نمازجمعه ۸ خرداد ماه ۸۸

خطبه اول نماز جمعه حضرت ایت الله صفایی بوشهری : ۸/۳/۱۳۸۸

بسم الله الرحمن الرحیم

 

خودم و شما نماز گزاران عزیز را به مراعات تقوای الهی سفارش می کنم چرا که تقوای الهی بهترین زاد و توشه برای سعادت اخروی و بهترین راه برای زندگی پر از مهر محبت الهی در دنیا است .

در خطبه  اول نماز بنا براین گذاشته ایم که از راه خدا سخن بگوییم . محبوبان خدا را بشناسیم کیستند . وی‍گی و خصوصیت آنان چیست و آثار محبت خدا به آنان کدام است تا ما نیز راه رسم آنان پیشه کنیم مانند آنان شویم و از آثار ملکوتی و عرشی خدا بهره مند گردیم در این باره گفتیم که در قرآن نه گروه هستند که محبوب خدا هستند توابین ، متقین ، و محسنین را برشمردیم اما امروز چون در ایام فاطمیه به سر می بریم در سوگ ریحان نبی اندوهگین پیرامون این محبوبه ی خدا سخن خواهیم گفت در باره این شخصیت ممتاز و سید النساءالعالمین مطالبی هر چند اندک تبیین می کنیم ابعادی از آن شخصیت یگانه دهر را آن حضرت چنان در عالم و هندسه ی وجود کلان عالم خلقت نقشی عظیم دارد . در کلمات نبوی و حضرات ائمه اطهار جایگاه وی‍ه ای در این باره در نظر گرفته شده است آن حضرت دارای ابعاد خاصی است . او چشمه فیاض و همیشه جوشان ولایت اهل بیت است مشعل فروزان هدایت انسانی است او همراه و همسر ولایت است و واسطه فیض رسالت و نبوت است  حضرت زهرای اطهر چنان نقش مهمی در سر نوشت انسان دارد که پیامبر خاتم محمد مصطفی (ص) در این باره می فرمایند : « فاطمه بضعت منی » فاطمه زهرا پاره تن من است یعنی اگر زهرا صدیقه طاهره نباشد من کامل نیستم پاره ای از وجود من است بخشی از وجود من است . من اذا و فقد اذانی » هر کس او را بیازارد مرا آزرده کرده است « یرا الله ل رضا ها » خداوند با رضایت فاطمه راضی می شود . یغب الله  » و با غضب فاطمه غضبناک می شود . « بهی سید النسءالعالمین » او سرور زنان در همه ی ابعاد است . اون حضرت چنان مهم است که حضرت حجت بن الحسن مهدی موعود (عج) می فرمایند : « فی ابنت رسول الله فی اسوه حسنه » دختر رسول خدا جده ام زهرا اسوه من است . الگوی من است امام زمانی که عصاره فضائل تمام انبیاء ، اولیاء و ائمه است چه زبانی می تواند بیانگر عظمت وجودی حضرت صدیقه طاهره باشد . اما اگر مقداری از آن فضائل بیان می شود قطره ای دریا و ستاره از ستاره های درخشان فضائل اوست .  حضرت صدیقه طاهره ابعاد شخصیتی اون بسیار است که بنده امروز پیرامون سه خصوصیت از خصوصیات اون نکاتی عرض می کنم نکته اول بعد اول عبادی است . هم در حوزه اعتقادات عبادی و هم در حوزه رفتار عبادی ، در حوزه ی اعتقادات حضرت چنان متعالی بودند چنان به اوج رسیده بودند . که در همه ی اعمال خود خدا را حاضر و ناظر می دیدند . خود را در محضر خدا می دیدند . تجلی ایات حضور در قرآن بودند .« اعلم یعلم به انالله یراء » آیا نمید و آگاه نیست آن شخص که خدا تمام اعمال او را می بیند . « ان الله ما یعلم یرا و ما یخفا » خداوند چه کاری که آشکار می کنید چه پنهان به آنان آگاه است حضرت زهرا تجلی حضور در محضر خداست هر گاه آیات معاد می خواندن چنان می لرزیدند که یک روز در همین هنگام رسول خدا بر او وارد شد . دید فاطمه اش بسیار نگران است . می لرزد گفت فاطمه جان این چه حالتی است . که در شما می بینم یا رسول الله یاد آخرت مرا می لرزاند . آ» گاه که در پیشگاه خدا باید بایستم مردم بایستند و جواب اعمال خود دهند . این چنین دارای ابعاد اعتقادی بود چنان معماری خود کرده بود که تمام وجودش ذوب در عبودیت شده بود . نماز که می خواند خدا در عرش به ملائک فخر می فروختند می گفتند ای ملائک ببینید زهرای من را  مثل نور می درخشیدند برای ملائک لذا نام زهرا نهادند بخاطر اینکه به هنگام نماز چون خورشیدی که از آسمان به زمین آمده برای آسمانیان می درخشیده است تمام وجودش اطاعت از رسول خدا و امیر مومنان بود در حوزه رفتار عبادی عصمت داشتند گرد معصیت هرگز امکان و فرضش برای او نیست . تمایلات ذهنی ، روحی به سمت حتی فرش  شان نداشتند . معصوم به تمام معنا بودند در حو.زه عفاف و حجاب چنان بودند که تمام زنان باید از او الگو بگرفتند . در حوزه رفتار های دینی چنان هستند که نشان می دهند ای انسان تنها طریق و صراط مستقیم به سوی کمالات انسانی عبودیت خداست . مراعات تقوا است در حوزه اخلاق در بعد خود سازی و تزکیه چنان خود را ساخته بودند . که مصداق آیه قد افلح من زکا ها بودند قد افلح من تزکا و زک رسم بهی تسلا مصداق این آیات بودند چنان نورانی کرده بودند خود را که تجلی گاه آیات الهی شده بودند در حوزه همسر داری چنان رفتاری داشتند . که ساحت مقدس امیر مومنان در کنار اون با اون همه مشکلات احساس آرامش می کردند احساس آسایش می کردند . هرگز چالش های زندگی که در همه ی زندگی ها است موجب این نمی شد که حضرت فاطمه در مسیر تعالی خود در مسیر تعالی خانواده خود اندکی تحمل کند . فشارهای زندگی را تحمل می کردند دو روز غذا نداشتند . دو روز غذا در خانه فاطمه نبود امام حسن ، امام حسین خود حضرت زهرا ، زینب و ام الکلثوم گرسنه بودند امیر مومنان به شدت مشکلات اقتصادی داشتند دستشان خالی بود آمدند منزل گفتند یا بنت رسول الله غذایی هست برای بچه ها گفت چطور گفت ما دو روز هست غذا نداریم چرا به من نگفتید گفت یا امیر المومنین من بارم گران است از شما چیزی بخوام که نتوانید . شرمنده ام با تمام وجودش کنار همسرش بود . با تمام سختی ها و گرفتاری ها در حوزه فرزندیاری هم در پرورش آنان و هم در تربیت آنان چنان کرد که عصمت و امامت از این خانه سرچشمه می گرفت و در حوزه مردم داری چنان بود که زبان زد تاریخ است روزه می گرفت هنگام افطار با این همه مشکلات فقیر می آمد تمام غذا را به فقیر می داد شبی دیگر اسیر می آمد . غذا ها را به ایشون می داد شبی دیگر مسکینی می آمد اسیری می آمد همه غذا ها را بهش می داد و خود گرسنه سر می کرد دعا می کرد برای دیگران وقتی که امام مجتبی از ایشون سئوال کرد . مادر چرا برای ما دعا نمی کنی الدار ثم  اول دیگران این دیگر دوستی الگو است برای ما در روز قیامت هم این چنین است حضرت هنگام فوت دعا میکرد خدایا شیعه عطی شیعیانم خدایا دعا کن اما در بعد سیاسی حضرت نماد ولایت مداری در زمان رسول خدا با تمام وجود از رسول خدا حمایت می کرد . و بعد از آن که دوران بحران و سخت بعد از پیامبر بود با جان تا شهادت از ولایت حمایت کرد . و جان خود را دراین عرصه گذاشت اندیشه ولایت گرایی یک اندیشه فاطمی است ولایت گرایی عشق فاطمه است . ولایت گرایی فریاد فاطمه است . ولایت گرایی شعار فاطمه است گاهی می آمد کنار امیر مومنان می نشست می فرمود یا علی روحی و روحی کل فدا ء جانم فدای تو به نفسی به نفس کل وفا عمرم فدای تو یا ابالحسن ان کنت فی خیرا کنت معک اگر تو در آسایش باشی من با تو ام و ان کنت فی شر ان کنت معک اگر در مشکلات هم باشی من با تو هستم ولایت را رها نخواهم کرد . علی را تنها نخواهم گذاشت هیچ گاه تا زنده ام دست از ولایت و حمایت از ولایت نخواهم کشید . دست از رهبرم نخواهم کشید عزیزان تنها راه صحت در حرکت های سیاسی در همه ی    آن فریادی است که فاطمه زد . و آن شناخت اندیشه های ولایی و عملیاتی کردن و اجرای منویات ولایت اگر ما می خواهیم فاطمی باشیم الگوی اعتقادی ، عبادی ، رفتاری ،اخلاقی و سیاسی ما باید فاطمی باشد . صل الله و علیه یا فاطمه بعد از پیامبر خیلی فراق پیامبر این ریحان النبی را پژمرده کرده بود . اما بحران بعد از پیامبر فاطمه جوان را پیر کرد . دیگر آن نشاط و شادابی یک دختر ۱۷ ساله نداشت . مثل خانمی که سنی از او گذشته هی می خاست بلند بشه صدا می زد حسن حسینم بیایید  نهالی که پیامبر کاشته بود داشت پرپر می شد . ساقه هایش داشت شکسته می شد . لحظات آخر بود روزهای آخر بود گفت اسما آب تهیه کن ، می خواهم بچه هایم را حمام بدم شانه بیاور می خواهم موهای دردانه هایم زینب و ام الکلثوم را شانه کنم بچه ها را حمام می داد نوازش می کرد زینب را در بغل می گرفت مو هایش را شانه می کرد می دانست این آخرین دیدارها است با این بچه ها این آخرین نوازش ها است به آنان آخرین نگاه می کرد .خطاب کرد بگویید به پسر عمه ام علی بیاید می خواهم وصیت کنم . حضرت علی آمدند کنار بسترش نشستند گفتند یا علی امیر مومنان هیچ گاه در ذهنش نیبود این اتفاق بیافتد تحمل نداشتند گفتند یا علی بنشین کنار بسترم می خواهم وصیت کنم اشک از چشم های میرمومنان سرازیر شد گفت علی جان یک عمر باتو بودم تنهایت نگذاشتم شب اول قبر تنهایم نگذار  برایم قرآن بخوان علی جان خودت با دستهای نازنینت مرا غسل بده کفن کن و دفنم نما خودت بر من نماز بخوان هیچ کس هم خبر نکن علی جان بچه هایم به تو می سارم حسنم حسینم از آنان مواظبت کن علی جان می خواهم به تو چیزی بگویم که هیچ نمی خواستم بگویم و این این است علی جان خداحافظ علی جان سئوالی دارم از شما آقا با همون اشک ها که می ریخت فرمودن بفرمایید گفت علی حان از من راضی هستی به اسما گفت که بسترم را روبه قبله بگستران و بعد از چندی صدایم کن اگر جواب را نشنیدی ابالحسن را خبر کن اسما بعد از مدتی آمد صدا کرد یا بنت رسول الله جوابی نشنید چند بار تکرار کرد آمد کنار درب که اعلام کند که برید به امیر مومنان بگویی که زهرای اطهر رفت امام حسن و امام حسین دوان دوان میان خدمت مادر بروند جلوی آنان گرفت بچه بروید پدر را خبر کنید مادرتان خواب است مادر این موقع نمی خوابیده از زیر دست های اسما رفتند کنار مادر امام حسن علیک یا بنت رسول الله انا الحسن جوابی نشنید امام حسین آمد پلک های حضرت زهرا تکان داد اسلام علیک یا اما انا الحسین من حسین توام جوابم بده جوابم ندی می میرم اسما این دو آقا زاده را بلند کرد گفت برید به پدر بگویید بیاید . بچه ها می دویدند تو کوچه زمین می خوردند بلند می شدند فریاد می زند وا محمدا واعلی واحضرت ا قد ما امنا آقا امیرالمومنین تا شنید این یگانه دهر در شجاعت ، استقامت و پایداری با صورت و زانو زمین خورد شب شد غسل داد کفن کرد تنهای تنها ابوذر سلمان برخی دیگر تنها خبر داد گفت بیایید گل پیامبر را این ریحانه پیامبر را دفن کنیم پنهانی شب در غربت اما بچه ها را رها کنید بچه ها را در خانه با شند نمی خاهم این صحنه ببینند کنار قبر که قرار گرفت همه نا محرم بودند می خواست پیکر مطهره حضرت زهرا را درقبر بگذارند تنها بودند کسی نبود کمکش کند دید یکباره یک دستی از قبر بیرون آمد گفت یا علی دخترم را به خودم بسپار آقا امیر مومنین یک طرفه حضرت رسول هم طرف دیگر زهرا را آوردند . دفن کردند آقا امیر مومنان نشست کنار این قبر اسلام علیک یا رسول الله انی ان نازل ذکر  هم از جانب خودم و هم از جانب این در دانه ات بر توسلام دردانه ای که در کنارت آرمیده خیلی زود مرا رها کرد زود مرا تنها گذاشت قبل یا رسول الله ان سفیه صبری و رق ان ها تجلدی یا رسول الله بر من خیلی گران است دوری دختر و این دردانه من تحمل جدایی او را هرگز ندارم انا لله و انا الیه راجعون صدقه فرضعت ودیعه اغدت رحیمه یا رسول الله هدیه ای داده بودی به من امانتی داده بودی به من الان به تو باز برمی گردانم یا رسول الله شرکمنده ام آن رمانی این را به خانه من فرستادی  صورت این جوری نبود پهلوی اش شکسته نبود بازویش شکسته نبود سینه اش خون آلود نبود اما حرن ک معک غم علی دیگر مدام شد شبهای من دیگه خواب نداشت در غم فاطمه بعد روبه رسول الله کردم استخبر فی الخال فی اسئوال یا رسول الله خودت از او سئوال کن زهرای مرضیه چیزی به تو نمی گه سئوال کن بگو امت با من چه کردند با فاطمه چه کردند این زهرای مرضیه سینه اش خزان الاسرار است به من هم نمی گفت وقتی که داشتم غسلش می دادم دستم به بازروی شکسته اش رسید این هم به من نگفتند این هم به من نگفتند  اسلام علیک خداحافظ رسول الله خدا حافظ یا فاطمه من از کنار قبر شما می روم اما نه بدین خاطر است که خسته شده ام تمام وجودم زیر این خاک است اگر می روم می خواهم بچه ها را نگه داری کنم می خواهمامت را هدایت کنم و با چه روحیه ای به خانه روم به خانه ای که حسن و حسین زینب و ام الکلثوم بی چراغ زانو در بغل گرفته اند انتظار مادر می کشند خدایا مار از شیعیان فاطمه و اهل بیت عصمت و طهارت بگردان .

 

 

 

 

نظرات

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.