نماز جمعه ۹ مهر ماه ۸۹

۹/۷/۸۹

خطبه اول

یا بنی ای فرزندم تو را به تقوا وصیت می کنم ای فرزند عزیزم و لزوم امره ی ملازم باش که دستورات خدا را سرلوحه زندگی خود قرار دهی و اماره قلبک بالبکره فرزندم به قلبت بپرداز قلب را رها نکن این را آباد کن با ذکر خدا با توجه به الله و الاعتصام بحبله ی به حبل خدا متوسل شو به طناب الهی چنگ بنداز و ای سبب او سبک من سبب بینک و بین الله چه طنابی محکم تر از طناب خدا پیدا می کنی که بتوانی به اونچنگ بزنی و تو را به سعادت برساند به خوشبختی برساند و با طناب کی می خواهی حرکت کنی کی مسیر را به تو نشان می دهد کی خط و نشان برای تو  می کشد موضوعی که در این خطبه امروز تقدیم شما می کنم ناظر به فرمایشاتی است که مقام معظم رهبری در دیداری که با ائمه جمعه فرمایش کردند خدمتتان تقدیم می دارم واون مقداری که وقت به بنده اجازه بدهد احساس می کنم فرازهای مهمی در فرمایشات مقلام معظم رهبری وجود داشت هرکدام از این فرازها قابل توجه و موشکافی است وظیفه ما کسانی که تریبونی در اختیار داریم و با مردم سخن می گوییم این است که این فرمایشات را اون مقدار که در فکر و اندیشه مان هست توضیح بدیم و تحلیل کنیم شاید هم در میان فرمایشات مقام معظم رهبری این فراز پررنگ تر باشد فرمود که جوانان که اکثریت جمعیت کشور را تشکیل می دهند اصلی ترین هدف دشمن هستند زیرا جوان موتور پیش برنده کشور است ایشان در  طی دیگری از فرمایشاتشان فرمودند باید جوانان را از  آسیب خطرهای دشمن حفظ کرد  که یکی از راه های آن ارتباط مستمر و هدایت گر ائمه جمعه با جوانان است خب از این فراز که خدمتتان تقدیم داشتم موضوعی  را که احساس می کنم اهمیت دارد همه ما به نحوی به اون توجه کنیم بحث ارتباط گیری با جوانان است مسئله ارتباط گیری با جوانان  یه موضوعی است که هم در مبانی دینی به آن توجه شده است و هم موضوعی است که اندیشمندان ما از دانشمندان روان شناس ما جامعه شناس ما می پردازند اما من احساس می کنم بعد از سی سال گذشت از انقلاب ما مقام معظم رهبری اگر رو این نکته عنایتی دارند هم آسیبی را مشاهده می کنند احساس می کنند ما در ارتباط گیری با جوانانمان موفق نبوده ایم جوانان ما  به گونه ای دیگر فکر می کنند حرکت می کنند سیر می کنند زندگی  خودشان را تنظیم می کنند و ما احساس می کنیم این مسیر مطلوب ما نیست بگذرییم از  گروه خاصی از جوانان ما که اهل مسجد و نماز جمعه و دیگر چیزها ستند که این شایید نسبت  به اکثریت جوانان کشور ما اقل اند معظم جوانان را تشکیل نمی دهند ولی اگر اکثریت جوانان را شما اگر در یک کفه ارزیابی قرار دهید من احساس می کنم انسان های فرهیخته اجتماع یه مقدار اظهار نارضایتی کنند شاید هم دلیل ابراز نارضایتی این باشد که بعد از این مدت نسل ها با هم نتوانستند ارتباط برقرار کنند و این عدم ارتباط موجب سوء استفاده دشمن شده است لذا مقام معظم رهبری این آسیب را جلو چشم ما بیشتر نمایان می کند رو اون قسمت حساس مشکل بیشتر دارد عنایت و اشاره می کند که باید فرهیختگان اجتماع ما دانشوران اندیشمندان کسانی که در این   زمینه فکر می کنند واقعا بیندیشند آیا واقعا ما جداییم ما زبان همدیگر را نمی فهمیم ما  نمیتوانیم با هم سخن بگوییم نمی توانیمبا هم ارتباط برقرار کنیم چرا؟ من در جهت بحث ارتباط گیری با جوانان چند نکته را خدمتتان عرض می کنم عرض کردم در خطبه ها همیشه سر خط مباحث وجود دارد چیز مفصلی نمی شود در این چنددقیقه بیان کرد از نهج البلاغه وصیت نامه ای داریم به آقا امام حسن مجتبی (ع؟) که این وصیت نامه بعد از آنکه اما از جنگ صفین بر می گردد سن امام شصت و چندی سال زا عمر مبارک شان گذشته اما اگر عمر امام حسن را بخواهیم بررسیکنیم اون زمان سی امین سال عمرش دارد می گذرد و امام این فرزند سی ساله را به عنوان جوانی که باید به او برسد و به او فکر واندیشه دهد و به  او سخن بگوید انتخاب کرده است گویی که احساس می کنم این نمادی است علامت است نه اینکه صرفا امام حسن مجتبی مخاطب است بلکه کل جوانان مخاطب اند امام در قسمت های  آغاز خطبه اش می فرمایند که بادرت بوصیتی الیک حسنم من زود دارم وصیت نامه برایت می نویسم توصیه هایی می کنم این مبادرت می کنم دارم سبقت می ورزم  چرا؟عجله دارم برای کارم ………………. ۹:۱۶ قبل از اینکه هوی و هوس هایی که در اجتماع حاکم است تو را بگیرند و قبل از اینکه فتنه هایی در این دنیا وجود دارد قلب و فکرت را اشغال کند من زودتر باید به فکر تو باشم مضمون این روایت در گفته های امام صادق هم وجود دارد که بادروا احداثکم جوانان خودتان را برسید قبل از اینکه مرجع اونها را تسلیم خودشان کنند مرجع  در حقیقت انسان هایی بودند که در اون زمان شبهه می کردند در مبانی دین امام صادق می فرمود قبل از اینکه اونهایی که در اعتقادات جوانان شما شبهه می کنند قبلا شما برید جوانتان را بگیرید با او سخن بگویید با او حرف بزنید ذهن اونها را دیگران پر نکنند این وجود سبقت را می فهماند قبل از اینکه دیگران جوانان ما را صاحب شوند ما باید صاحب جوانانمان بشویم جوانان از دست ما نروند ……………… ۱۰:۳۷ در حقیقت تشبیهاتی است که آقا امیرالمومنین  اون زمان برای عربستانی ها که معمولا با شتر و حیوانات این گونه ای سروکار داشتند تشبیه می کند شتر چموشی که بعد از مدتی وحشی گری رسوخ کرده در او و رام نمی شود سعب نفور نامیده می شود به گونه ای تربیت شوی که امکان تربیت تو وجود نداشته باشد  دیگر امکان رام کردن تو وجود نداشته باشد دیگران تو را گرفته باشند و بعد می فرماید وانما قلب الحدد کالارض الخالیه مردم روانشناسی جوان را از آقا امیرالمومنین  بشنوید قلب جوان مانند یک زمین خالی است ……………………… ۱۱:۳۹ هر چی را داخل این زمین بریزی زمین اون را می پذیرد رشد می دهد لذا اولین نکته ای که در این زمینه وجود دارد و اعتقاد دارم که فرهیختگان اجتماعی ما مسئله جوانانمان را اهمیت دهند جوان را باهاش ارتباط برقرار کنند تعبیر مقام معظم رهبری عجیب است . اما برای ارتباط گیری  با جوان احساس می کنم قدم هایی را ما باید برداریم و این قدم ها لازمه کار ارتباط گیری است همانطوری که می دانید ارتباط گیری دوسویه است یک طرفه نیست هم جوان باید  ارتباط برقرار کند هم انسان فرهیخته و جاافتاده اجتماعی باید با جوانان ارتباط برقرار کنند  ارتباط یک طرفه امکان ندارد ارتباط گیری اولین قدمی  که برش لازم است این است که انسان بشناسد طرف مقابلش را ما باید  جوان را بشناسیم این جا رو می کنم به  جوان و جوانان هم باید طرفشان را بشناسند ما اگر همدیگر را بشناسیم می توانیم با هم دیگر خوب ارتباط برقرار کنیم جوانان منبع شورند منبع احساساتند قلب اونها انصاف را در اوجخود دارد  زود در برابر هم تسلیم می شوند کمتر لجاجت می کنند انسان های پرجنب و جوش پر تحرک پر انرژی هستند عکس اون انسان هاییکه یه مقدار پا به سن گذاشته اند از اون شور و احساسات جوانی کمتر دارند حالا بگذریم بعضی از پیرها هنوز روحیه جوانی در خود حفظکرده اند عامه انسان های پا به سن زده یه مقدار احساسات فروکش کرده است بیشتر  فکر می کنند محافظه کارند  احتیاط می کنند شاید هم در درونشان حق پذیری اگر راه حقی را برای خودشان انتخاب کرده اند دیگر در برابر سخن ها بدین گونه نیست که زود تسلیم شوند بعضی وقت ها لجاجت هم درونشان وجود دارد حرکت و فعالیت کمتر می شود اگر من بخواهم با طرف مقابلم ارتباط برقرار کنم قدم اول این است که احساسات او را درک کنم فکر او را بدانم روحیه او در دست من باشد این را بدانم که خوشی یک جوان با من فرق می کند غم یک جوان با غم من فرق می کند خنده های که یک جوان می کند با خنده های من فرق می کند چیزهایی که او را به گریه می آورد مانند من نیست برخی چیزها او را به خنده می آورد در حالی که برای من نیست بعضی چیزها برای  او شور می اورد احساس می آفریند اما برای من شورآفرین نیست اینجاست که اگر من  او را به جای خود فرض کنم و اون شورو احساس خودم را احساس کنم جوان را خودم ببینم طبیعتا ارتباط برقرار نمی شود قدرت ارتباط هنگامی حاصل می شود  که شما جوان را همانگونه که هست بشناسید و همانگونه که هست بپذیرید از طرفی من این را به جوانان عرض می کنم اگر می بینید در میان خودتان انسان های فرهیخته ای وجود دارند عمری کرده اند ریششان لباسشان قیافه شان را می بینید به پیری افتاده است اینها بی حساب نیست که الان مورد احترام اند این شخصیت را از راه پیدا نکرده اند بی حساب نبوده است مسیری را در زندگی پیدا کرده اند تجربیاتی را به دست آورده اند اینها منبع تجربه اند اگر انسان این گونه طرف مقابل خود را بشناسد بهتر می تواند ارتباط برقرار کند پدر پیری که با من عمری  زندگی کرده است تجربیاتی را اموخته است این تجربیات قابل استفاده است ما چقدر می توانیم ارتباط  برقرار کنیم با یک انسان اندیشمندی که در دانشگاه ما وجود دارد اون انسان فرهیخته ای که در محیط کارما وجود دارد جا افتاده است عالم است اندیشمند است چطور می توانیم از او استفاده کنیم  باید بدانیم  درون او چیست او این مسیر را که طی کرده است  بی حسابطی نکرده است  در برابر دیگران مشکلاتی که من در طول عمرم دارم برخورد می کنم اون هم برخورد کرده است او هم کودکی را طی کرده است نوجوانی را طی کرده سختی های جوانی را پشت سر گذاشته و می داند چه مشکلاتی وجود داشته و چگونه می شود بر مشکلات فائق آمد لذا آدم بگردد یک انسان جا افتاده ای که مسیر زندگی را خوب طی کرده والان محصول ۵۰ و ۶۰ سال زندگی او این است که مردم قبول دارند اون را اعتقاد دارند باور دارند به شخصیت او احترام می گذارند بداند که این مسیر را خوب طی کرده است از تجربه او باید استفاده کند اگر ما همدیگر را بشناسیم امکان ارتباط وجود دارد امام در تکه ای از فرمایشاتش امیرالمومنین علی (ع) به امام حسن یم فرماید که حسن جان همراهی من کن من پیرمردی هستم آخر عمرم هست اگر این چیزها دارم بهت می گم حرف های من را بی حساب  ندان بدان که این سخنان ناشی از تجربه است ……………….  ۱۸:۳۸ استقبال کن با بهترین عزم با بهترین نیت نسبت به کسانی که اهل تجربه اند اینها کفایت تو می کنند اینها خرج و زحمت تجربه را از دوش تو بر می دارند ………………….. تو اگر بیای کنار اینها زانو بزنی از تجربه اینها استفاده کنی نیاز نداری از آغاز عمر او تا کنون تجربه او را  باز آزمایش کنی و گرفتار آزمون و خطای دیگری شوی اینها بسیاری از مسیر را طی کرده اند سختی ها را مشاهده  کردهاند یک بار بنشین کنار یک پیرمرد بگوتو چه کردی هنگامی که بیکار بودی چه می کردی هنگامی که می خواستی همسر انتخاب کنی هنگامی که دوست انتخاب می کردی چه طور بودی انتخاب رشته علمی  ات چگونه بود چه طور به اینجا رسیدی به مصاحبه بکشید زندگی نامه حال انسان های ساخته شده اجتماع را بفهمید حریص باشید برای  شنیدن این مسائل ……………………… ۱۹:۵۲ میگه حسن جانم اگر تو این تجربه های منوبگیری این زحماتی که من ۶۰ سال از عمرم را کشیدم تا الان اینها را از من  یاد بگیری هم راه صحیح منو طی می کنی وهم آن چیزهایی که ممکنه تو مسیر زندگی من اشتباه کردم تاریک شد  راه و مسیر برمن  خطایی شد در مسیر زندگی تو اونو انجام نمی دی لذا راه روشن در جلو چشم تو قرار می گیرد بعد آقا امیرالمومنین روحیه جوان را می فهمد می داند که یک جوان به این راحتی زیر بار انسان نمی رود میگوید خیر من خودم می خواهم این مسیر را طی کنم تو رفتی من هم خودم می خواهم این مسیر را ببینم چه پیش میاد گاهی هست که به جوان می گوید این مسیر را نرو خطر توشه آخر و عاقبتش این است می گوید خیر من خودم می خواهم این مسیر را طی کنم ومتاسفانه باید عرض کنم مشکلاتی که الان داریم همینه بعضی وقتا جوانان به خودشان مغرور می شوند تجربه دیگران را  اعتنا نمی کنند می گویند من این کتاب و میخوام این فیلم و می بینم با اینا دوستم اما هیچ تاثیری رو اینا نمی گیرم می خوام این مسیر را  طی کنم کنجکاوی این مسیر را برایی او سهل می کند می برتش  وعاقبت هم به خطا می رود به اشتباه می رود و گاهی هم یک اشتباهاتی که  راه جبران وجود ندارد خب امام می فرماید ……………………. ۲۱:۴۹ حالا اگر نخواستی قبول کنی از من  میگه من تجربیات تو را نمی خوام توتجربه کردی خوش بحال خودت من میخوام خودم تجربه کنم خودم سختی ها را بچشم  و آخر عاقبتش را هم بفهمم امام یک راهکاری را در برابر جوان می گذارد و…………………….. جوان من اگر مسیر را نمی خوای از من یاد بگیری نمی خوای این مسیر  را که من یادت می دم بری فالیکم طلبک باید جستجوی  تو یه معیار داشته باشد بیخود و بی حساب نرو تو هر مسیری باید باحالت کنجکاوی و فهم بروی داخل مسیر قوه عقلت را جلو خودت  بذار احساسات خوشایند دلت را هدایت گرد مسیرت قرار نده نگو دلم می خواد خوشم میاد این مسیر رانتخاب کنم  بگوآقا فکرم را حاکم می کنم این برادرم این پیشنهاد را به من داد فکر کنم باید با تفهم و تعلم برویم لا فی تبره الشبهات خدایی نکرده نگو آقا تو دریای شبهات  شک ها می روم من کتاب فلان را می خوانم و بیمه هستم برم ببینم چه می گوید رد برابر شبهه کمتر کسی است که مقاومت کند لذا علمای ما گفته اند کتاب هایی که گمراه کننده است جوان ها نباید بخوانند حرام است این کتاب ها برایشان  اینها آمادگی نیست متاسفانه باید عرض کنم ما رد برابر  هر سخنرانی  هر خطیبی هر گفتگوگری می شینیم حرف می شنویم و بعد می بینیم تحت تاثیر قرار گرفته ایم شبهه درون ما را پرکرده جواب هم نمی رویم دنبالش و جوابگو گاهی پیدا نمی کنیم باید بریم خیلی تحقیق کنیم تا این جوابو پیدا کنیم می بینیم جوان تمام اعتقاداتش زیر سئوال رفته در ذهنش ببه خاطر چی به خاطر اینکه با راهنمای عقل این مسیر را طی نکرده است ما هنوز  گاهی در میدان  های مبارزات فکری کودکیم باید قوی  شویم تو میدان مبارزات فکری مانند میدان  مبارزات نظامی است تا آدم آمادگی  پیدا نکرده نمیتواند بجنگدفکر هم همین است لذا …………………… ۲۴:۳۴ اگر میخواهید رد این مسیر بروید اول با خدا عهد ببند بگو خدا من میخوام مسیرزندگی را طی کنم و صحیحمی خوام برم تو هم کمک کن ولی همه انها را  که آقا امیرالمومنین می فرماید کفایت نمی کند از اون تجربه انسان های فرهیخته ای که این مسیر را خوب طی کرده اند ما نمیگیم  اشتباه می کنند ولی این مسیررا حتما با راهنمایی های انسان های متدین معتقد باورمند انسان های صحیح الفکر والعقیده با اونها دست در دست اونها بگذاریم راه را صحیح انتخاب کنیم من تنها این تیکه سریع بگم وعرضم تمام شود اصل دیگری که برای ارتباط با  جوان لازم است و مهم است در امور تربیتی و معارف دینی بهاون عنایت خاص شده است  اصل اغما است  ما باید جوانان را بشناسیم جوانانمان را همان گونه که هست بشناسیم و بپذیریم جوان به طبیعت خودش دنبال تظاهر می رود دنبال خودنمایی می رود دنبال اشتباهاتی که در جامعه است می رود تحت تاثیر امواجفکری قرار می گیرد ممکن است انحرافی درشان ایجاد شود ما  قائل به ……… ۲۶:۷در اصل دین نیستیم دین باید همانطوری باشد که هست اما ………. ۲۶:۱۴ وجود دارد مبانی دینی به ما گفته  است آقا در برابر یک تخلف که می بینید اگر کسی متوجه نشد چشمت را ببند تجسس نکن حرام است اگر کار خلاف هم کرده باشد خودش هم بیاید پیش قاضی اقرار کند قاضی نباید بپذیرد چهاربار باید بیاید هر بارش هم قاضی بگوید برو شاید با هم دوستی کردید شاید لمس کردید کاری خلاف عفت نبوده ما داریم در روایت پیامبرچندین بار اینها را پس  می زد می گفت برو با خدای خود توبه کن نمی خواد بیای اینجا اقرار کنی این اغماض  این سهل گیری برای تربیت بود هنگامی که یک انسان میخواهد بیاید رد محیط تربیت می خواهد ارتباط برقرار کندچه پدر هستی چه فرهیخته هستی چه استاد دانشگاه بپذیر باهاش ارتباط برقرار کن سخن بگو  و چشم پوشی کن اون چیزی که بر این جوان گذشته است مسیر را بهتر انتخاب خواهد کرد مقام معظم  رهبری فرمود باید با جوانان رفیق بود حرف و سخن آنان را شنید و راه را برای حضور آنان در عرصه های مختلف باز کرد .

خطبه دوم

مناسبت هایی است که خدمتتان عرض می کنم نیمه شوال سال ۱۴۸ هجری مصادف است با شهادت امام صادق (ع) امامی که مذهب ما به نام او ……..۳۰:۱۸ شده است به جرات می توان اظهار نظر کرد که مبانی مذهب شیعه اون مقدار که امام صادق در اون زحمت کشیده است و روایات فراوان در جنبه های مختلف این مذهب ارائه داده است هیچامامی این مقدار ارائه نداده است در حقیقت اگر منشا قدوس وجود تشیع از دوران پیغمبر و آقا امیرالمومنین حساب کنیم و  زنده شدنش به خون امام حسین در جهان اسلام اطلاق کنیم و هویت پیدا کردن تشخص پیدا کردن  به عنوان مکتب به عنوان  مذهبی که در برابر مذهبی که اهل سنت خودش را بخواهد نشان دهد این زحمت  صادقین بوده است خصوصا امام صادق (ع) که در ابعاد مختلف این مذهب اظهار نظر وجود دارد ما اکثر روایاتمان قال الباقر و قال الصادق و بیشترش قال الصادق است مشهور است که ………۳۱:۲۸ در کنار امام صادق و از محضر او استفاده کرد که اون چیزی که شماره کردند تا ۴۰۰۰ شاگرد برای ایشان  شمرده اند و  شاگردانی که بلا واسطه خدمت امام رسیدند حتی  اهل سنت و از او فیض علمی به دست آوردند صراحت هایی که اهل سنت هم دارند در اینکه ما کسب علم رد محضر امام صادق (ع) کرده ایم خوبه که من در روز شهادتش قرار می گیریم من این جمله را عرض کنم ………. ۳۲:۳ میگه بعد از شهادت در خانه زدم همسر امام در را باز کرد هنگامی که ما هم را دیدیم به گریه افتادیم او گریه کرد من هم گریه کردم آنگاه همسر امام خطاب به ابوبصیر گفت ابوبصیر نبودی آخر عمر امام را که در حال انتظار بود گاهی بیهوش می شد گاهی به هوش می امد به ما دستور داد که تمام اقوام را جمع کنیم همه اقوام به دور بستر جمع شدند و امام وصیت نامه خالده جاویدان خودش را به همه ما شیعیانکرد فرمود که به همه شیعیان ما بگویید ………………۳۲:۵۱ این وصیت نامه امام صادق است شفاعت ما اهل بیت به کسی که به نماز استخطاط بکند سبک بشمارد نمی رسدکسانی که می خواهند زینت امام صادق باشند می خواهند شفاعت اهل بیت نصیبشان شود به نمازتوجه کنند . هفته نیروی انتظامی درش هستیم در کنارمون و در محضر برادرانی که در این مجموعه دارند خدمت می کنند خصوصا  فرمانده محترم این مجموعه هستیم این ایام را تبریک عرض می کنم به این مجموعه .مجموعه خدمت گذاری که ما مرهون زحماتشان هستیم در بعد امنیت امنیت از نعم بزرگ الهی است شما راحت در خانه می خوابید راحت به سر کار می روید از ظلم  ظالمان خودتان  را  امن و امان می دانید به یقین بدانید که با پشتوانه و قدرت و غلظت و شدت و حدتی است که در این مجموعه  مشاهده می شود الحمدلله نیروی انتظامی ما با توانی که از خودش به خرج داده است و رشادت هایی که داده و شهادت هایی که دارد و شهدایی که دارد توانسته است دربعد امنیت در حد استانداردهای خودش در جامعه امنیت را حاکم کند من این را برای مجموعه نیروی انتظامی افتخار می بینم امنیت رد ابعاد مختلفش امنیت جانی امنیت مالی اینها امنیت های مهم جامعه هستند و بالاتر از اون من که همین الان هم احساس می کنم موضوع روز ما هست امنیت اخلاقی و امنیت فرهنگی کار نیروی انتظامی در عین حالی که سختی خودش را دارد و بعد فیزیکی سخت را دارد و بعد روحی و روانی سخت را دارد همیشه درگیر مستقیم با مجرم است از اون طرف یک کار ظریف نیاز به هوشمندی بالا و کار بس مشکلی است حقیقتش من احساس می کنم ما هرکدام خودمان را به جای این مجموعه قرار دهیم بنده به عنوان روحانی  برخی جاها ناتوان می شوم از جوابگویی نوع برخورد جوان  مجرم را چگونه باید باهاش برخورد کرد برخوردی که او را تربیت کند نه او را جریح تر کند برخوردی که بسازد او را برخوردی که او را احیا کند نه از بین ببرد این نیازبه هوشمندی دارد ظرافت دارد  برخورد در جای خود باید شدت داشته باشد و در جای خود باید رحمت و مودت داشته باشد این جاست که سختی کار را انسان مشاهده می کند نیاز هست که طبیعی است این مجموعه بیش از این در بعدهای علمی خود را بسازد اینها به عنوان ضابطین هستند در برابر  همه مشکلاتی که ما می بینیم اینها  خط مقدم این مبارزه قرار می گیرند نیاز به پشتوانه علمی فکری اخلاقی دارد که انشالله همانطوری که فرماندهان محترم این مجموعه سراغ داریم هم در خودشان مبنای اصلاح مجموعه دارند هم اینکه جامعه را می خواهند اصلاح کنند خداوند به اینها توفیق بیش از پیش را عنایت بفرماید .در این هفته حرکت رییس جمهور در صحنه بین المللی موجب رد هم ریختگی جبهه استکبار شده است این را باید  گفت و این نعمت را باید قدردانی  کرد برادران مجموعه جهانی الان رد حال جنگ است جنگ دفاع مقدس ما هشت سال طول کشید جنگی بود که هنوز به شیوه های مختلف اون جنگ ادامه  دارد استکبار جهانی دست از جنگ برنداشته است و در این مبارزه روز و شب نمی شناسد تمام  قسمت های اتاق فکرشان جاهایی  که فکر کنند بیندیشند طرح بریزند برنامه بریزند  برنامه می ریزند از یک طرف تحریم ها را برما تحمیل می خواهند کنند از یک طرف  هرروزقطع نامه و بیانیه می نویسند ازیک طرف می گویند ما می خواهیم مذاکره کنیم اینها نشان دهنده یک نوع مبارزه است یکنوع جنگ است خصوصا بعد جنگ روانی در اینجا بیشتر خود را نشان می دهد و الحمدالله ریاست محترم جمهور با  ریاست خوبی که دارد به عنوان نماینده ی ملت ما واقعا فرمانده  خوبی در جبهه جنگ روانی با این حرکتی که در سازمان بین الملل نشان داد تمام این جبهه را به هم ریخته و هر روز در پی اصلاح کار خود هستند هر روز مصاحبه هایی را می کنند مقام رهبری تاکید دارند که باید بدانید که ما نمی جنگیم کسی خیال نکند که اگر ما  آرام سخن بگوییم اگر ما امتیاز بدهیم اگر ما بترسیم از اینکه نکند امریکا به گوشه لباسش بربخورد ناراحت شود  چه خواهد کرد اگر ما تو این فکر و اندیشه ها باشیم یقین بدانید امتیاز دادن ها جوابی به غیر از یک قدم جلو آمدن آنها نخواهد داشت به خوبی  شناخته اند اون کسانی که فرماندهان جنگ روانی هستند در برابر این عربده ها باید بیشتر فشار اورد باید قدرت خود را نشان داد  باید اقتدار نشان داد اقتدار است که اونها را رد جای خودشان می نشاند لذا مقام رهبری در همین فرمایشات اخیرشان گفتند این حرکت پر محض و پر تحرک را ما تقدیر می کنیم در جنگ بین ما و استکبار باید فرماندهان ما همین گونه باشند اگر  رییس جمهور ما با ابتذال سخن می گوید پشتوانه ۸ سال ایثارگری و دفاع دارد که این ایثارگری ها و این حماسه ها به گفته  او اقتدار می دهد و  به گفته او توجه می دهد و الا اگر این پشتوانه وجود نداشت گفته های او در این سازمان های مللی بین المللی توجهی بهش نمی شد همه ما و همه کسانی که در  راه انقلاب حرکت نشان می دهند جایگاه خودشان را و موضع خودشان را یافته اند و ایران جایگاه خوبی در این حوزه دارد.

نظرات

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.