نمازجمعه ۱۴ خرداد ماه ۹۵
خطبه اول
آیات زیادی بر تقوا دلالت دارد که در میان آن آیات شاید دو تا آیه اشاره به خود تقوا دارد. معمولاً هر جا دستور به تقوا است که حدوداً هشتاد آیه دستور تقوا پیشه کنید را در آیات مشاهده می فرمایید، معمولاً یکی از واجبات یا ترک محرمات را بیان می کند اما یکی ، دو تا آیه وجود دارد که خود عنوان تقوا اهمیتش را خداوند توجه می فرماید.«یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ» مؤمنین تقوا را پیشه کنید و تقوا را در حق خودش و شایسته خودش انجام دهید، یعنی آن گونه که باید تقوا و پرهیزگارباشید.«و تزودوا فان خیر الزاد التقوی واتقون یا اولی الالباب» اگر زاد و توشه می خواهید، اگر خود را آماده طی مسیر کرده اید، احساس می کنید این دنیا پایان و آخری دارد، دنیای دیگری در پیش دارید، زاد و تقوا تنها تقوا است.زاد و توشه تهیه کنید، بهترین توشه ها در زندگی انسانی تقوا است، از من بپرهیزید ای صاحبان عقل و فکر. در آستانه ماه مبارک رمضان قرار گرفته ایم، مناسب است که نکاتی در باب روزه خدمتتان تقدیم بدارم. آیاتی در سوره بقره اشاره به روزه دارد. اولین آیه ای که در سوره بقره اشاره به روزه می کند آیه ۱۸۳ سوره بقره است.«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقونَ» در این آیه نکاتی وجود دارد که این نکات آموزنده است، خطاب به مؤمنین است، ابتداً اشاره می کند ای مؤمنین، معمولاً خطاببه مؤمنین خصوصیتی دارد، خداوند یا ایه الناس می فرماید خطاب به همه مردم می کند اما وقتی خطاب به مؤمنین می کند یک خصوصیت خاصی دارد، یک خصوصیت ممتازی است که مربوط به بعضی از مردم است و آن هم مؤمنین، ای کسانی که ایمان دارند این خصوصیت را باید داشته باشید، خداوند بر شما نوشته است روزه داری است، کتابت و نوشته شدن را ما معمولاً به معنای تشریع می گیریم، یعنی خداوند قانون نوشته، نوشته، واجب کرده، از قراینی که پیدا است روزه ماه رمضان را دارد می فرماید چون که از آیات بعدی این آیه مشخص است روزه ماه رمضان است و روزه واجب را دارد می فرماید، این روزه را نه تنها برای شما واجب کردیم بلکه ادیان دیگر هم روزه داری بر آن ها واجب بوده است، مسیحیت هم روزه می گیرند، یهودیان هم روزه دارند، شما مسلمانان هم روزه برتان واجب است، این نشان از اهمیت این عبادت را دارد که عمومیت دارد در همه اقوام و ملل و امت های دیگر و ادیان دیگر . آن گاه در پایان آیه می فرماید و اشاره به علت روزه داری است، چرا ما روزه می کیریم، علت روزه داری این است که شاید با تقوا شویم یعنی روزه داری ریشه تقوا و پرهیزگاری است. خوب چه رابطه ای بین روزه داری و تقوا است، من یک مقدار این را خدمتتان تحلیل کنم که مسأله پر اهمیتی است، این تحلیل که خدمتتان عرض می کنم هم در کتاب های اخلاقی بحث آن شده است، هم می توانید در میان روایات استفاده بکنید. نفس انسانی و جان انسان، حالا تأبیر نفس در قرآن وجود دارد، جان وجود دارد، روح وجود دارد، این اأبیرهای مختلفی است، این نفس دارای مراتبی است، این نفس گاهی تأبیر می شود در روایات، این نفس بدترین دشمنان تو نفس تو است، یا «وَ ما اُبَرِّیُ نَفسی اِنَّ النَّفسَ لَاَمّارَهٌ بسوء» من خودم را تبرعه نمی کنم این نفس من را دستور به گناه می دهد، این یک مرحله از نفس انسانی است که به گناه انسان را وادار می کند، این نفس بدترین دشمنان انسان است و لذا تأبیر روایات وجود دارد که ما اگر همیشه در زندگی گرفتار جهاد و مبارزه هستیم جهاد با دشمنان بیرونی ، جهاد اکبر است اما جهاد با این نفس که در درون تو ، تو را به گناه وا می دارد جهاداکبر است، زیرا سخت تر است، انسان می خواهد با خودش مبارزه کند، با خود مبارزه کردن سخت تر از هرچیز دیگر است لذا تأبیر به جهاد اکبر شده است. این یک مرحله نفس است، اما در یک مرحله عالی تری می بینیم باز آیه کریمه خطاب به نفس می کند اما با یک قید دیگر«یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَهً مَرْضِیَّه» همین نفس ، همین نفس که اعدا عدو است، که اماره به سوء است، همین که دشمن ترین شماست گاهی مراتب آن و برتریش و فضیلتش این قدر بالا می رود که خداوند بایک عطوفت، با یک مهربانی، با یک عنایت خاصی اشاره می کند به این نفس، ای نفس مطمئن برگرد پیش خدایت ، هم تو از من راضی هستی هم من از تو رضوان دارم و راضی هستم،هر دو از هم خشنود هستیم، این یک مرتبه عالی نفس انسانی است، از این بیان بنده باید روشن شود که نفس انسانی مراتبی دارد، از ان نفس فنی و پست که اعدا عدو است و انسان را به گناه و بدبختی می کشاند تا آن نفس مطمئنه ای که خداوند افتخار می کند به آن نفس که برگرد پیش من، من تو را می خواهم و مشتاق تو هستم، ارجعی الی نفسک. اما چگونه این مسیر، این اعتلا، این فضیلت و برتری حاصل می شود، این نکته ای وجود دارد، آن چیزی که انسان را معراج می شود، عروج می شود، برتری می دهد از مرتبه حیوانیت و ترقی می دهد به عالم ملک و ملکوت ، این را بدانید که ما از عدله می فهمیم، روش تربیتی اسلام این را به ما گفته است که هر مقدار شما می خواهید عروج پیدا کنید، پرواز کنید از مرحله حیوانیت، از مرحله نفس اماره بخواهید به نفس مطمئنه برسید باید مبارزه کنید با این نفس، باید قسمت حیوانی، وجهه حیوانی و طبیعی شما تضعیف شود. اگر کسی خیلی به بعد حیوانی خود می رسد، بعد حیوانی یعنی چه ، یعنی آن غرایز مشترک بین من و حیوان ، حیوان می خورد ، می آشامید، ازدواج می کند، جفت گیری می کند، همه این ها بین ما و حیوانات مشترک است، اگر انسان خودش را متوقف بر این مسائل کرده، در تقویت این مسائل مس کوشد، تمام زندگی خود را وقف کرده بر این خورد و خوراک امثال این مسائلمادی و طبیعی و حیوانی یقین بدانید این آماده عروج نخواهد بود، این پرواز نمی کند، تأبیر آیات قرآن است «اخلد علی العرض» این رو زمین سنگینی کرده، شما چرا بر زمین سنگین شده اید، آیا به زندگی دنیا راضی شده اید، این ها تأبیرات قرآنی است، عجیب است، من اینجا یک پرانتز باز کنم و خدمتتان عرض کنم که روش تربیتی اسلام معجزه اسلام است، دنبال معجزه می گردی، دنبال اعتقاد به دین و دیانت می گردی، می خواهید مطمئن شوید که دین پیامبر حق است، برید بررسی کنید روش های تربیتی که این دین برای رشد انسان ارائه داده است در آن جامعه جاهلی که تمدن وجود داشت، نه علم وجود داشت و نه دانش، یک نظام تربیتی را ارائه داده اسلام ، مردم را می خواهد تربیت کند و ببرد بالا، ما الآن داریم تحلیل می کنیم و باز هم متوجه نمی شویم. همه می گفتند تعبداً عمل کنید، می گویند روزه بگیرید، روزه بگیریم، چرا ؟ نمی دانیم، برید حج به دور این خانه بگردید، بین صفا و مروه حرکت کنید، چرا؟ نمی دانیم و تا الآن هم نمی دانیم، الآن هم اگر تحلیلی داریم به تأبیر امروز گمانه زنی است، یک تحلیل گمانی است. اما این روش تربیتی است، یک روش تربیتی که خداوند به واسطه پیغمبرانش انسان را تربیت کرده، سلمان ساخته، ابوذر ساخته، علی در این مکتب بزرگ شده است، این معجزه نیست، دنبال کدام معجزه بگردد انسان دیگر برای حقانیت یک دین، روزه داری گرسنگی، عطش، خوب به ظاهرش چیز خوبی به نظر نمی رسد. چرا خداوند سی روز مردم را مبتلا به گرسنگی می کند؟ به تشنگی می کند؟ ارتباطات بین زن و مرد باید محدود شود داخل چند ساعت، این ها یک روش تربیتی است، در ادیان دیگر هم وجود دارد، فقط هم در ادیان وجود دارد. روانشناسان امروزی اگر نخواهند از ادیان قرض بگیرند به یقین باید تحلیل بکنند که چگونه باید جامعه ای که از اخلاق دور است، به فساد متمایل است، دارند خود را بدبخت می کنند با مظاهر فسادی که امروز وجود دارد، چطور می توانند پاک کنند این جامعه را، هیچ راهی وجود ندارد، باید تعبداً از راه دین استفاده بکنند. این تئصیه های دینی، روزه داری جلو فساد را می گیرید. تأبیرات روایات است به جوانانی که مجرد هستند و همسر انتخاب نکرده اند و مبتلا به گناه می شوند، از امام صادق (ع) سؤال می کنند که چکار بکنم، می گویند برو روزه بگیر، چرا روزه، چه تأثیری دارد روزه؟، این مسأله مهمی است که در مسائل تربیتی یک فرد جامعه تأثیر دارد، چقدر تأکید بر روزه داری شده است، سر آن این است که انسان باید بعد حیوانیت خود را ضعیف کند تا به بعد ملکوتی توجه بکند، این تضعیف بعد حیوانیت حیوان ملازمه دارد با قوت بعد ملکوتی انسان و این چیزی است که ما در معارف دینی یاد گرفتیم اماآن چیری که می تواند در روزه داری اثر بجا بگذارد و تأثیر لازم را بگذارد تنها این نیست که انسان گرسنه و تشنه بماند. بله اگر کسی گرسنگی و تشنگی را تحمل کند ، زیادی از کسانی بودند که ریاضت هایی را برخودشان تحمیل کردند، مرتازان هندی وجود داشتند، دیگران وجود داشتند، رهبان هایی وجود داشتند، گرسنگی را بر خودشان تحمل می کردند، ممکن بود این بعد حیوانی را هم ضعیف می کردند اما آن چیزی که اسلام می خواهد این نیست. شرایطی گذاشته، شرایط خاصی روزه داری دارد، در کنار این روزه داری بحث توجه به خدا هم هست، بحث ذکر و دعا و قرآن هم هست، این ها مهم است، بعضی وقت ها انسان پیش دکتر می رود، پزشک می گوید بدنت عفونت کرده یک دوایی ضد عفونت شما تجویز می کند، خوب شما می بیند تأثیر می گذارد و عفونت را از بین می برد. بعضی ها دیگر پزشک خودشان می شود و می گویند اگر قرار این کپسول یا آمپول عفونت را از بین ببرد دیگر نیاز به دکتر نداریم، غافل از اینکه ممکن است که یک پزشکی که عالم به وضعیت بدنی انسان تنها به تضعیف عفونت از بین بردن این ماده عفونی فکر نمی کند، ممکن است دوا و درمان هایی در کنارش قرار دهد برای تقویت بدن، او غافل است و عالم نیست، بعضی ها از روزه داری تنها ضعف خود را احساس کردند و لذا تضعیف بعد حیوانی انسان که بعضی ها خیال کردند اسلام یعنی رحبانیت و به خود نرسیدن و جدا شدن از همسر، این ها را اسلام قبول نکر و گفت این ها را من قبول ندارن، شرایط دارد، محدوده دارد، در عین این که در ماه مبارک رمضان شما گشنگی و تشنگی می کشید، محدود هم هست در چند ساعت، باید بروید در مسجد، ذکر خدا بگویید. در حقیقت این ماده ضد عفونی روزه کثافت ها را بر می دارد، حیوانیت شما را تضعیف می کند اما توجه به خدا باید جلوه کند در دل انسانی، باید معنویت و قرآن را باید داشته باشی در ماه مبارک رمضان. در ماه مبارک رمضان دعا مؤثر است، دعا و روزه مکمل یکدیگر هستند و لذا در کنار روزه تعبیر در همین آیاتی که ادامه همیت آیه است در آیه ۱۸۷ در حالی که شما معتکف هستید در مسجد، معتکف بودن به معنای حبس کردن خود در مسجد است، همان چیزی که الآن معروف به اعتکاف است و در ماه مبارک رمضان وارد شده اما اعتکاف عمومیت دارد همین مقداری که انسان ساعتی خود را محبوس در مسجد می کند می گوید معتکف در مسجد شده است. انسان باید در شب های ماه مبارک رمضان مساجد را رها نکند و از کار الهی و عنایت هایی که خداوند قرار میدهد. این ها نکات مهمی است در تربیت انسان که ما از این آیه استفاده می کنیم اما نکته مهم تر این است که ماه مبارک رمضان خودش فی نفسه فضیلت دارد، صرف نظر از اینکه روزه در آن واجب است، صرف نظر از اینکه در ماه مبارک رمضان تعبیر قرآن وجود دارد که قران را ما در ماه مبارک رمضان نازل کردیم، خود ماه مبارک رمضان از ان ماه های پر عظمت است که خداوند به ان عنایت خاصه کرده است حصوصاً شب های قدر این ماه که بالا تر از هزار ماه است و فضیلت بزرگی دارد لذا باید ماه مبارک رمضان را اهتمام بخشید، آدابش را باید رعایت کرد، خصوصاً در باب توجه به آداب روزه و صوم که در حقیقت، حقیقت صوم و مفهوم صوم یعنی خود نگه داری، ما باید در ماه مبارک رمضان گرسنگی را احساس بکنیم، تشنگی را احساس بکنیم، نکند که انسان در ماه مبارک رمضان خودش را مبتلا به پر خوری کند به گونه ای که وجهه ماه مبارک رمضان از حالت روزه و امساک بیرون بیاید، ذهنیت ما از ماه مبارک رمضان افطار و سحری خوردن است و این به دلیل این است که انسان شکم را پر می کند و این خلاف آداب روزه است که انسان باید گرسنگی را احساس بکند تا آن نفس حالت روحانیت و معنویتش بیشتر شود و توجه آن به خدا بیشتر شود.
خطبه دوم
مناسبت هایی را در این هفته و امروز و فردا خدمتتان تقدیم می دارم. امروز روز چهاردهم خرداد است، شب ۱۴ خرداد سال ۶۸ قلب تپنده عالم اسلام از تپش افتاد، مرد آزادگی، انقلاب، قهرمانی که همه مستضعفین امید دل خودشان را او می دانستند، او در این شب از دنیا رفت. کسانی که آن زمان را درک کرده اند یا شنیده اند می دانند که تمام مردم ایران و بلکه آزاده های جهان چشمان اشکباری داشتند برای امامشان، امام و پیشوایی که عمر خودش را در خدمت آن ها گذراند و انقلابی را انجام داد و نقطه ی عطفی در مسیر تاریخ جهان باز کرد و فصل جدیدی را در تاریخ بشریت باز کرد که همه انسان های مستضعف جهان امیدوار شدند به آینده دنیا، روزی بود ظلمت این دنیا، ظالمین و مستکبرین این دنیا مردم را ناامید کرده بودند، کسانی بودند در درون زندان ها می پوسیدند و خیال می کردند که امیدی وجود ندارد اما انقلاب ما نور امیدی به دل انسان های مستضعف جهان ایجاد کرد، این ها را شما اگر بررسی کنید همین تاریخ سی تا چهل ساله مشاهده می کنید، تأثیر انقلاب ما که میراث امام ما است این تأثیر در تمام جهان چگونه است. امام چیزی که در باب امام می خواهم خدمتتان عرض بکنم، چون که هر ساله در مورد حضرت امام سخن می گوییم باید پیام بگیریم از زندگی امام، امام هم زندگی اش، هم گفتارش، هم سیره عملی زندگی اش، الگوی تمام نمای یک انسان کامل است، انسانی که محصول یک مکتب است، مکتب انسان ساز اسلام. ما همیشه مکاتب را اگر بخواهیم معرفی بکنیم به آن تؤوری ها و نظام ها و دستورالعمل های داخل مکتب نیست، می گوییم محصول آن کیست؟ شیعه یعنی کی؟ یعنی امام. اگر شیعه الآن در تمام جهان بردی دارد، پرچم او به احتزاز در می آید، حساب شد، به خاطر حضرت امام است که این افتخار را آفریده است، افتخار تشیع، این ها نتیجه محصولاتی است که ائمه (ع) زحمت کشیده اند، نتیجه انقلاب امام حسین (ع) بود، این موجود از دل این مکتب بیرون آمد و جهان را تحریک کرد، حرکت داد و انقلاب ایجاد کرد. خصوصیاتی که این امام دارد بعضی از خصوصیاتش مشترک است اما یک خصوصیت های ممتاز را هم دارد. امام فقیه بود، عالم بود، فیلسوف بزرگ بود، اگر بخواهیم در حوزه های علمیه مرتبه های عرفانی او را هم بررسی کنیم از اهلش باید سؤال بکنیم، جایگاه امام در عرفان نظری، عرفان عملی، در چه جایگاهی وجود دارد، زیادی قبل از اینکه او را فقیه بدانند، فیلسوف بدانند، او را یک عارف می دانند، متخصص عالم عرفانی می دانند، کتاب هایی که از ایشان وجود دارد، این ها همه خصوصیاتی است که امام را ممتاز کرده است نسبت به بقیه مراجع در بعد علمی و عرفانی اما آن چیزی که امام را خصوصیت خاص می دهد، یک ویژگی منحصر به فرد می دهد این معارفی است که خدمتتان عرض می کنم. امام آرمان های بلند داشت، دیگران این طور نبودند، امام احساس می کرد جهان را باید عوض کنیم. ایده هایی که امام داد برای ایجاد حکومت اسلامی ، هیچ کدام از بزرگان علمی ما در مخیره خود خطور نمی داد که ما بتوانیم که ممکن است ما بتوانیم حکومت اسلامی را تشکیل بدهیم. امام هنگامی که تبعید هستند درس حکومت اسلامی را گذاشته اند و جزوه حکومت اسلامی خود را منتشر می کند، این نشان از افق وسیع دید امام دارد که احساس می کند یک عالم دینی باید انگیزه تشکیل حکومت اسلامی داشته باشد، حکومت اسلامی که نه تنها نجات و عزت مسلمانان را در خود دارد بلکه بالاتر بتواند مستضعفین را نجات بدهد. این اصطلاحاتی است که امام ما گفت، ما برای نجات مستضعفین جهانانقلاب کرده ایم، محدود به اینکه در ایران انقلاب کرده است نه ، اسلام انقلاب کرده است، نه خیر بلکه مستضعفین جهان باید این انقلاب را از خود بدانند، این ها آرمان های بلندی بود که امام به ما یاد داد و از خصوصیت های ممتاز حضرت امام است. امام از خصوصیت های ممتازش این بود که عارف بود. ما اگر تفسیر از عرفان داشتیم، عارفانی را در گوشه مسجد و خانه می دیدیم، مردم به دور آن ها و از آن ها جلوه نور معرفت را کسب می کردند اما عرفان امام عرفان درون میدان بود، عرفان درون جامعه بود، عرفان با حماسه بود، عرفان درون زندان و تبعید بود، ما آن کسانی که سیاسی بودند عرفان نمی دیدیم، آن کسانی که در میدان علم و وسائل اجتماعی حرکت دارند، آن ها را عارف نمی بینیم اما عرفان امام آن عرفانی است که در حالی که زندان و تبعید می بیند اما عارف است، این عرفان ، عرفان خاصی بود، جهت عرفان را عوض کرد امام و تعبیر من این است که این تعبیر بدیعی بین این عرفان و این حالت ایجاد کرد به عنوان عرفان حماسی یا حماسه عرفانی از ان یاد می کنیم. شما ادامه این عرفان حماسی را در ادامه انقلاب در درون جنگ مشاهده می کنید. عارفان ما در خط مقدم جنگ بودند، عارفان حماسی ما امروز در خط مقدم جنگ درون سوریه سوریه و جاهای دیگر خود را نشان می دهند. عرفان درون خانه و و درون غار این عرفان های قدیم منسوخ بود که امام این عرفان ها را منسوخ کرد و عرفان جدید را ارائه داد. خصوصیت امام نسبت به همه هم قطاران خود این بود که استکبارستیز بود، در برابر ظلم ایستاد و این استکبار ستیزی چیزی بود که امام به ما یاد داد. امام برای مبارزه با استکبار هیچ استثنایی قائل نبود. برادران و خواهران و سیاستمداران و کسانی که می خواهید خط امام را پی بگیرید، امام مبارزه با استکبار را استثنا قائل نبود. گمان می کنید با آوردن نام بازار مشترک، مسائل اقتصادی، ما از کنار اعتقاداتمان می گذریم. تعبیر دیگرش در وصیت نامه است گمان نکنید ما راه سازش با جهانخواران را نمی دانیم اما هیهات که سیرآب شدگان کوثر عاشورا به ملت خود خیانت کنند. و جمله پر جزبه امام که فرمود تا کفر و شرک است مبارزه است و تا مبارزه است ما هستیم. هنگامی که همه شعار دادند جنگ جنگ تا پیروزی امام فرمود که شعار را عوض کنید و بگویید جنگ، جنگ تا رفع فتنه در عالم، نه پیروزی ایران بر عراق بلکه جنگ می کنیم تا شرک از جهان برداشته شود، این ها پیامن های امام بود، خط و مسیری بود که امام در کنار ما گذاشته و ما باید آن را زنده نگه داریم. یکی از مناسبت های خوب این روز بحث رهبریت مقام معظم رهبری است که حقیقتاً اگر خلف صالحی برای امت قرار بود بهتر از این فردو شخصیت ما پیدا نمی کردیم، کسانی که به او رأی هم دادند بعداً گفتند شاید ما این معرفت را به مقام معظم رهبری نداشتیم ولی الآن معرفت و یقینمان بیشتر شد که ما ان رأی که به او دادیم، رأی درستی بود. مقام معظم رهبری یک کنز پنهانی بود، امام او را کشف کرد و دیگران به اعتقاد امام به او رأی دادند اما الآن بعد از وفات امام به این مقدار سال، ۲۷ سال رهبری این امت را می کند، همه علما و مراجع ما معتقد هستند که ایشان مورد تأیید است، مورد تأیید امام زمان است. همین چند وقت پیش آیت الله العضمی مکارم تعبیر می کرد که من اعتقاد دارم قدرت تدبیر و مدیریت ایشان این است که ایشان گاهی مخفیانه به جمکران می ایند و ارتباط مخفی با امام زمان دارد. این ها اعتقادات مراجع و علمای ما است که ارادت به او دارند و شخصیت علمی و عرفانی او را قبول کردند و این شخصیت به حقیقت و به جا نایب امام (ره) شد و زمام امور را بدست گرفت و از خداوند می طلبیم با عمر طولانی پرچم انقلاب را بدست بگیرد و تا قیام امام زمان پرچم این انقلاب را به او تحویل دهد. ۱۵ خرداد را در پیش داریم، من پیشنهاد می کنم جوانان و ان کسانی که اهل علم هستند، تاریخ را دیدند، دیده اند، آن کسانی که کمتر مطالعه کرده اند، جریان شناسی انقلاب را و ریشه های انقلاب را برسی کنند، ۱۵ خرداد یک نقطه عطفی است در تاریخ انقلاب ما. قبل از این ۱۵ خرداد کسانی و جریاناتی بودند انقلابی و مبارز اما آرمان های دیگری داشتند، ایده های دیگری برای انقلاب خود ترسیم می کردند اما از ۱۵ خرداد که امام انقلاب را ایجاد کرد، این انقلاب عمومیت پیدا کرد، مردمی شد، روحانیت آمدند سردمدار این انقلاب شدند و این انقلاب با هدف اقامه حکومت اسلامی و مبارزه با طاغوت انجام گرفت و هزاران شهید در آن ایام در ۱۵ خرداد بین ۵ تا ۱۵ هزار شهید را تعبیر می کنند که به این انقلاب تقدیم کردیم و لذا امام امت فرمودند که من ۱۵ خرداد را تا همیشه تاریخ روز عزا اعلام می کنم و این نقطه عطفی است از نظر تاریخی که اگر تحلیل بکنیم احساس می کنیم که خطی که امام (ره) برای این انقلاب ترسیم کرده است از ۱۵ خرداد شروع می شود. در پایان ماه مبارک رمضان من مفصل در خطبه اول عرایض را تقدیم کردم اما توصیه دارم که ان شاءالله همه کسانی که دل در گرو دین دارند و علاقه مند هستند فرهنگ دین اشاعه پیدا بکند باید از ماه مبارک رمضان استفاده بکنند، مساجد باید گرم نگه داشته بشود، باید آن سنت های زیبایی قرائت قرآن ، مقابله خوانی، همچنین قرائت دعاهایی که وجود داشت و این سنت در همه شهرستان های ما به نحو احسنت وجود دارد باید با تأکید بیشتری و با گرمی بیشتری انجام بگیرد. این ماه باید گرم نگه داشته شود. فضای معنوی و روحی این ماه مبارک را باید ما تأمین کنیم. از جمله اینکه مظاهری که منافات با ماه رمضان دارد، از روزه خواری علنی، مظاهری که منافات دارد با معنویت ، مفاسد اجتماعی، انشاءالله هم مردم عنایت کنند با امر به معروف و نهی از منکر و هم مسئولین محترم جلو این مظاهر فساد را بگیرند.