نمازجمعه ۹ مهر ماه ۹۵

خطبه اول

در آستانه ی ماه محرم هستیم. من مناسب دانستم که در این چند دقیقه کوتاه مشارکتی با همه ی دوستان و علمایی که در این ایام از امام حسین سخن می گویند عرض کوتاهی را در تحلیل حرکت حسینی و حماسه او تقدیم حضور کنیم. مطالبی که شاید هم تکراری باشد ولی مفید است و مفید فایده در جهت ترغیب و تحریس برای اینکه این ایام را پاس بداریم و احترام کنیم. قیام امام حسین (ع) در سال ۶۱ هجری محقق شد. ۵۰ سال هنوز از وفات پیغمبر نگذشته است و اصحاب پیغمبر بعضاً زنده هستند، هنوز یادی از محضر رسول خدا می کنند. اصحاب پیغمبر در محضر مردم هستند و بعد از ۵۰ سال بعد از وفات پیغمبر یک فاجعه ی بزرگی در جهان اسلام نمایان شد. این فاجعه، فاجعه ی تکان دهنده ای بود، در نوع خودش بی نظیر بود. من یک مقدار امتیازات و مشخصات قیام و ویژگی های این قیام را می خواهم عرض کنم برای اینکه این تحلیلی که می خواهم از قیام امام حسین داشته باشم این ویژگی ها یک مقدار برای ما بیشتر روشن می کند که قیام امام حسین (ع) چه بود. خوی اولاً زمانی از وفات پیغمبر نگذشته بود. عرض کردیم سال ۶۱ ،۵۱ سال از وفات پیغمبر بیشتر نگذشته است و همان طور که عرض کردیم هنوز اصحاب پا به سن زده ای که پیغمبر را دیده بودند، محضر پیغمبر را درک کرده بودند، این ها هنوز زنده هستند و از پیغمبر نقل می کنند. لذا امام حسین در جای جای خطبه های خودش در کربلا هنگامی که بیانات پیغمبر را می فرمود در باره ی خودش، از پیغمبر نقل کرد که من و امام حسن جوانان اهل بهشت هستیم. گفت اگر این جمله را شما از پیغمبر نشنیده اید هنوز اصحاب پیغمبر زنده هستند، هنوز سعید خدری هست، جابربن عبدالله انصاری که پیغمبر را دیده و این جملات را شنیده از پیغمبر هست در بین ما. بروید و تحقیق کنید که من کی هستم و در کنار پیغمبر چه جایگاهی داشته ام. لذا هنوز با زمان پیغمبر ما فاصله ی چندانی نداریم.۵۰ سال بیشتر از حکومت اسلامی نگذشته است. این یکی از ویژگی های انقلاب امام حسین (ع) است. ویژگی دوم این است که امام حسین کیست؟. آن کسی که می خواهد به شهادت برسد امام حسینی است که نزدیک ترین فرد و مقرب ترین فرد به پیغمبر اسلام (ص) است. لذا امام باز در خطبه های خودش و سخنرانی هایی که به آن جبهه ی مقابل می کرد می گفت بگردید ببینید آیا کسی نزدیک تر از من به پیغمبد در این جهان و روی زمین پیدا می کنید. تنها پسر دختر پیغمبر من هستم. و پیغمبر فرزندانی غیر از فرزندان پسری که از او به جا مانده باشد تنها امام حسین است. کی نزدیکتر از من به پیغمبر. این ها تأبیراتی بودند که امام حسین (ع) بر آن ها تأکید داشتند. لذا کسی می خواهد به شهادت برسد که نزدیکترین فرد به پیغمبر است. ویژگی سومی که ما در این فاجعه می بینیم این است که یک نفر به شهادت نمی رسد بلکه اکثریت اقوام و بستگان پیغمبر باید در این جنگ به شهادت برسند. تنها امام حسین (ع) نیست. فرزندان، برادران، پسرعموهای امام حسین (ع) و همه ی کسانی که به نحو نسبت به پیغمبر دارند و اقوای پیغمبرند، این ها را باید در یک روز به شهادت برسانند. این ویژگی را شما در جنگ های بعد از پیغمبر اصلاً مشاهده نمی کنید. این خودش یک ویژگی مستقلی است که در یک جنگ، آن هم ۵۰ سال بیشتر از عمر حکومت اسلامی نگذشته است، تمام اقرب های پیغمبر یا اکثریت اقربای پیغمبر و اقوام پیغمبر در یک جنگ باید به شهادت برسند. این هم ویژگی سومی است که در جهت نشان دهنده ی فاجعه ی این جنگ باید وجود داشته باشد. نکته ی چهارمی که وجود دارد نوع شهادت است. فجیع بودن این شهادت به گونه ای است که دوست و دشمن را به گریه می اندازد. قصاوت قلب در اوج خودش قرار می گیرد. در این جنگ نه بر جوان رحم می شود، نه بر پیر رحم می شود، شما در این جنگ پیرمرد ۷۰،۸۰ ساله ی قاری قرآن را می بینید که به شهادت می رسد، در این جنگ جوان ۱۸ ساله می بینید و یک نوجوان ۱۳ ساله می بینید و یک شیرخوار می بینید و آن بی رحمی که بر خوانواده او می کنند و اسارتی که می برند.ظلم هایی که بر خانواده انجام می گیرد. مجموعه ی این مسائب و کشت و کشتاری که در این محدوده قرار می گیرد فاجعه آمیز ترین فاجعه ای است که شما در جامعه ی اسلامی مشاهده می کنید. همه ی این ها امتیاز می دهد در نشان دادن این فاجعه ای که آن روز انجام گرفت. نکته ی دیگری که باز ویژگی می دهد به این حرکت حماسی و کربلایی این است که امام حسین (ع) که حرکت می کند از مدینه به مکه و از مکه به کربلا در جای جای حرکت خودش اعلام می کند که من می دانم به شهادت می رسم. علارغم اینکه بعضی ممکن است ادعا بکنند امام حسین نمی دانست و برای تشکیل حکومت قیام کرده بود امام به نتیجه نرسید، اگر ما از علم غیب امام حسین هم صرف نظر بکنیم که امام حسین علم غیب داشت، اگر از آن روایاتی که پیغمبر فرموده بود و اصحاب هم شنیده بودند، از آن هم چشم پوشی کنیم. که روایات زیادی هم بود که پیغمبر گفته بود حسین به شهادت می رسد. پدرش گفته بود شما به شهادت می رسید. اصلاً علائم، نشانه ها و کسانی که تحلیل می کنند مسائل سیاسی و اجتماعی آن روز را، همه آن ها به امام حسین توصیه کردند که این حرکت تو به نتیجه نمی رسد و تو به شهادت می رسی. یعنی نیازی به علم غیب نداشت. حرکتی که با یک تعداد محدود در برابر آن روز انجام می گیرد به یقین روشن بود که کوفیان کسانی نبودند که یاری امام حسین بکنند. تحلیل ها همه حاکی از این بود که امام حسین به شهادت می رسد. امام حسین که خود منبع علم است، منبع آگاهی است،امامت او قابل قبول است، از جدش رسول خدا شنیده است و در گفته های مختلفی آقا امام حسین (ع) فرمود که من دارم این مسیر را می روم و می بینم که رگ به رگ من، بند به بند من را گرگ های بیابان تکه تکه خواهند کرد، من در این مسیر دارم قدم می نهم.لذا فرمودند کسی که می خواد در راه ما خون بدهد فردا حرکت بکند. یعنی این حرکت با علم به شهادت است. یک حرکتی خودش، خانواده اش و تمام اقرب های پیغمبر باید این مسیر را طی کنند و به شهادت برسند. این حرکت تحلیلش چه است، این ویژگی هایی است که در این حرکت و حماسه می شود دید و قالب تحلیل است. اینجا است که تحلیل گران قیام و حرکت امام حسین اختلاف نظر پیدا کرده اند. امام حسین چرا قیام کرد؟ حرکت حسینی معنیش چه بود؟ برای چه می خواست شهید بشود؟ این ها نکاتی است که باید کسانی که گفته ها و حرکت امام حسین را بررسی می کنند بیرون بیاورند آن مطالب ناب، آن چیزهایی که نیت و اهداف امام حسین است، باید این حرکت را تحلیل بکنند. اگر بخواهیم پیام این قیام را بیان بکنیم من به سه قسمت از فرمایشات امام حسین (ع) و بعضاً دعا ها می خواهم اشاره بکنم. خوب یکی از آن فرمایشاتی که امام حسین فرمایشش نشان دهندی پیام کربلا است، اهداف کربلا است همان جمله و وصیت نامه ی مشهوری است که به برادرش محمد حنفیه بیان کرده است. اهداف حرکت خودش را بیان می کند، می فرماید که من برای اصلاح و برای اینکه امر به معروف و نهی از منکر بکنم این حرکت را می کنم. این هر کدام از این ها نکته ای دارد که نیاز به تحلیل دارد. امر به معروف و نهی از منکر. اسلام به قیمت شهادت و کشته شدن. آیا تا اینجا پیش می رود، این ها نکاتی است که نیاز به تحلیل دارد. در مورد دیگر هنگامی که وارد کربلا شد اصحاب خود را ئور خود جمع کرد. امام شروع کرد برای ان ها سخنرانی کردن. فرمود و اما بعد، ببینید وضعیت این است. دیگر بهتر از این نمی شود. مسلم را به شهادت رساندند، کوفیان از ما برگشتند. الآن هم در محاصره هستیم. دنیا برگشته است، رو برگردانده است، دیگر ان ارزش هایی که ما برای ان می جنگیدیم، پیامبر برای رسالت برای ان ها آمده بود، اهداف رسالت پیغمبر بود این ها همه رفت،اگر بخواهیی دنبال ارزش هابگردی، دنبال معنویت و تقوا بگردی، دنبال امانت بگردی، تنها مانند یک رطوبت ته مانده ی یک کاسه ی آب که آب آن را خورده باشند، یک ته مانده آب مانده و دیگر چیزی در آن نمانده است ، دیگر این زمین اسلام، این جامعه ی اسلامی ان سبزه زار قدیمی نیست که در ان معنویت گل و شکوفه می داد. امروز دیگر خشکسالی همه جا را گرفته است. نمی بینید حق دیگر عمل نمی شود، می بینید که دیگر باطل دست کشیده نمی شود. باید مؤمن هدفش لقاء خدا شود و در جامعه ای که این گونه است انسان باید از جان گذشته شود. من دیگر مرگ را خوشبختی می بینم. زندگی با ظالمین و ستمگران را غیر از حلاکت و بدبختی چیزی را مشاهده نمی کنم. می بینید امام اینجا وعده ی شهادت می دهد. ادعا می کند من آمادگی شهادت را دارم و شهادت دلیلش این است و نمی توانم در کنار ظالمین، در کنار تواقت آرام بگیرم و زندگی آرام خودم را داشته باشم. می بینید که حرکت حسینی در این حماسه خودش یک حرکت بی نظیر است. آیا می توانیم از حرکت حسینی اسوه بگیریم، این حرکت را توصیه بکنیم، این حرکت و مسیر را در طی مسیر زندگی انسان ها و انقلاب ها به طور کلی توصیه بکنیم. شاید هم در این زمینه اختلاف نظر وجود داشته باشد و بگویند الگو گیری به این راحتی نیست. می دانید که بعد از امام حسین ائمه (ع) حرکت انقلابی و خونین امام حسین (ع) را دیگر تجویز نکردند. کسانی که می خواستند انقلاب جهادی بکنند، از خود گذشتگی نشان بدهند و به شهادت برسند در راه هدف، ائمه (ع) می گفتند ما اجازه نمی دهیم و ما الآن این حرکت را توصیه نمی کنیم، آن حرکت مال امام حسین بود. اما ائمه (ع) چرا این گونه حرف می زدند، چرا بعد از آن توصیه نشد. زیدیه وقتی که ائمه (ع) را به این مسیر دیدند امامت را از بعد از امام زین العابدین جدا کردند. گفتند که ما اماممان زید بن علی بن الحسین است. چون ما انقلابی هستیم و ما امام را کسی می بینیم که حسین وار به شهادت برسد. لذا ائمه بعد از امام زین العابیدین را آن ها نپذیرفتند، الآن هم که مشاهده می کنید در یمن اکثریت زیدیه هستند نماد شمشیر را به کمر می بندند نشان دهنده ی انقلابی بودن و آماده قربانی شدن. ان ها معتقد هستند که ما ان حرکت حسینی را تجویز می کنیم و مستمراً در طول حیات زندگی انسان، همیشه باید انقلابی بود، همیشه شمشیر به دست بود در برابر تواقین. ائمه تاکتیک هایشان فرق می کرد، روش هایشان مختلف بود. امام حسین به این گونه لازم می دید که با تمام وجود و خانواده به شهادت برسد تا آن اهدافش را زنده کند. اما امام های بعدی این را تجویز نکردند، ائمه های بعدی ما هر چند به شهادت رسیدند یا مسموم بودند یا در گوشه های زندان بودند اما حرکت را حرکت دیگری ترسیم کردند در مبارزه. آن ها معتقد بودند مبارزه به گونه ی دیگری است. مفهوم تقیه را ائمه (ع) اعتبار دادند، گفتند ما تقیه می کنیم. مفهوم تقیه چه بود و چرا امام حسین تقیه نکرد و حاضر شد خودش به شهادت برسد. به او گفتند که دستی بده با یزید اعلام بیعتب کن و خودت و خانواده ات زنده خواهی کن. اما گفت من دستم به ذلت نخواهم داد. او تقیه نکرد و مفهوم تقیه در معارف دینی هنگامی معنا پیدا می کند که دو امر مصلحت اهم با مهم با هم تعارض بکند. هنگامی که یک امر مهم تر وجود دارد و تعارض می کند با یک چیز دیگری قانون عقل و شرع این است که اهم را نگه بداریم. شما اگر بین مال و جانتان مردد بمانید یقیناً جانتان را اهمیت می دهید و مالتان را فدای جانتان می کنید، این را می گویند تقیه. ممکن است یکی بگوید آقا چرا دفاع نکردید از اموالت، اموالت را به غارت بردند، باید تا پای جان می ماندی ، می گویی جان ارزشش بیشتر از مال است و من به قیمت جانم نمی مانم و این عقلی و عقلایی است. اما گاهی لازم است جان را در برابر یک چیز ارزشمند تری از دست داده شود لذا شعار امام حسین (ع) هم همین بود که عار را من نمی پذیرم، مرگ بهتر از عار است اما اتش جهنم بالا تر از این مسئله ها است. این شعار حسینی بود و آن چیزی که ما به عنوان مفهوم تقیه می فهمیم این است که باید در مقایسه بین جانم و شهادتم و ان اهدافی که بر این شهادت مترتب است باید یک مقایسه بکنم. اگر ان اهداف بالاتر است، مهم تر است و می ارزد که انسان کشته بشود در آن راه باید کشته شود. امام حسین باید شهید می شد، اهداف بلند تری داشت. هنگامی که لازم است بصیرت بخشی شود برای شما، مردم مبهم شده مسیر حق و باطل، حرکت پیغمبر دیگر شناخته نمی شود، مسیر خلافت اسلامی به یک مسیر باطلی رفته است که ارزش ها دیگر تحریف شده، بدعت ها آمده اند، سنت ها از بین رفته است، امام فرمود برای احیای سنت و از بین رفتن بدعت باید جان امام حسین و خانواده اش از بین برود و از دنیا برود و به شهادت برسد تا آن سنت ها زنده بشود. اینجا تشخیص داده می شود اما اگر شهادت به این قیمت تمام نشود ائمه (ع) این شهادت را تجویز نمی کردند و این مفهوم تقیه ای بود که در تعاریف دینی ما وجود دارد. لذا آن چیزی که ما به عنوان هدف و رسالت قیام امام حسین (ع) می بینیم ، شاید هم در زیارت اربعین همین جمله ای که خدمت شما تقدیم داشتم نشان دهنده باشد. امام حسین خونش را در راه تو داد برای چه؟ برای اینکه بندگان تو را نجات بدهد از نادانی و تحیر گمراهی.

 

خطبه دوم

مناسبت هایی را که به اختصار من در این وقت کوتاه تقدیمتان می کنم، دو، سه تا مناسبت است. در هفته ی نیروی انتظامی هستیم و نیروهای خدوم، زحمت کش، از جان گذشته و ایثارگر این مجموعه خدمت زیادی به نظام می کنند. من این هفته را به همه ی این نیروهای زحمت کش تبریک عرض می کنم. به هر حال امنیت در جامعه همان طور که در روایات هم ما استفاده می کنیم در کنار سلامت دو تا نعمت مجهول شناخته شده و ناشناخته در حقیقت به آن توجه شده است. فکری که اگر فکر کنیم از بعد نظری امنیت مثل یک هوای طبیعی است، انسان نباشد تنفس نمی تواند بکند. اما انسان احساس وجود امنیت را هنگام بودنش نمی کند، اگر یک مقدار ناامنی در جامعه ظهور پیدا بکند آن گاه است که مردم احساس می کنند چه نعمتی را از دست داده اند. کسانی که دوران جنگ را درک کردند، کسانی که مشکلات ناامنی دیگری را احساس کردند متوجه شده اند که امنیت چه نعمت بزرگی است. این امنیت به سادگی بدست نمی آید خصوصاً وقتی که امنیت را از ابعاد مختلفش آدم مورد توجه قرار بدهد. خوب اگر یک مقدار به وظایف نیروی انتظامی بررسی بکنیم می بینید ابعاد مختلف امنیتی هرکدامش که دست می گذارید تأثیرگزاریش در جامعه خیلی فراوان است. امروزه امنیت راه ها را علی رغم اینکه باید دستگاه های متعدد متولی امنیت راه باشند، خوب می بینید ما چقدرتلفات داریم در این راه ها که شاید هم در برابر امراض، بلاهای طبیعی و دیگر موارد ما بیشترین تلفات را در رانندگی داریم در کشورمان، خوب نیاز به این است که تمام جامعه دست به دست هم بدهند تا این مشکل را حل بکنند اما بیشترین متولی گری در مسئله برای حفظ جان مردم مجموعه ی نیروی انتظامی است. اگر سختگیری ها، کنترل های راه وجود نداشته باشد یقین بدانید ما بیش از این گرفتاریم. این ها نعمتی است. این یک گوشه ی کوچک از امنیتی است که مجموعه ی نیروی انتظامی برای ما ایجاد کرده است. اگر شما مرزها را اضافه بکنید، اگر شما اضافه بکنید جلوگیری از قاچاق ه، خصوصاً قاچاق مواد مضر، خصوصاً قاچاق مواد مخدر که اگر جلو این ها گرفته نشود جامعه به فساد کشیده می شود، مبارزه ی با مجرمین، مبارزه با اراذل اوباش، کسانی که متعرض به نوامیس مردم می شوند، متعرض جان و مال مردم می شوند این ها ، هر کدام از این ها یک بعد ناامنی بزرگ را در جامعه ایجاد می کند. الحمدلله آن احساسی را که بر ما وجود دارد و در ما حاکم است که این بهترین شاهد زحمات این مجموعه است همان احساس امنیت و آرامش است. اگر نوامیس شما احساس امنیت می کنند در خیابان ها، اگر شما نسبت به مال و اموالتان احساس امنیت می کنید. همه این ها نشانه های تلاش های شبانه روزی است که نیروی انتظامی این وظایف بزرگ و سنگین را بر عهده گرفته است. خصوصاً که وظایف اخیرشان که بحث بعد امنیت اخلاقی جامعه است من احساس می کنم، متأسفانه عرض بکنم دیگر در مسائل فرهنگی ما ضعف زیاد داریم. خوب مسائل فرهنگی اشتباه باید متولیان به فکر باشند و مسائل فرهنگی را سامان بدهند اما ما بیشتر مبارزه با معلول می کنیم و کسانی که در مسائل اخلاقی باید جلو برود بی حجابی ها و بزهکاری های از این دست را بگیرد بازم ما نگاهمان به نیروی انتظامی است که سختی کار را به دوش ان ها انداخته ایم. می بینید که سنگینی این برنامه ها چقدر این وظائف بر گردن آن ها سنگین است و الحمدلله با تمام توان دارند کارشان را انجام می دهم لذا مردم باید قدرشناس باشند، مردم باید تقدیر و تشکر بکنند. خدایی نکرده نیروی انتظامی در انجام وظیفه اش احساس نکنند که مردم همراه او نیستند و اصلاً گاهی فرمانده نیروی انتظامی خصوصاً در مسائل اخلاقی اجتماعی مدعی هستند که گاهی ما جلو گناه را بخواهیم بگیریم، شاید هم بعضی ها در برابر نیروی انتظامی حرف بزنند. این ها واقعاً تقدیر نیست، تشکر نیست. مردم اکثراً تقدیر کننده اند، تشویق کننده اند. این انتظار می رود با روحیه و قوت قلب دادن این خدمتگزاران نیروی انتظامی را بیشتر تقویت کنند در کارشان، مسئولین هم وظیفه دارند در جهت رفع مشکلات و نواقص با این مجموعه همکاری بیشتری داشته باشند و با هماهنگی هم مسئله امنیت را در جامعه حاکم کنند. مناسبت دوم مراسن عزاداری امام حسین (ع) است. ما به مقتضای وظیفمان تأکید و توصیه می کنیم. اولین مردم اهتمام به مجالس عزاداری دارند، بیشتر باید اهتمام بورزند. برادران امروز اگر بخواهیم حرف حق مذهب امامت و ولایت را در جامعه ی جهانی استقرار ببخشیم باید محرم را زنده کنیم. محرم می تواند ولایت به امامت را در جامعه ی جهانی زنده کند، اربعین می تواند شعار امامت و ولایت را در جهان زنده کند. تحلیل حرکت حسینی است که می توان سر ولایت را در جامعه ی جهانی نشان دهد. دشمن در مقابل این ها قرار گرفته ، خودشان اعتراف کرده اند و گفتند دو شیئ، دو تا مفهوم و دو تا معرفت الهی است که در جامعه ی ۸۰ میلیونی ایران ما را تهدید می کند، یکی مفهوم مهدویت است و انتظار امام زمان است، این خطر بزرگی است برای ما و یکی هم محرم و عزاداری امام حسین است. این ها را باید احیا بداریم، اهتمام ببخشیم و خصوصاً در این مراسم عزاداری جلسات وعض و موعضه، تحلیل و فکر باید بیشتر بشود. احساس در کنار فکر و اندیشه. انتظار است که عزاداری های ما مخلوط با امور شبهه ناک نشود، کارهای حرام صورت نگیرد، اختلاط پیدا نگردد، کارهای محرم انجام نگیرد. بگذریم از کسانی که متأسفانه با روش های غیر انسانی کارهایی را انجام می دهند که ابزار بهانه ای در دست دشمنان اسلام بشود که تحریم شده است از طرف مراجع ما، امثال قمه زنی و دیگر چیزها ولی امور دیگری هم که ممکن است خرافه گویی باشد، اعمال خرافه باشد، این ها را هم ان شاء الله افراد بصیری که متولی هستند به فکر باشند. در این راستا این انتظار می رود کسانی که عزاداری امام حسین هستند، جلسات عزاداری نسبت به نظام اسلامی بی تفاوت نباشند، نسبت به انقلاب بی تفاوت نباشند. ما عزاداری سکولار نداریم، منهای نظام نداریم، منهای انقلاب نداریم. عزاداری امام حسین قوت و تأکیدکننده ی نظام است، باید در این جلسات عزاداری باید روحیه ی انقلابی، حماسی ، ضد استکباری، ضد آمریکایی و اسرائیلی را در روحیه ی جوانانمان تعبیه و تزریق بکنیم. معنا ندارد که نیروهای عزادار ما، عزاداران ما نسبت به نظام و انقلاب بی تفاوت باشند. نکته ی سومی که در این خطبه اشاره می کنیم. سوم محرم سالگرد شهادت شهید عاشوری (ره) حامی فرهیخته ی این استان است. ما مرحوم شهید عاشوری را نماد ترکیب بین علم و شهادت، علم و حماسه، روحانیت و شهادت می بینیم. به عنوان یک روحانی عادی نگاه نمی کنیم. روحانی شهید زیاد داریم اما اولین روحانی شهیدی که در قبل از انقلاب برای نظام، برای انقلاب اسلامی جانش را در این راه طبق اخلاص گذاشت، باید نام او احیا بماند، زنده بماند. احیای نام شهید عاشوری، احیای روحانیت شهید استان است، احیای مبارزات روحانیت استان است. لذا ان شاءالله در این جلسات با اهتمام بیشتر در جلسه ای که سوم محرم انجام می گیرد شرکت خواهید کرد و ایثارگری را، شهادت را، روحانیت را پاس خواهیم داشت.

 

نظرات

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.