نمازجمعه ۴ بهمن ماه ۹۸

خطبه اول

ایام متعلق به حضرت رهرا (س) است لذا فضای جامعه ما نیر عطر دل انگیز شهدا و اولیاء الهی، کسانی که مقرب خدا بوده اند و به سوی خدا پر کشیدند، مردم گریستند، خود حضرت زهرا (س) هم جزء بکائین بوده است مقداری امروز در باب بکاء و گریه مطالبی را تقدیم حضور بکنم، ان شاءالله که قابل استفاده باشد.

گریه پدیده زیبایی از حالات انسانی است که صرف نظر از اینکه ریشه آن چه باشد این حالت زیبا هر هنرمندی را به خود جذب می کند، تصویر انسانی که اشکی از گوشه چشم او بیرون آید و بر گونه های او بلغزد منظره زیبایی است و این زیبایی را انسان های اهل ذوق تشخیص می دهند.

حقیقت گریه ممکن است ریشه های مختلفی داشته باشد. گاهی بخاطر ترس است، گاهی بخاطر غم است، گاهی بخاطر دردی است که انسان دارد و این ها می تواند عوامل گریه انسان باشد اما در معارف دینی که انسان بررسی می کند می بیند که گریه امر مقدسی است و ائمه (ع) تأکید بر گریه داشته اند و انسان های با تقوا و مؤمن باید حالت گریه و بکاء داشته باشند و انسان های قسی القلب که قلبشان سنگین شده است، اشک در چشمشان خشک شده از نظر مبانی دینی ما و روایات مذموم هستند.

اشک نشان از عاطفه و احساس لطیف انسانی دارد و هنگامی که از چشم کسی می آید نشان از این دارد که درون خود احساس فقر می کند، احساس ذلت و خاکساری دارد، متواضع است و این ها روحیه زیبایی است که انسان باید درون خود داشته باشد. هنگامی که یک انسان قدرتمند و قهرمان گریه می کند و اشک می ریزد، اگر زینب گونه اشک می ریزد، اگه فاطمه زهرا (س) می گرید، زینب قهرمان دارد گریه می کند، درست است منشأ گریه باید ترس باشد ، غم و حزن باشد و طبق معارف دینی مؤمنان به جایی می رسند که آن ها نه خوف دارند و نه غم، از چه بترسند؟، غصه چه را در دنیا بخورند؟، چه را از دست می خواهد بدهد که غصه آن را بخورد، تعلقی ندارد که بترسد چیزی را از دست بدهد یا غصه چیزی را که از دست داده است اما انسان های متعالی ، آن ها هم می ترسند، انسان های اوج گرفته هم غم دارند، اما غم های آن ها تفاوت دارند، ترس آن ها متفاوت است، آن ها هم دردی در جانشان افتاده که به گریه می افتند اما درد آن ها متفاوت است با انسانی که عضوی از او به درد افتاده و می گرید.

لذا غم ها در انسان های متعالی عالی و بلند هستند. هنگامی که شهدای ما را مشاهده می کنیم، بزرگانی مانند حاج قاسم را می بینیم گریه می کنند در مصیبت یک برادر بزرگواری که از دست داده است، برای مرحوم شهید کاظمی. این گریه ، گریه دیگری است، این گریه صرفاً فراق نیست، او درون خود حسی دارد، غصه ای دارد، او هم درد بود و این ها در مسابقه شهادت برنده شدند و او عقب ماند، غصه به دست نیاوردن آن جایگاه و آن مقامات است. همان شعری که مقام معظم رهبری را به گریه می اندازد… ما مدعیان صف اول بودیم، ان ها احساس می کردند در این مسابقه جلو می افتند اما دوستان جلو افتادند، دیگران رفتند و به این سعادت رسیدند و آن ها ماندند. این منشأ گریه است و این خیلی گریه بلند مرتبه ای است، خیلی اوج می طلبد.

این ها کم ندارند از نظر دنیا، قدرت ولی این قدرت ها و کارهای دنیایی آن عظمت درونی آن ها را از بین نبرده است، گریه را از دست آن ها نگرفته، گریه انسان را آرام می کند، گریه ارتباط روحی با محبوب به انسان می دهد.

ائمه (ع) در دعاها که مراجعه بفرمایید ، می بینید که می گویند چرا ما گریه نمی کنیم؟،«إِلٰهِى إِلَیْکَ أَشْکُو قَلْباً قاسِیاً » الهی من شکایت می کنم به تو چرا قلبم سنگین شده ؟، و چشمی دارم که از گریه خشک شده است؟. این ها مبانی و معارف دینی ما است.

آقا امیر المؤمنین (ع) می فرماید در خطبه متقین:« الّذینَ کانَت أعمالُهُم فی الدُّنیا زاکِیَهً و أعیُنُهُم باکِیَهً» متقین کسانی هستند که در دنیا اعمال پاک دارند و چشمان گریان دارند.

«إِنَّ اَلزَّاهِدِینَ فِی اَلدُّنْیَا تَبْکِی قُلُوبُهُمْ وَ إِنْ ضَحِکُوا وَ یَشْتَدُّ حُزْنُهُمْ وَ إِنْ فَرِحُوا وَ إِنِ اُغْتُبِطُوا بِمَا رُزِقُوا وَ یَکْثُرُ مَقْتُهُمْ أَنْفُسَهُمْ»زاهدین در دنیا هر چند لبخند بر لب دارند اما در دل انگار گریه می کنند، حزن آن ها در قلبشان می باشد و این حزن همیشگی است. این چه حزن و گریه و بکائی می باشد حقیقتی دارد و نیاز به دقت و تفسیر و تحلیل دارد و اسباب خوشحالی و عید هم که فراهم شود آن ها غمشان در دل می باشد و بلکه شدت هم می گیرد و این ها وقتی می بینند در روزی ها و ثروت دنیا دارند غوطه ور می شوند، دنیا به طرف آن ها متوجه شده و مقامات دنیا دارد به طرف آن ها می آید نسبت به خودشان غضبناک می شوند و احساس می کنند آزمایشات سختی را پیش رو دارند و دارند مبتلا می شوند. چرا این قدر پول دور بر من جمع شده است؟، چرا مقامات و موقعیت اجتماعی من بالا رفت؟، شاید امتحان می شود؟، چرا این قدر ثنا و ستایشم می کنند؟، چرا خداوند در یک آزمایش سخت مرا گرفتار کرده؟، لذا نسبت به خود بدبین می شوند و گریه می کنند.

این ها حقیقت بکاء است. بکاء و گریه در دل یک انسان مؤمن در حقیقت نگاه به آن فقری است که به خود می کند و احساس می کند که فقیر است و در محضر خدا کم گذاشته است. خدایا در  معرض  امتحان قرار گرفتم، خرایا من اشتباه کرم، نفسم مرا فریب داد، من تو را به مولایی و خدایی خود قبول دارم، من بر تو جرأت نکرده ام اما اشتباه کردم و این طور گریه می کند و این ها چیزهایی است که ائمه به ما نشان داده اند.

این ها کسانی هستند که احساس می کنند کم گذاشته اند برای خدا و آن چه خدا از آن ها خواسته انجام نداده اند برای خدا و لذا گریه می کنند.

گریه نه تنها آثار روحی و روانی دارد و انسان را با معنویت و محبوب آشنا می کند بلکه آثار اجتماعی هم دارد . در گریه های حضرت زهرا (س) شاید آثار اجتماعی بیشتری ببینیم .

گاهی گریه فریاد است، گاهی گریه فریاد مظلومیت است، حضرت زهرا عاطفی بود، احساس لطیف داشت، در مقام عبادت گریه می کرد، حسن بصری غیر شیعه در توصیف عبادت حضرت زهرا می گوید این قدر در درگاه خداوند ایستاد تا اینکه دو پای او ورم کرد، این حضرت زهرا (س) است.

اما پدر را از دست داده و زیاد گریه می کند به گونه ای که مدینه عاجز شد که یا شب گریه کن و یا روز، صرفاً گریه از دست دادن پیغمبر است؟. بله، پدرش پیغمبر بود و حق بزرگی بر جامعه اسلامی داشت و هر چقدر گریه می کرد حق داشت اما صرفاً عاطفی نبود.

ام سلمه خدمت بی بی دو عالم در همین ایام رسید و سؤال ؟، فرمود که من در حال غصه و گریه هستم. چرا؟، فرمودند که هم پیغمبر را از دست دادیم و هم به وصی ظلم شد. این گریه منشأ آن این است و گاهی منشأ گریه اجتماعی است و منشأ آن اعتراض است، ابراز مظلومیت است. خیلی اهمیت دارد و این گریه ها معنا پیدا می کند.

لذا بی بی دو عالم حضرت زهرا (س) چنان گریه کرد که او را جزء بکائین  و زیاد گریه کنندگان شمارده اند.

ما در میان اهل بیت عصمت و طهارت دو نفر داریم که زیاد گریه کرده اند، یکی حضرت زهرا (س) و دیگری امام زین العابدین (ع) هر دو زیاد گریه می کردند و تا آخر عمر گریه می کردند و این گریه ها حقیقتی داشت، عظمت این انسان ها به گونه ای بود که باید این گریه ها را باید انجام می دادند و ائمه (ع) لذا توصیه کرده اند که از این به بعد باید گریه بکنید.

گریه کنندگان گریه کنند، زاری کنندگان زاری کنند و این ها دستور امام زمان (ع) است که ما باید گریه کنیم و این مأموریتی است که بر عهده ما قرار گذاشته شده است.

مرثیه حضرت زهرا (س)

 

خطبه دوم

مناسبت هایی را خدمت شما عرض می کنم.

مناسبت اولمان را همان طور که خطبه اول را بر آن گذاشتیم گرامی داشت ایام فاطمیه است. در هر حال ایام فاطمیه ایامی است که بزرگان ما خصوصاً ایام فاطمیه دوم را بیشتر عنایت می کردند و مجالس را گرم نگاه می داشتند، خصوصاً که این بانوی بزرگوار مورد توجه همه ائمه (ع) بوده است، ائمه به تعبیر خودشان هنگامی که در مشکلات گرفتار می شدند متوسل به حضرت زهرا (س) می شدند و توسل به این بانوی بزرگوار تأثیرگزار است، هم در معنویت و هم در مسائل مادی و مشکلات. ان شاءالله در این جلسات هم تشکیل دهید و هم شرکت کنید ، خصوصاً بانوان در این مسأله باید پیش قدم باشند و ان شاءالله که بانوان جامعه اسلامی ما الگو بگیرند از فاطمه زهرا (س) در حیا، در عفت ، در مسئولیت شناسی، در جامعه، در بصیرت، در دفاع از ولایت و همه این ها خصوصیات حضرت زهرا که کتاب ها در این باره نوشته شده و در این جلسات مسأله قابل استفاده است و ان شاءالله که خداوند به ما توفیق ولایتمداری و الگو گیری از ائمه (ع) را عنایت بفرماید.

ایام معطر به عطر شهدا بود. از زمانی که سردار بزرگ ما، سردار دل ها، سردار حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید و همچنین احترامی که از شهدا کردند، کنگره شهدا، یادواره های شهدا الحمدلله در این دو هفته این گرامی داشت ها موجب تقویت روحیه جهادی و استکبار ستیزی شد.ما احساس می کنیم که شهدا هم در حال حیات و هم در حا شهادت اثر گذار هستند در جامعه ما.

مقام معظم رهبری در دیداری که خدمت ایشان داشتیم به همراه دوستان دستور دادند که به این کنگره ها اکتفا نکنید و باید یاد شهدا زنده بماند، باید شهدا درون دل جامعه جا بگیرد، در دل جوانان ما یاد و خاطراتشان، این ها قابل الگو گیری هستند، فرمودند از کارهای هنری و روش های مختلف استفاده کنید و باید جوانان ما با شهدای بزرگمان آشنا باشند. فرمودند چرا شهید رئیس علی؟، چرا شهید مهدوی مردم با آن ها آشنا نیستند؟، چرا ما مسئولیتمان را نسبت به شهدا ایفا نمی کنیم؟، این ها وظیفه است.

لذا ضمن اینکه تشکر می کنم  از همه دست اندرکارانی که واقعاً کنگره مناسبی به حق شهدا در حدی که در توان بود، با ابهت و عظمت انجام دادند و ارائه کشوری و جهانی آن واقعاً قابل توجه بود و زحمات همه این ها قابل تشکر است اما استمرار این حرکت هنوز باید وجود داشته باشد . ما در مقابل شهدا مسئول هستیم، خصوصاً کسانی که همرزم شهدا بوده اند، کسانی که خاطرات شهدا را دارند، کسانی که شهید شناس هستند، وارثین و خانواده های شهدا، مسئولیت شناخت شهدا بر گردن آن ها است و باید شهدا را به جامعه معرفی بکنند، باید نسل های بعدی شهید و شهادت را بشناسند.

الحمدلله زمان خالی از شهید و شهادت نیست، الحمدلله هنوز ما شهدا را می آورند، شهید گمنام می آورند، در همین هفته ما شهید گمنام داریم، شهدای دیگر را می آوریم و هر روز شهدا پاسدار و حافظ این نظام هستند اما وظیفه ما حفظ نام و یاد و سیره آن ها می باشد.

ان شاءالله خداوند به ما توفیق حفظ این آثار گرانبها را عنایت بفرماید.

مسأله انتخابات را در پیش داریم. یک ماهی مانده به انتخابات اما تحرکاتی که وجود دارد و مقام معظم رهبری هم در فرمایشات اخیر توجه خاصی به مسأله داشتند.

یک مسأله بحث ضرورت اصل انتخابات است. برادران و خواهران انتخاب و حضور در عرصه انتخابات خود موضوعیت دارد به تعبیر ما طلبه ها و ضرورت حضور پای صندوق، ضرورت حضور میلیونی مردم چون این ها تفسیر دارد، این ها وجهه دارد و نشان می دهد چیزی را به جامعه جهانی و در حقیقت جمهوریت این نظام خود را در همین جا نشان می دهد و وقتی میلیون ها نفر پای صندوق ها می آیند و به هر کسی که می خواهند رأی می دهند نشان از این دارد که مردم این نظام را پذیرفته اند و در برابر استکبار و دشمنان هستند و این وظیفه و ضرورت اجتماعی است. برخی از بزرگان در حد وجوب قرار می دهند چون که این جزء حفظ نظام است، جزء اوجب واجبات است و اگر بخواهیم نظام را حفظ کنیم همین است و مردم هر جا لازم بوده میلیونی در میدان بوده اند و این مراحل انتخابی که نشان می دهد که چند میلیون آمدند پای صندوق ها نشان دهنده تأیید این نظام است.

لذا مسأله حضور مردم پای صندوق ها خود فی نفسه وجود دارد، مسئولین، خواص این مسائل را وصل نکنند به حواشی که ممکن است در انتخابات پیش بیاید و در این حواشی که در مسائل انتخابات پیش می آید، مسائل جدایی از این مسائل است. کی کاندیدا شده و کی نشده، کی تأیید شده و چه کسی نشده است. این دلیل نمی شود که انسانی مطلوب خود را در عرصه انتخابات نمی بیند پس او درانتخابات حضور پیدا نکند یا خدایی ناکرده انتخابات را تحریم بکند، ما نظام را جدا می کنیم از اشخاص و این موضوعات و لذا این مسائل انتخاباتی را باید با بصیرت تفکیک بکنیم.

ضرورت حضور در انتخابات جزء واجبات شرعی نظام ما است که تفکیک پیدا می کند از مسائل دیگر.

نکته دومی که مهم است کسانی که بعنوان شخصیت های اجتماعی هستند، عالمان، اندیشمندان، خواص جامعه باید شاخص های نماینده اصلح را بگوییند و تبیین بکنند تا مردم در ابهام نمانند.

اما بحثی که امروز در میدان مسائل سیاسی اجتماعی زیاد از آن گفته می شود بحث بررسی صلاحیت ها است که الآن شورای نگهبان مسئول بررسی آن ها است.

خوب یک نوع اختلاف نظری و ابهامی ایجاد شده است ، اختلافاتی را ما مشاهده می کنیم که مسئولین مملکتی هم گاهی مطالبی را ذکر می کنند عرض بکنم خدمتت شما آن گونه که خودم هم مسئولیتی را در این مسائل دارم ، دو دیدگاه در بررسی صلاحیت ها وجود دارد که با هم جمع نمی شوند.یک، دیدگاه در بررسی صلاحیت ها که مجریان در حقیقت با این دیدگاه بررسی می کنند مدعی هستم شرایطی که قانون برای یک نامزد وجود دارد، شرط های متعددی وجود دارد مثل تدین، وفاداری به نظام انقلاب، قبول ولایت فقیه، وفادار بودن به ولایت فقیه، عدم داشت سوء شهرت و این شرایطی که در قانون وجود دارد دو دیدگاه وجود دارد.

عده ای می گویند کسانی که آمده اند و ثبت نام کرده اند ما مدعی هستیم این اصول در آن ها وجود دارند و این صفات را دارند و اگر دلیلی بر خلافش بود ما آن ها را رد می کنیم ولی اگر سندی پیدا نشد ما آن ها را تأیید می کنیم که اصل بر صلاحیت آن ها می گذارند. متأسفانه به این گونه ۹۸ درصد افراد تأیید شدند و گفتند چیزهایی که از اطلاعات و منابع چهارگانه آمده برای ما دلیل و سند محکمی نیست که بتواند خصوصیات این ها و این شرایط را از بین ببرد، ما اعتقاد به تدین آن ها داریم و هر کسی که آمده داخل این میدان اصل بر تدین آن ها است.

ولی آن چیزی که شورای نگهبان  و حقوق دان ها و هر کسی که الآن در مسائل عضویابی در هر جا کار می کند می داند آن شرایط ایجابی که لازم است برای افراد محرز شود، گفته اند باید متدین باشد، انقلابی باشد، اصل ولایت فقیه را قبول داشته باشد، این ها باید احراز شود و خوب اگر عدله ای وجود داشت، تحقیقات محلی و گزارشاتی آمد، اگر از اداره اطلاعات، نیروی انتظامی و جاهای مختلف مطالبی آمد در پرونده او، از بازرسی مجموعه آن ها گزارشاتی رسید که در مسائل دینی و اخلاقی و مالی ایجاد شک کرد، تدین او محرز نمی شود و این افراد و کسانی که وجود داشتند، معمولاً شک وجود داشته، مستنداتی آمد، این مستندات حداقل تأثیری که در دل کسی که می خواهد امضا بکند صلاحیت او را این است که شک می کند و احراز نمی شود صلاحیت دینی و تقوایی او .گفته اند در مسائل مالی لاابالی بوده است، تصرف میلیونی و میلیاردی داشته است، رابطه بازی کرده است و امثال این ها باعث می شود که محرز نشود صلاحیت یک فرد.

اینجا است که شورای نگهبان و کسانی که مسئولیت این مسأله را دارند این تحقیقات و این گزارش هایی که از جاهای مختلف و مورد اعتبار می رسد حداقل چیزی که بخواهند اثر بگزارد این است که عدم احراز می خورد و فرد صلاحیتش محرز نمی شود.

آن فرد مظیفه دارد موارد اتهامی را ببیند و برود از خود دفاع بکند و صلاحیت خود را اثبات بکند، صلاحیت دینی خود را در این مسائلی که اتهام وارد شده اصلاح کند و به این ترتیب با این دو دیدگاه روش بررسی صلاحیت ها بین مجریان و ناظران اختلاف ایجاد شده و ناظران با دقت بیشتری رعایت کرده اند و بیشترین تأیید ها و رد ها، من به اعتبار اینکه حضور دارم در این جمع شهادت می دهم ملاک نظریات سیاسی، سلیقه های سیاسی، اصولگرا است، اصلاح طلب است، بی طرف است، این ها ملاک رد صلاحیت نبوده و از هر سه گروه هم رد داشتیم و هم تأیید داشتیم.

لذا عرض بکنم این مسائل نباید مسئولان ما را به زبان بیاورد به گونه ای که ذهن ها را مشوش بکند نسبت به اصل انتخابات مردم اعتراض پیدا بکنند، حضور ها ضعیف شود و این ها منشأ مسائل شرعی خواهد بود. انسانی که موجب تضعیف حضور مردم شود از نظر شرعی مسئولیت دارد.

 

 

نظرات

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.