دارد « انا اعتدنا لظالمین نارا» خداوند می فرماید ما برای ظالمین آتشی فراهم کرده ایم که « احاط بهم سرادتها» که خیمه های آتش آنان را فرخواهد گرفت .
هشمین اثر ظلم این است که ظالم هیچ وقت نه در دنیا و نه در آخرت یاوری ندارد فکر می کند که کسانی با او هستند « و ماواهم النار» جایگاه ظالمین آتش است « و ما لظالمین من انصار» و ظالم هیچ یار و یاوری ندارد و در آخر اگر قومی ، گروهی ، فردی ، مبتلا به ظلم شود خداوند او را محروم می کند از نعمت های گوارای الهی . نعمت ها در دنیا در گروه هستند یکسری نعمت های عادی هستند و یک سری نعمت های گوارای الهی . می فرماید اگر کسی ظلم کند از نعمت های گوارای الهی مثل نماز شب، مثل نماز اول وقت، مثل نماز جمعه، مثل انس با خدا، این نعمت های معنوی و ارتزاق حلال، غذای پاک، محروم می کنم. محرومش از عبادت می کنم محرومش از لقمه ی حلال می کنم ، مبتلایش می کنم به غذای آلوده به ظلم که اگر غذا آلوده به ظلم شد خود شخص و چند نسل او را منحرف می کند « فبظلم من الذین هاد و حرمنا علیهم طیبات احلت لهم » بخاطر ظلم کسانی که ادعا می کردند ما در راه خدا هستیم آنان را محروم کردیم از نعمت های گوارایی که برای آنان حلال کرده بودیم .
خطبه دوم
به اختصار به چند موضوع می پردازیم
روز ۱۹ دی روز قیام مردم شجاع و ولایتمدار مردم قم است علیه رژیم استبداد شاه، آغازین حرکاتی است از نهضت اسلامی مردم ایران که به امر امام آغاز شد و الحمد الله نتایج بسیار داد
دوم آغاز عملیات کربلای پنج هاست که تعدادی از سرداران رشید استان بوشهر و شهدای عزیز در این عملیات بشهادت رسیدند، گرامی می داریم این روز و یاد و خاطره ی آن شهدا را که هیچ گاه از ذهن و تاریخ ایران اسلامی و استان ولایتمدار بوشهر نخواهند رفت
در چند روز اخیر در استان نمایشگاه صنایع دستی ملی بود. تشکر می کنم از بذل عنایت مسئولین میراث فرهنگی ایران و صنایع دستی به استان ما و امیدوارم با برنامه ریزی ، طراحی ، مدیریت ، نظارت و تامین اعتبارات ویژه این هنر ملی و بومی که در هر اقلیمی وجود دارد به رشد کافی برسد ، صنایع دستی نشان از خلاقیت هنری و فرهنگی یک قوم هست و می تواند استان عزیز و گرانقدر بوشهر با مواهب طبیعی که خداوند در این اقلیم به ودیعه گذاشته در این عرصه پیشرفت بسیار عالی نماید و بازار بسیاری خوبی برای کار و عرضه این نوع محصول باشد .
در هفته آینده ۲۵ محرم روز شهادت امام سجاد است . امام سجاد در بحرانی ترین زمان تاریخ امامت و هدایت دینی در طول تاریخ به منصب امامت رسید، بعد از جریان کربلا. در جریان کربلا خاندان پیامبر را یا شهید کرده بودند یا به اسارت برده بودند و آن بزرگوار خورشیدی تنها بود در آسمان هدایت انسان ها . در کتب تاریخی نقل می کنند که آن بزرگوار در مکه و مدینه ۴۰ یار بیشتر نداشت . آن امام با مقام عصمت خودش دوباره دین و اسلام را احیا ء و این درختی که می رفت توسط دشمنان نابود شود در تمام جهان سایه افکن کرد مصیبت حضرت سجاد بسیار زیاد است ، ۳۳ سال بعد از جریان کربلا زندگی کرد و ۳۳ سال گریه کرد. در کتب تاریخی ادیان از پنج نفر از سلسله هادیان الهی و انبیاء و ائمه بسیار گریه کردند یاد شده؛ یکی از آنان آدم بود آن گاه که از بهشت بیرون رانده شد. دوم حضرت یعقوب بود که از یوسف جدا شد، اینقدر گریه کرد که چشمان او کور شد و دیگر خود حضرت یوسف بود که در زندان از فراق پدر شبانه روز گریه کرد و چهارمین آن ها حضرت زهرا بود که بعد از پدر شبانه روز گریه می کرد. مردم آمدند گفتند که یا علی(ع) به فاطمه(س) بگوید که یا شب گریه کند یا روز و آن حضرت رفت در بیابان های اطراف مدینه بیت الاحزان زد اما هیچیک از اینان چون امام سجاد نبود. ایشان ۳۳ سال گریه کرد. آب می دید گریه می کرد، می دید قربانی می کنند ،خیره خیره نگاه می کرد و گریه می کرد. یک روزی در کوچه های مدینه بود، دید قربانی می کنند ایستاد به جمعیت نگاه کرد آرام آرام آمد جلو به قصاب گفت؛ که آیا به این قربانی آب داده اید؟ گفتند؛ آری، مگر ما مسلمان نیستیم؟ گفت بقربان آن پدری که قربانی شد و آب به او ندادند. هر گاه سفره می گستراند و می نشست غذا بخورد کاسه آب را بلند می کرد، اینقدر گریه می کرد که اشکهایش در کاسه می ریخت. فردی کنار او نشسته بود گفت؛ یا بن رسوالله این چه حالتی است که شما دارید؟ سالهاست که آب برای شما می آورم گریه می کنید، نان می آورم گریه می کنید، چقدر در فراق پدر گریه می کنید، چقدر در فراق برادرانتان گریه می کنید، می ترسم از دست بروی! فرمود؛ چرا گریه نکنم؟ یعقوب می دانست یوسف زنده است این قدر گریه کرد که چشمان او کور شد من چگونه بر یوسف فاطمه گریه نکنم؟ آنی که سرش به نیزه ها رفت .