نمازجمعه ۱۸ دی ماه ۹۴
خطبه اول
در این ایام بحث حق الله و حق الناس زیاد بیان شد و من احساس کردم شاید این بحث حق و حقوق نیاز است که یک مقداردر باره ی آن در چند دقیقه ی کوتاه خطبه اول مطالبی را بیان کنم چونکه اصطلاح حق و حقوق در آیات و روایات زیاد وجود دارد و از آن نام برده شده و بحث های زیادی هم شده و کتاب های زیادی هم نوشته شده است ولی خوب نیاز است که تذکری و یاد آوری برای کسانی که اهل مطالعه هستند و کسانی که نشنیده اند مطالبی قابل ارائه تقدیم بشود. ابتدا مفهوم حق را درباره ی آن عرضی را تقدیم می داریم، حق که ریشه ی خیلی از کلمات دیگر است، حق، حقیقت، تحقیق، تحقق این ها کلمات هم خانواده ای هستند که ما در زبان فارسی هم زیاد بر زبانمان می رانیم و استفاده می کنیم، این ها یک معنا ، معنای مشترکی دارند، و حق به معنای وجود، هستی است. در برابرباطل حق و در برابر باطل ، باطل را معنای حقیقی آن نیستی، نبودن، عدم وجود است. اگر در آیات کریمه می خوانیم «ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الْبَاطِلُ» خداوند حق است و غیر خدایی که شما آن ها را می خوانید، آن ها باطل هستند یعنی خداوند حقیقت دارد و تحقق دارد و وجود دارد اما چیزهای غیر خدا که به عنوان شریک خدا قائل می شوید این ها باطل هستند و تحقق و وجود ندارند لذا ریشه ی معنای حق به معنای تحقق و وجود است در برابر باطل یک معنا است که اصطلاحاَ این جا حق را در برابر باطل معنا میکنن اما معانی دیگری حق دارد که نیاز است در باره ی آن هم مختصری مطالب را تقدیم بداریم، شاید هم وقتی که در قبرستان می بینید ملقن و آن کسی که تلقین می کند به میت می گوید که «افهم انالجنه و ان الموت حق وان النکیر و منکر حق » این ها همه حق هستند یعنی همه وجود دارند ، یعنی این ها حقیقت دارند، این ها مجاز گویی نیست و نا حق نیست، بدان که وجود دارد و حقیقت دارد لذا این تقریباَ معنای سر راست حق و باطل است و زیاد هم در آیاتی که از کلمه ی حق بحث می سشود همین معنا برداشت شده است که این حق است. اما معانی دیگری که امروز ما می خواهیم یک مقدار بیشتر اشاره بکنیم و مقدمات بعضی از عرایض ما است، دو معنای دیگر باز در قرآن از حق و باطل استفاده می کنیم که تأبیر قرآن است که ما خلقت را بر حق آفریده ایم، ما آفرینش را با حق آفریدیم، ناحق نبوده، باطل نبوده، بازی نبوده، این تأبیر حقی که در اینجا تأبیر می شود معنای دیگری است و این به معنای هستی نیست، وقتی که خداوند می فرماید که ما زمان و زمین و آسمان ها را بر حق آفریدیم، ما به عنوان لهو و لعب و هوی و هوس نیافریدیم یعنی دنیا دارای هدف است، بازیچه نیست، انسان هایی که هدف ندارند در زندگی، زندگیشان بازیچه است و حق نیست ، چونکه هر گونه زندگی می کنند، آن ها به حقی و به حقیقتی و به هدفی اعتقاد ندارند، خداوند فرمود که این جهان را ما بر حق آفریدیم یعنی به دنبال یک غایت و هدف هستیم، ما بی حساب این زمین و زمان را تحقق ندادیم، هدف برایش آفریدیم، انسان را اگر آفریدیم بی هدف انسان را نیافریدیم ، انسان هدفی بر وجودش مترتب،به خاطر یک هدف است ، باید این انسان به آن هدف برسد، این نکته خیلی نکته ی مهمی است، مهم ترین اختلاف ما با جهان مادی امروز ، با جهان غرب امروز، با جهانی که اعتقاد به آخرت و خدا ندارد همین است که آن ها معتقد به حقانیت این دنیا نیستند و هدفی برای این دنیا نمی توانند ترسیم بکنند، این دنیا برای چه هست، این همه فلک و ادوار و ستارگان و سیارگان و تمام این جهان پر از نظم و نظام که آفریده شده ، برای چه آفریده شده است، بدنبال چیست، انسان برای چه آفریده شده است، این سؤال را نمی توانند جواب دهند و این سؤال جواب دادنش بصورت علمی قابل تجربه نیست، یعنی چطور می خواهند بفهمند جواب این سؤال چیست، این دین و خدا جواب می دهد که این را من چرا آفریده ام. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» من برای بندگی، برای کمال ، رسیدن به خدا این انسان ها را آفریده ام و این دلیل را تنها خدا می تواند جواب دهد و لذا جهان غرب برای انسان تصورش بر این است که مردم همه برای لذت آفریده شده اند، همه دنبال خوشی های زندگیشان باشند، همین لذت های امروزشان را باید برسند و غیراز این نمی توانند تصوری داشته باشند، این هم یک تأبیری از حق و باطل ما در تأبیرات قرآنی مشاهده می کنیم. یکی از آن مفاهیمی که در باب حق و باطل وجود دارد که این خیلی اهمیت هم دارد و در زندگی ما کاربردش خیلی زیاد است ، آن حقوقی است که انسان ها نسبت به همدیگر دارند، این ها حق به یک معنای دیگری است و این حق در برابر باطل نیسا.تقریباَ اگر مفهومی و تعریفی از این حق بخواهیم داشته باشیم، وقتی که بگوییم پدر بر فرزند حق دارد، فرزند بر پدرش حق دارد، شوهر نسبت به زنش حق دارد، زن هم حقوقی بر شوهرش دارد، معنای این حق یک نوع امتیاز است، یک نوع نفع است، منفعت است، این یک معنای دیگر از حق است که مهم این است که ما الآن احساس می کنم باید رویش عنایت خاصی داشته باشیم. خوب در آیات قرآن تأبیر«وَفی أَموالِهِم حَقٌّ لِلسّائِلِ وَالمَحرومِ» انسان های مؤمن در اموالشان یک حقی وجود دارد، یک مقدار از اموالشان مال خودشان نیست، مال چه کسی است « لِلسّائِلِ وَالمَحرومِ» اینجا خداوند وضع کرده که آقا قسمتی از اموال شما مال شما نیست، خداوند قرار داده، زحمت شما است، کسب کرده اید، پول در آورده اید اما خداوند در میان اموال شما یک حقی برای سائل و محروم ایجاد کرده است، این حق به معنای نسیب و بهره و قسمت و امتیاز است، این جاها معمولاَ این حقوق بین دو طرف معنا پیدا می کند یعنی باید دو طرف وجود داشته باشد، یک نفر صاحب حق است، یک نفر هم وجد دارد که حق بر گردن او هست، یعنی بر علیه اواست، یکی به نفعش است و یکی به ضررش می شود، حالا به ضرر که نمی شود، تأبیر عرفی آن را بیان می کنم. اگر پدر حق بر گردن فرزند دارد که احترام او بگذارد این حقی است مال پدر و بر علیه او فرزند، فرزند باید این حق را اتیان بکند. این حقوق بین انسان ها وجود دارد، این حقوق بین انسان و خدا هم وجود دارد، خدا هم بر ما حق دارد، بین ما و باز کفار همین تفاوت وجود دارد که دنیای امروز حقی برای خدا قائل نیست، او می گوید حق همه برای مردم است، میزان مردم هستند، میزان حق خدا نیست، حق خدا کجای کار است، هیچ جا جواب ندارد و در دنیای امروز جوابی ندارد. در مفاهیم سیاسی و اجتماعی و حقوقی ما، در دانشگاه هامان باید جایی هم در باره ی حق الله صحبت شود، حق خدا بر مردم چه هست. این متأسفانه چون در فلسفه ی حقوق غرب بحث نشده در موردش، ما نیز در مسائل سیاسی، اجتماعی ، حقوق اساسی این ها را بحث نمی کنیم و می گوییم خداوند در این وسط مال هرکس که قبولش دارد ممکن است حقی برایش ممکن است قائل باشد. بعنوان یک جامعه، بعنوان یک جامعه ی جهانی، بعنوان یک کشور ما حقی برای خدا باید قائل باشیم. حق خدا چه مقدار است. البته خوب طبق مراتب توحیدی ما حقی بر خدا نداریم، ما چه حقی بر خدا داریم، اگر هم خداوند حقی به ما داده است خودش داده، اگر شما طلب مغفرت کردید و کمک به خدا کردیدحقی را بر خدا پیدا می کنید، خداوند هم کمکتان می کند، اگر شما هم عمل کردید خداوند هم به شما مزد می دهد، اجرت می دهد ولی این حق شما است فردا روز قیامت بگویی آقا حق من را ندادی، نه حق یکطرفه است و این ها تفضل خداون است، خداوند عنایت کرده و حقی برای شما قائل شده است لذا حق الله یکطرفه است. این حقوق مبحث خیلی مفصلی دارد. در این باب رسالت حقوق امام زین العابدین (علیه السلام) یک رساله ی مفصلی است ، کتاب های زیادی در شرح این کتاب و رساله نوشته شده است، در کتاب تحفالعقول می توانید این رساله را ببینید، کتاب های زیادی هم در شرح این رساله امام زین العابدین(علیه السلام) بیان شده است که حقوق مختلطه را بیان کرده است. در جامعه ما نسبت به همدیگر حق داریم، همسایه نسبت به همسایه حق دارد، در خانواده ما نسبت به هم حق داریم، حقوقمان چه چیز است، این ها باید ادا شود، حق حاکم نسبت به جامعه و حق جامعه نسبت به حاکم چه چیز هست، این ها حقوقی است که در روایاتمان مورد بررسی قرار گرفته حالا جمله ی اول این رساله جالب است رساله ی امام زین العابدین(علیه السلام) « اعلم رحمتک الله ان لله علیک حقوقا » می فرمایند:بدان خدا رحمتت کند، خداوند یک حقوقی بر شما دارد« محیطه لک، فی کل حرمه تحرکتها» این حقوق در تمام حرکت های شما وجود دارد « او سکنه سکنتها» تمام حرکات و سکنات شما در آن حق وجود دارد، عجیب دریایی است این بحث حقوق یعنی اگر کسی وارد این بحث شود می بیند حقوق زیادی را باید آدم به آن معتقد باشد و عمل بکند و گاهی ممکن است این حقوق ضایع شود، حقوق شاگرد نسبت به معلم و معلم نسبت به شاگرد تمتم حرکت های ما تحت این حقوق جا گرفته است.این تمتم حقوق است البته اینجا یک نکته وجود دارد که در تتمه و خاتمه ی عرضم خواهد گفت و در ادامه آقا زین العابدین( علیه السلام) می فرمایند: « أَکْبَرُ حُقُوقِ اللّهِ عَلَیْکَ مَا أَوْجَبَهُ لِنَفْسِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مِنْ حَقّهِ » بزرگترین حق و حقوق که وجود دارد همان حقوقی است که خدا برای خودش قائل شده، حق خدا بر شما. من می خواهم عرض کنم خدمتتان یکی از آن حقوق حق حاکمیت خدا است. آقا این سؤال وجود دارد، این سؤال را آقایونی که می خواهند حقوق دان شوند یا در مسائل سیاسی می خواهند بحث کنند باید این سؤال را جواب دهند که آقا منشأ حق چیست و ریشه ی حق از کجا می آید و چطور شما حق دار شدید. می گوید آقا من حق آزادی بیان دارمد، حق رأی دارم، حق انتخاب دارم، حق حیات دارم، این کی به شما این حق را داده است، سؤال این است ریشه ی این حق از کجاست، حالا ما بحث علمی و فلسفی نمی خواهیم در خطبه انجام دهیم و لی آقایون در جواب خیلها مانده اند که ریشه ی حق از کجا استو کی گفته و کی این حق را به تو داده است. از خودت این حق را داری، خیلی ها می گویند آقا طبیعت ما این را می گوید، اقتضای طبیعت ما است، طبیعت ما دنبال زندگی می گردد، حقش هست که زندگی کند. بخورد، بیاشامد، انسان زبان دارد، حق دارد هر چیزی به زبانش می آید بیرون بیادو شما جلو زبانش را بگیری، حق دارد برای خود حاکم انتخاب کند، می تواند بگوید این حاکم باشد و این نباشد، حق انتخاب حاکم دست خودم است، این ها طبیعت من می گوید و فطرت و عقل من این را می گوید. حالا سؤال می کنیم واقعاَ همه چیز را می گوید؟ شما حق حیات داری، حق خوردن و آشامیدن از این دنیا داری ، سؤال بکن از فطرتت چقدر این حق را داری، مقدار،کیفیت آن چقدر است. می توانم مال مردم را بخورم، حق دارم، می خواهم زنده بمونم، این دزده که از زندگی وا مانده و بالای دیوار مردم می رود، مال مردم را به غارت می برد، وقتی جلو قاضی بیارند می گوید آقا من مگر حق حیات ندارم، کار هم که برای من جور نشد، من ناچار شدم از دیوار مردم بالا برم، حق دارم، حق حیات و زندگی دارم در این جامعه پس باید دزدی بکنم و زندگیم را ادامه دهم.خوب جواب این حق حیات را چگونه بدهد، یک قاضی اگر بخواهد از نیازهای درونی بگوید، نیاز درونی من می گویداز هر راهی شما می توانی غذا بدست بیاور تا بتوانی حیات و زندگی خود را تضمین کنی لذا ریشه اش تنها در دی و طبیعت نخوابید. امروز آمده اند و این را آورده اند و گفته اند ملاک رأی مردم است، حق را مردم درست می کنند، اکثریت چه می گویند. ما قانون را به رأی می گذاریم هر چه را مردم حق دانستند می شود حق، هر چه مردم گفتند حق نیست ، آن حق نخواهد بود، حالا بحث ریشه ای این را بخواهیم بکنیم واقعاَ حرف باطل و سخیفی است اما متأسفانه الآن معیار جهانی قرار گرفته، آن چیزی که شما الآن در جامعه ی جهانی محکوم می شوی به عنوان حقوق بشر، بخواطر همین است، می گویند آقا لایحهی حقوق بشر اکثریت جهان قبول کرده و حق شده و شما مخالف آن داری عمل می کنی. در لایحه ی حقوق بشر نوشته اعدام درست نیست، حق بشر اقتضا نمی کند اعدام شود، صدام انقدرآدم کشته، قاتل بوده، اصلا قاتل بالفطره است، خوشش می آید خونریزی کند، دستگیرش کردیم و می خواهیم اعدامش کنیم ، می گوید خلاف حقوق بشر است، آقا تجاوزبه عنف کرده ، ناموس مردم را ربوده است، می خواهیم اعدامش کنیم ، می گوید آقا لایحه ی حقوق بشر گفته اعدام محکوم است و خلاف حقوق بشر است، خوب این از کجای این حق درست شده است، فرهنگ جهانی این را گفته خوب ما فرهنگمان فرق می کند. ملاک فرهنگ جهانی است یا فرهنگ ما و لذا الآن جهان نتوانسته این جواب را بدهد که آقا حقوق را ما با رأی گیری درست می کنیم چون که جهان و اکثر کشورها نمایندگانشان آنجا امضا کرده اند لایحه ی حقوق بشر را پس آن می شور اعتبار و معتبر. این طور نیست ما معتقد به این نظریه نیستیم، نظریه ی صاحبی که ما معتقدیم من خلاصه ی آن را می گویم وبحثش را علما در جلسات باید بکنند، ما ریشه ی همه ی حقوق را معیار قرار می دهیم ، خدا حق را حق قرار می دهد، این محوریت ارزش دادن حق بدست خدا ، این چیزیست که پیام ما است به کل جهان، ما می گوییم آقا حق مال خدا است. محور حقانیت خدا است، هر چیزی که او حق قرار دادند ، حق است و هر چیزی که او باطل قرار داد باطل است. اکثریت ملت جهان بگویند فساد مشروع است، حق است، همجنس بازی درست است و حق است ولی خدا قبول ندارد همچین حرفی، این حقانیت پیدا نمی کند، مگر می شود مسائل علمی، ارزشی را به رأی مردم واگزار کرد. بگ.ییم آقا اکثریت مردم گفتند جاذبه ی زمین قابل قبول نیست، مگر این طور نبود، هیئت قدیم این طور می گفت، اکثریت مردم جاذبه ی زمین را قبول نداشتند می شد علمی، الآن همه رد کردند. یک آدم عالم تمام این ها را رد می کند ولو یک نفر باشد، مسائل علمی که با رأی گیری درست نمی شود. اکثریت مردم جهان ممکن است مسائل فساد جامعه ی جهانی را همه قبول داشته باشند، فسادها را قبول داشته باشند، فحاشی ها را قبول داشته باشند، آبروریزی، رسانه هایشان این طور پر از فساد همه ی این ها را آزاد کردند و می گویند شما رسانه هایتان آزاد نیست چونکه این مسائل داخلش وجود ندارد، فساد داخلش نیست، ما می گوییم این ها حق است جامعه ی ما نیست ولو ممکن است زیادی هم علاقه مند باشند که در صدا و سیمای ما از این عکس هاس مبتذل هم وجود داشته باشد، از این فیلم های مبتذل هم پخش شود، ولی حق انسان نیست، خدا گفته است، معیار حقانیت ما خدا قرار می دهیم.
خطبه ی دوم
مناسبت هایی را داشته ایم و داریم ، به بعضی از آن ها به مقداری که زمان اقتضا می کند تقدیم حضور خواهم کرد. فردا ۱۹ دی است، ۱۹ دیماه در حقیقت جرقه شروع انقلاب به رهبری امام امت بود که قربانی ها و شهدای آن روز موجب بیداری ملت ما شد. یک سال از این حرکت بیداری در درون قم نگذشت که انقلاب ما پیروز شد در ۲۲ بهمن سال ۵۷. حقیقت آن این است که ما برای عبرت گیری نیاز داریم به تاریخ و اگر بخواهیم پاس بداریم، احترام کنیم انقلابمان را و نگه داریم این نظام را باید تاریخ انقلاب را مرور کنیم، باید انسان هایی که آن روز از جان خودشان گذشتند، قربانی این مسیر شدند، خونشان بر زمین ریخته شد و جوانانی بودند مثل همه ی جوانان آرزو داشتند، آینده ای را بریای خود ترسیم کرده بودند اما هنگامی که احساس کردند باید تمام وجودشان را هزینه ی انقلاب کنند، اسلام کنند، آن اسلامی که امام ارائه داد، آمدند کف خیابان راهپیمایی و تظاهرات کردند، شهید شدند، با شجاعت هم آمدند داخل میدان. آن روز خیلی از چیزهایی که امروز بعضی علاقه مند به آن هستند، آن روز آزادی هایی که در غرب وجود دارد ما به وفور داشتیم. مدرن بودن و مدرنیته و دوری ازسنت های قدیمی و دوری از سنت های دینی آن زمان به وفور وجود داشت اما این جوانان برای اسلامشان ، برای اعتقادشان حاضر شدند به شهادت برسند. باید مرور کرد انقلاب را، ریشه های انقلاب را لذا یاد آن شهدا را گرامی می داریم و ملت فهیم و ارزشمند را به مطالعه ی این دوران نورانی دعوت می کنیم که این ها در حقیقت ما را در راه خودمان پر استقامت قرار خواهد داد. در هفته ی گذشته مواجه با فاجعه ای شدیم، فاجعه ی شهادت آیت الله نمراز علمای مجاهد عربستان در کنار ده ها نفر شهید شیعه ی دیگری که آنجا به شهادت رسیدند، حقیقتش این است که عربستان به نظر ما طلایه دار هجوم استکبار شده است، اگر ما دو جبهه در برابر هم ترسیم بکنیم جبهه ی استکبار در برابر جبهه ی مستظعفین، جبهه ی استکبار در برابر جبهه ی اسلام امروز اگر کسی دقت بکند می بیند که عربستان طلایه دار این جبهه ی باطل است. ما امروز هر جا کشتار می بینیم ، کشتارمسلمانان در کنار اسرائیل، در لبنان، عراق، سوریه ، در بحرین همه جای این جای جای مملکت اسلامی در برابر بیداری اسلامی دست جنایتکار عربستان را در آنجا داریم می بینیم. ما این جنایت ها را محکوم می کنیم، امیدواریم رزمندگان اسلام ما، رزمندگانی که در جای جای این کشورهای اسلامی دارند رزمندگی می کنند، از جان خودشان گذشتند، با پشتیبانی نظام اسلامی و هدایت های رهبری در همه ی این جبهه ها طعم تلخ شکست و هزیمت را ببینیم که به آن ها چشانده شده است و دل های مؤمنین شاد شده است. مقام معظم رهبری فرمودند که و این در حقیقت وعده ی الهی است و سنت خدا است که دست انتقام الهی به یقین بدانید که گریبان آل سعود را خواهد گرفت و به خاک مذلت خواهد نشاند. این یک فواره ای است و یک حرکت دیوانگی است که ما می بینیم در سردمداران آل سعود که یقین سقوط او را نزدیک خواهد کرد. خوب در این ایام که روزشمار انتخابات حدوداَ ۵۰ روز دیگری را به خود خواهد دید که ما شاهد یک حماسه ی دیگری در انتخاب خواهیم شد و مردم در روز هفتم اسفند حماسه ی دیگری را به جهان ارائه خواهند داد ما نزدیک ایام انتخابات هستیم، خصوصاَ زمان هم زمان حساسی است که مسئله ی بررسی صلاحیت های هم نامزدهای انتخاباتی خبرگان است و هم نامزدهای انتخاباتی مجلس شورای اسلامی. مقام معظم رهبری در فرمایشات اخیرشان مطالبی را فرمایش کردند که من احساس می کنم مسائل پر اهمیتی است. ایشان همان طور که همیشه تذکر می دادند و در این فرمایشاتشان فرمودند که امام هم بر همین مبنا پای فشرده اند اصل انتخاب و اهمیت انتخاب و انتخابات را تذکر دادند، انتخابات امر فرمایشی نیست، انتخابات یعنی حضور مردم پای نظامشان یک نمایش یاوری انقلاب است، یک نمایش پایبندی به انقلاب است، نشان انقلابی بودن مردم است یعنی شما به هرکه رأی می دهبد، آن چیزی که محصول خروج از این صندوق ها است، وقتی که چهل میلیون نفر پای این صندق رفتند و رأی دادند نشان می دهد که چهل میلیون این انقلاب را در کنارش هنوز ایستاده اند و وفادار هستند، این مطلوب ما در هر انتخابات است. مقام معظم رهبری فرمودند ما این حضور جدی و حماسی را از مردم می طلبیم، ائمه ی جمعه، مبلغین، کسانی که زبان بیانی دارند و مردم از آن ها می شنوند باید مردم را تشویق کنند که پای صندوق ها بروند، باید انتخابات را جدی گرفت و این برکت الهی است. ایشان فرمودند که مسئله ی بسیار مهم و نعمتی واقعاَ بزرگ از طرف خدا است که به ما ارزانی شده است. کشورهای استبدادی این نعمت را ندارند و ما این نعمت را داریم و بر این نعمت هم ان شاءالله شاکر هستیم. ایشان در باب حضور حداکثری نکته ای را فرمودند که این نکته خیلی اهمیت دارد، ایشان فرمودند حضور حداکثری دو مصرف دارد، یکی استحکام نظام ما را در درون ایجاد می کند، ثانیاَ در منطقه و خارج از کشورزیادی از تهدید ها را از بین می بید. این تجربه ی ما است در طول ده ها سالی که از انقلاب ما گذشته است، سه دهه. هر گاه دشمن ما مشاهده می کند مردم آمدند پای صندوق، مردم رأی دادند احساس می کند تمام آن ترفندها و حیله هایی که بکار بردند تأثیر نگذاشته است، مردم هنوز پای انقلابشان هستند. آن تحریم ها، مشکلاتی که برای این مردم تحمیل شده است، آن هجمه ها، کشته شدن ها، قربانی ها و لذا این خود یک جبهه ی جنگ است، یک نمایش رزم است پای صندوق ها بودن. در قسمتی از فرمایشاتشان مقام معظم رهبری اشاره به بحث حق الناس فرمودند. این هم یکی از نکات مهمی است که من یک مقدار این را بیشتر اشاره خواهم کرد و تفسیر خواهم کرد، برادران می دانید که انتخاب حقی است که مال مردم است و مردم می خواهند انتخاب کنند، کسی را می خواهند انتخاب کنند که نماینده آن ها باشد و ایفای آن مسئوایتی که قانون به او داده است انجاب دهد این حق مردم است و این حق باید ادا شود اما همان طور که می دانید این حق در دایره ی قانون دارد تعریف می شود نه بیرون از قانون چرا که نظام ما نظام جمهوری اسلامی است، مردم به این قانون اساسی رأی داده اند، مردم به مفاد قانون اساسی اعتقاد دارند، نماینده گانشان قانون انتخابات را نوشته اند، همه ی این ها حقی است که مردم می خواهند، مردم همان گونه که می طلبند که رأی هایشان به سلامت از درون صندوق بیرون بیاید و امانت حفظ شود که الحمد لله وجود دارد و وجود داشته و مسئولین اجرایی و نظارت به دقت کار خود را دارند اعمال می کنند و عنایت می کنند، مقام معظم رهبری فرمودند که حق بررسی صلاحیت ها را هم باید عنایت خاص داشته باشیم. برادران و خواهران عزیز من احساس می کنم در این فرجه ای که الآن وجود دارد و بعداَ خهواهد آمد انسان ها می نویسند، اندشمندان می گویند حرف و حدیث هایی در جلسات خودی و غیر خودی انجام می گیرد اما باید عنایت داشته باشند به قانون، آن چیزی که قانون ما در مسئله ی انتخابات بیان کرده است، بیان کرده است که حق نظام اسلامی این است که مسئولین نظام اسلامی باید شرایطی داشته باشند، ما بی شرط و شروط نیستیم همان طور که جامعه ی جهانی نیز برای انتخاب مسئولین نظامشان شرط می گذارندو بدون شرط و شروط کسی مسئول نمی شود وطبق آن شرایط مسئولیت داده می شود، اصلاَ فلسفه ی گزینش همین است، در کوچکترین اداره هم کسی بخواهد وارد شود گزینش گذاشته اند و آن گزینش طبق شرایط افراد را گزینش می کند، گاهی می گوید مدرکش چه باشد، گاهی می گوید تحصیلاتش چه باشد، بی حساب عنایت نمی کنند، راه را باز نمی کنند که مسئولیت نظام را به عهده بگیرد، این نظام مبتنی بر دین گذاشته شده است، مبتنی بر اعتقاد پایه گذاری شده است، چطور می توانیم دروازه ی نظام را باز بگذاریم که هر کسی که اعتقاد بدین ندارد بیاید و مسئولیت به عهده بگیرد، شروطی که در انتخاب وجود دارد، یک تعداد شروط سلبی است، کسی که محکومیت نداشته باشد، ان شاءالله که هیچ کس محکومیت دادگاهی نداشته باشد اما دو شرط ایجابی، مثبت دارد و این ها باید اثبات شود، این دو شرط ایجابی بیان کرده است باید یک نامزد متدین باشد و التزام به دین داشته باشد، التزام به احکام اسلامی داشته باشد، یعنی شما باید تحقیق کنی و احراز کنی، نمی توانی بگویی ان شاءالله همه متدین به دین هستند، بعضی ها می گویند اصل براعت ما جاری می کنیم ، اصل براعت ازچی شما جاری می کنی، اصل بر این است که همه متدین است، این کدامک قانون است ، کجا وحود دارد همچین چیزی و متأسفانه دیدیم در بررسی صلاحیت ها با اجرای این اصل آقایون امضا می کنند، ان شاءالله همه خوب هستند و متدینند، این ان شاءالله در جریان های گزینشی جریان پیدا نمی کند، شما برای ادارت هم همچین کاری نمی کنی که ان شاءالله همه خوبند بیایید تو، بررسی می کنی، تحقیقات محلی می کنی، ببینی متدین است، تخلفات شرعی انجام نمی دهد، سوءاستفاده از بیت المال نمی کند، التزامش به واجبات و ترک محرمات، تخلفات شرعی وجود دارد یا ندارد، این ها باید بررسی شود،چطور می توانیم با قدرت امضا بکنیم که ایشان متدین بوده و وارد شو در این مجموعه یا در آن بند سوم قانون انتخابات از قانون ۲۸ ام می گوید شما باید بفهمی ایشان انقلاب را قبول دارد ، اصل ولایت مطلقه ی فقیه را قبول دارد و ملتزم به او است و وفادار به او است چطور می گوییم همه همین طور هستند ان شاءالله، سخنرانی هایش را بروید بخوانید، هفته نامه ها را بروید و ببینید، آقا صراحتاَ می گوید که من رهبری را در حد یک رهبر معنوی قبول دارم، رهبر سیاسی من کس دیگر است، خوب این چطور اصل ولایت مطلقه فقیه را پذیرفته. کسانی که مطعلق به یک نوع احزابی بوده اند که اصل ولایت مطله فقیه را برنمی تابیدند ، این ها چطور اصل ولایت مطله فقیه را قبول دارند، چطور محرز شد این بند لذا مقام معظم رهبری فرمودند حق بررسی صلاحیت ها هم در تأیید و هم در رد صلاحیت هر دو حق الناس در آن وجود دارد ، ما در حقیقت نگهبان این نظام هستیم، این نظام یه سادگی بدست ما نیفتاده است که بخواهیم همین طور به هراج بگذاریم و هر کسی مسئول این نظام بشود. مقام معظم رهبری فرمودند که من اعتبار و زندگی ام را برای این هزینه می کنم، همه ی کسانی که در این راه دارند قدم برمی دارند باید همین شعارشان باشد، اعتبار باید هزینه کرد و باید این نظام را حفظ کرد ، بله اگر این نظام درش را باز بگذاریم و هرکسی با هر دیدگاهی و هر فکری مسئولیت در این نظام بپذیرد آن وقت یک چیز دیگر غیر از نظام اسلامی خواهد شد، آن نظام جمهوری اسلامی نخواهد بود لذا این حق را به مجریان شورای نگهبان باید داده بشود که با دقت و موشکافی بالا احراز بکند صلاحیت و تدین و انقلابی بودن و پای رهبری ایستادن را.ان شاءالله خداوند به همه توفیق علم و معرفت عنایت بفرماید.
آ