نمازجمعه ۶ آذر ماه ۹۴

خطبه ی اول

در خطبه ی اول من ادامه ی بحثی که در چند هفته پیش خدمت نوازگزاران محترم ارایه دادم و احساس کردم یکی از موضوعات مناسب زمان ما است ، گفتم که این موضوع را یک مقدار دیگر ادامه دهم هر چند که یک موضوع دارای مباحث فراوانی است و نیاز به بحث های فراوان دارد اما به مقداری که توجهی و خطوری و ذهنیتی را ایجاد بکند برای افراد که آماده بشوند و مطالعه بکنند خوب است و آن داستان بازار اسلامی و سبک زندگی اجتماعی در امور اقتصادی است. در حقیقت یکی از شاخه های بحث سبک زندگی ، بحث مسائل اقتصادی در جامعه است و از جمله بحث بازار اسلامی ، در جلسه ی گذشته و خطبه ی قبلی بیان شد که در معارف دینی ما تأکید فراوان وجود دارد بر اینکه ما مأموریم که کار بکنیم ، کسب داشته باشیم ، کار و کسب مطلوب است، بعضی وقت ها این کار و کسب بر انسان واجب می شود از نظر شرعی و آن زمانی است که مقدمه ی کار واجبی باشد، انسان برای نفقه ی عائله و خانواده اش که واجب است ، واجب می شود برود کار کند ، ترک کار از آن جهت حرام می شود، معصیت کرده نرفته کار بکند و محتاج مردم شود ولی فی نفسه ولو انسان نیاز هم نداشته باشد در روایات اسلامی داریم که انسان نباید دست از کار بکشد، کار کردن مطلوب است لذا انسان ولو مقدار نیاز زندگی اش را می تواند تأمین بکند ، نیازی به کار هم نداشته باشد در روایات داریم که برو کار بکن و توسعه ی بر عیال داشته باش، یک مقدار وسیع تر بکن زندگی خودت را، راحت تر بکن زندگی خودت را ، این ها در روایات مستحب دانسته شده است که انسان باید برود دنیال این مسائل ، لذا آن چیزی که ما درمبانی دینی به نظرمان می رسد این را من بحث امروزم می خواهم قرار بدهم ، او این است که آن چیزی که مطلوب است از نظر معصومین خود اصل کار کردن است. این که انسان خود را آماده ی کار ببیند در جامعه مثمر ثمر باشد، خدمتی بکند. عرض کردم آمد خدمت امام ، امام گفت کاری می کنی ، گفت نه کار را رها کردم. چرا عاجز شدی از کار ، گفت نه به مقداری که زندگی خود را ادامه بدهم دارم ، نیازی به کار نمی بینم، می خواهم در خانه استراحت کنم. امام فرمود ترک نکن کار را ، ولو نیاز نداشته باشی برو در مغازه را باز کن و بسم الله آن را بگو و بنشین، کسب بکن ، چون که رها کردن کسب به تأبیر روایت قوت عقل تو را و قوت تدبیر تو را می کاهد. انسان بالید برود در حساب و کتاب ، باید برود در فعلیت و کار ، فعالیت و کار قدرت ذهنی او را قوی می کند و این قوت فکر حیات زندگی انسان است، انسانی که تنبل باشد در گوشه ی خانه خوابیده باشد قوه ی فکر او هم قوی نمی شود ، فکر او هم خمود پیدا می کند، قدرت تدبیر از دست خواهد داد لذا روایات وجود دارد که باید در این زمینه انسان زحمت بکشد، آن چیزی که من احساس کردم ، استنباط بنده است از این روایات این است که متأسفانه بعضی وارد در کار می شوند انگیزه ی کار ، انگیزه ی ثروت است ، انگیزه ی آن حقوق آخر کار است، انگیزه ی حقوقی است که بابت این کار بدستشان می آید. از بیانات ائمه (ع) بر می آید که انسان باید به خود کار عشق بورزد، علاقه مند به کار باشد. جامعه ای که شوق کار در آن وجود ندارد، فشار زندگی است ، فشار درآمد است، فشار روزیه زندگی و خانواده است که او را مجبور به کار کرده است لذا رشدی هم پیدا نمی کند. انسان هایی در کار رشد وپیشرفت پیدا می کنند که عشق و علاقه ی به کارشان داشته باشند. برای آن ها مهم نیست که این کار چقدر درآمد دارد، مهم این است که آیا کار راخوب انجام می دهند، آیا این کار را به سرانجام می رسانند، آیا استحکام در کار وجود دارد لذا هر چه جامعه ی ما به سمت حرص و طمع پیش برود و دنبال زر اندوزی پیش برود ، یک جوان دلش می خواهد یک شبه ثروتمند شود ، می بینیم کار دیگر برای او اهمیت ندارد، کوتاه ترین راه ، کوتاه ترین وسیله برای اینکه انسان پولدار بشود کدام راه است، دنبال این است و لذا متأسفانه می بینیم مصنوعات ما ، صنعت ما، کالاهای ما استحکام لازم را ندارد چون که کسی که دارد کار می کند رو این صنعت عشق به کار ندارد، علاقه ای به این کار ندارد، نمی خواهد کار خود را محکم ارائه دهد در حالی که شاید الآن جامعه های غربی نسبت به این نوع مسئله ای که ما در مسائل رواییمان داریم، اهل بیت بر آن تکیه دارند، آن ها بیشتر عنایت دارند، حاضرند خصارت را به جان خود بخرند اما استحکام کارشان زیر سؤال نرود، این نکته ی مهمی است هم انسانیست هم شرعی است که انسان باید کار خودش را و آن کسب خودش را به آن علاقه داشته باشد مهم نیست که آن کسب چقدر برای او درآمد زا است، هر روز کسب خود را عوض کند، احساس کند آقا درآمدی در آن نبود من تغییر کسب و شغل خود بدهم ، این معناش این است که نه به این کار و نه به آن کار من علاقه ی به شغل ندارم ، من چیزی که محصول این شغل است و آن درآمد برای من مهم است، اینجا است که ما می بینیم ائمه (ع) فرموده اند که : برو کار بکن و کارت را از دست نده ، تو عشق به کار در خودت ایجاد بکن ، کسل بودن ، تنبل بودن را باید از خودت دور کرد لذا اینجاست که آن چیزی که به عنوان صفت مضموم در برابر کاروجود دارد ، یکی از صفات مضمومی که اینجا ما می بینیم در روایات به آن توجه می شود بحث حرص و طمع است،انسان اگر در کار به گونه ای عمل بکند که خود را حریص نشان بدهد ، طماع نشان بدهد، سیری ناپذیر باشد، قانع نباشد به روزی آن روزش، این منشع تمام مفاسدی است که در بازار ما وجود دارد. انسان حریص قانع نیست، قناعت به آن چیزی که بدست می آورد پیدا نمی کند لذا انسان حریص و طماع خود بخود به سوی حرام پیش می رود، خود بخود به سوی خرید و فروش ها و کسب هایی می رود که آن کسب ها منشع فساد در اجتماع هستند ، چون که احساس می کند فروش بیشتری دارند. ان ها منشع اون خوی بد و زشتی است که در بعضی از انسان ها وجود دارد که احساس می کنند باید پول بیشتری بدست بیاورند و احساس می کنند هر چه پول بیشتری بدست بیاورند رازی ترند، این ها نمی خواهند کار بکنند، این ها عشق بکار در درونشان وجود ندارد لذا بحث حرص و در برابر آن زهد باست ، بی رغبتی به این که درآمد زیاد داشته باشم ، ثروتمند باشم، مهم این است که انسان اشتغال دارد ، کار دارد. عجیب است بعضی از روایات نکات زیبایی را به ذهن انسان خطور می دهند. در روایاتی که دروصایب شیعه در همین باب وجود دارد ، مراجعت بفرمایید، از جمله روایاتی که خیلی جذاب است ، معامله گفتند که مکروه است ، معامله با کسانی که نو کیسه هستند. روایت داریم ، دو ، سه تا روایت در این باب داریم که هنگامی که معامله می خواهی انجام دهی ، کسب بکنی ، برو دنبال کسانی که در زمینه ی آن کار تجربه ی بیشتر و زمینه ی کار فراوان تر دارند، تازه به دوران نرسیده اند.ابو حمزه ثمالی از امام باقر(علیه السلام) نقل می فرمایند: کسی که می خواهد معامله اش رو و نیاز کسبش را به طرف کسی ببرد که تازه پولدار شده ، تازه به سرمایه رسیده مانند این است که انسان تازه یک درهم به دهان گرفته با او دست بخورد.خوب از جهتی به آن درهم نیاز دارد و از جهتی خطرناک است ، مار است ، نیش می زند ، انسانی که یکروزه ، دوروزه به صورت کوتاه می خواهد ثروتمند شود و شده است. این ها برای معامله شدن و طرف معامله قرار گرفتن هیچ نوع امنیتی وجود ندارد. انگیزه ها تفاوت می کند، اهدافی که در درون این انسان سرمایه داری که تازه به سرمایه رسیده است با آن کسی که تجربه ای پیدا کرده است، متضلع شده است ، ماهر شده در این کار ، انسان امینی است در معامله ی خودش فرق می کند لذا امام صادق (علیه السلام) فرمود : خداوند دوست دارد انسانی که شاغل است ، حرفه ای دارد و امین در حرفه و فنش است، مردم او را به امانت می شناسند ، به حرفش اعتماد دارند ، هیچ چک و سفته ای از او نمی خواهند ، هیچ ضامنی از او طلب نمی کنند و دوره ی قدیم بازار ما محل امن و امانت بود ، بانک وجود نداشت که ، انسان های امینی که در همین بازار وجود داشتند ، مردم هنگامی که سفری می خواستند بروند پولشان را پیش او امانت می گذاشتند و او امین بود هنگامی که برگشت می آمد پولش را از دست او می گرفت ، بدون هیچ ترسی . این بازار اسلامی است ، بازاری که در آن امانت وجود دارد ، بازاری که در آن اعتقاد به کار وجود دارد و در برابر هنگامی که می بیند واجبات الهی آمده سراغ او. کسانی که تجارت و لحو آن ها را از اقامه صلاه باز نمی دارد . قرآن می فرماید : انسان های کاسب و تاجری که کار می کنند اما زمانی که صدای اذان می شنوند بلا فاصله کسب و کار را تعطیل می کنند. آن ها انگیزشان به خواطر این خدایی بوده. انگیزه کسبشان الهی بوده است و به خاطر خدا داارند کسب می کنند و تجارت می کنند و تجارت و کسب مانع از نماز آن ها نمی شود. این ها کسانی هستند که می توانند بازار اسلامی را تعریف بکنند لذا ما باید دذر مباحث اقتصادی خود اگر بخواهیم روزی چشممان به یک بازار خوب ، آن بازاری که مکروهاتش یکی از آن ها چونه زنی است ، کراهت دارد خریدار و فروشنده با هم چانه بزنند ، این در کدام بازار است ، در آن بازار امین در آن بازاری که خیانت در آن وجود ندارد ، آن  بازار که سود قابل  قبول قناعت می کند، این جا کراهت دارد یک انسان مؤمن اگر بخواهد خریدار بشود چانه بزند و بخواهد کم بکند پول کالایی که بدست بیاورد، در روایات است این جزو مکروهات انسان مؤمن است اما باید بازار ،بازار اسلامی و مورد اعتماد بشود ، امین باشدند انسان های مورد اعتماد ، انسان هایی که مؤمن اند و مدیریت بازار می کنند ، این بازار می شود فرهنگ دین ، این می شود پشتوانه فرهنگ دین ، روزی روزگاری پشتوانه ی تمام مساجد ما و حسینیه های ما و مجالس و منبر ما و تمام مسایل فرهنگی ما بازار ما بوده ، بازار ما کار فرهنگی می کرده است و این بازار اسلامی است.

 

خطبه دوم

هفته ای که گذشت هفته ی بسیج بود. به بسیجیان مخلص ، به بسیجیان آگاه ، به بسیجیانی که حافظین اصلی انقلاب هستند این ایام را تبریک می گوییم. مقام معظم رهبری در دیدار اخیرشان خطاب به بسیجیان فرمودند لازم هست که ما فرمایشات ایشان را با عنایت توجه کنیم. رئیس بسیجیان ، عقل و پرچمدار بسیجیان  مقام معظم رهبری فرمود : بسیج یک گنج پنهان است که باید آن را کشف کنیم. ایشان از بسیج تعبیرشان به یک تفکر بود می فرمودند که بسیجی بودن یک فکر است ، یک فرهنگ است ، این فکر و فرهنگ می تواند در همه ی اقشار خود را نفوذ و بروز دهد. می تواند هنرمند باشد ، دانشمند هسته ای باشد ، یک استاد دانشگاه باشد ، یک دانش آموز باشد ، یک روحانی باشد این ها همه بسیجی هستند. مادامی که آن فکربسیجی در درون آن ها وجود داشته باشد. شاخص های یک انسان بسیجی اخلاص اوست ، بسیجی دنبال نام و نشان نیست آن انگیزه ی الهی است که باعث می شود هدفش را تعقیب بکند و دنبال هدفش باشد و در راه هدفش به شهادت برسد ، انگیزه ی او حفظ نظام است به خاطر انقلاب حاضر است جانش را بدهد ، در میدان هایی که انقلاب نیاز به او دارد درمیدان ها حاضر است. انسان بسیجی یک چنین فردی است لذا مقام معظم رهبری فرمودند این فرهنگ را باید در جامعه گسترش بدهیم ، این فرهنگ بسیجی را ، در ادامه ی فرمایشاتشون چند باره تذکر دادند مسأله نفوذ را گویی که بعضی ها به تعبیر ایشان تلقی بکنند نفوذ و بحث از نفوذ یک بحث جناحی است ، یک بحث گرایش سیاسی است، این گونه نیست ، مقام معظم رهبری فرمودند این بحث مافوق بحث گرایش های سیاسی است ، ما در مقابل دشمن قرار گرفته ایم، این دشمن انسان و جامعه ی و دستگاه کمفکری نیست، استکبار جهانی تمام دستگاه های فکور خودش ، دانشمندان خود را در انواع دانش ها ، جامعه شناسی ، روانشناسی همه ی امور را در استخدام خودش قرار داده است که چگونه می توان یک جامعه را تسخیر کرد، چگونه می توان یک جامعه ی انقلابی را از انقلابی بودن انداخت، دارند فکر می کنند و می اندیشند ، طرح می ریزند ، طرح های که خطور کردن به فکر ما به این سادگی نیست، گاهی خواص ما گول می خورند در برابر این نقشه های دشمن، نقشه های دشمنی که اگر خوب دقت کرده باشید به فرمایشات مقام معظم رهبری دقیقاَ وارد شدند. گفتند حالا آن جریان هایی که آن افرادی که نفوذ کرده بودند در جامعه ی اسلامی حتی در خانه ی مراجع هم قرار گرفته بودند. آن بجای خودش ، کسانی بودند که سال ها در حوزه های علمیه درس می خواندند اما نماینده انگلیس بودند در حوزه های علمیه، خوب این یک روش نفوذ سابق و قدیمی خودش است کسانی که کتاب های جاسوسان انگلیسی را می خواند میداند این جریان های امثال وهابیت وغیر وهابیت چگونه تأسیس شده است اما به تعبیر مقام معظم رهبری امروز نفوذ هم پیشرفته تر شده است دیگر آن نفوذ فردی وجود ندارد و شاید هم وجود داشته باشد اما نفوذهای قدیمی است آن نفوذهایی که به راحتی انسان می تواند کشف بکند ، دستگاه های جاسوسی می توانند کشف بکنند اما امروز نفوذ جریانی است به تعبیر ایشان در این نفوذ جریانی تفکر ، اندیشه ، باورهای انسان ها هدف قرار می گیرد ، میل انسان ها عوض می شود. به گونه ای تبلیغ در این جامعه انجام می گیرد که در برابر انسان هایی که می خواهند امر به معروف و نهی از منکر بکنند می گویند که شما برای امروز ما نیستید، شما مد امروز جامعه ی ما نیستید شما ارتجاعی فکر می کنید، ایشان تأکید داشتند در بارهی افراط گری بسیجیان که اگر کسی ادعا به بسیجیان ادعای افراط گری بکند یقین بدانید مشکل نفوذ در او تحقق پیدا کرده ، او هم مریض شده است ،او هم مبتلا شده است، کسی که انقلابی و بسیجی بودن را ، عامل امر به معروف و نهی از منکر بودن را افراطی گری می داند مربوط به جامعه ی امروز نمی داند این یقین بدانید تبلیغات دشمن در روحیه او تأثیر گذاشته است ، باور او تغییر کرده است، جاسوس در درون او تأثیر گذاشته ، نفوذ پیدا شده است و کسانی که دم از این مسأله بزنند و این تعبیرات را بخواهند رویش سرمایه گذاری بکنند ، به تعبیر مقام معظم رهبری اگر ندانند دارند زمینه ی نفوذ دشمن را فراهم می کنند ، نفوذ دشمن چگونه است، دشمن از ما چه می خواهد ، می خواهد ما فرهنگ خودمان را عوض بکنیم تغییر نظر بدهیم ، تغییررأی بدهیم ، آن کشورانقلابی که در جامعه جهانی به عنوان رهبر انقلابیون جهان تلقی می شود اگر یک روز از این رهبریت بیفتد، احساس بکنند دیگر متعادل شده اند ، دیگر انقلابی نیست، آرام شده اند این چه می خواهد دشمن بیش از این ، دشمن همین را می طلبد، نیازی نیست جاسوسی بفرستد ، همین نفوذی که انجام داده و باور را عوض کرده ، فکر را تغییر داده بهترین راه نفوذ در جامعه است لذا مقام معظم رهبری تأکید داشتند که باید دانشمندان ما خوش فکران ما ، افسران جنگ نرم ما ، بسیجیان ما باید روی مسأله نفوذ فکر بکنند و این پروژه ی نفوذ را هم مثل پروژه های دیگر دشمن ناکام بگذارند، هفتم آذر روز نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ، نیروی دریایی ارتش ما در درون خودش خاطرات زیادی از رشادت ها ، دلاوری های انسان های پاک باخته و ارتشی و قهرمان در مصادفه و جنگ با صدامیان و هشت سال دفاع مقدس دارد ، ما درخدمت فرمانده محترم منطقه دریایی بودیم و از فرمایشاتشان استفاده کردیم ، ولی از حق و انصاف نباید گذشت که انسان های شجاعی در این مجموعه وجود دارند ، النسان هایی که یک روز دریای خلیج فارس را بر دشمن نا امن کرده بودند ، نیروی دریایی عراق را به طور کلی از بین بردند ، حمله بر اسکله های نفتی آن ها انجام دادند و آن رزم نا برابری که در مقابل آمریکا داشتند و افتخاری آفریدند برای نیروی دریایی ارتش و ما مشاهده کردیم در برابر ناوهای آمریکایی پرسنل شجاع ناوشکن های سهند و سبلان چگونه با استقامت مقاومت کردند و شهید دادند ، این ها انسان های رشید و پاک باخته ای هستند که حفظ نظام می کنند و امروز هم جزو افتخارات نظام است نیروی دریایی با پیشرفت هایی که انجام داده است الآن در عمق استراتژیک نظام ما در دریای مدیترانه و در اقیانوس هند و در جاهای مختلف دارد از نظام ما دفاع می کند، ما امروز شعاع دفاعمون تنها در خلیج فارس نیست ، انسان های شجاع و رشید آماده باش خودشان هستند که از زن ، زندگی ، خانه جدا شوند از بوشهر باید جدا شوند بروند در گوشه ی دیگری از ایران زندگی بکنند برای این که آماده باش باشند برای دفاع از ایران اسلامی خداوند به این ها قدرت و قوت عنایت بفرماید و در راه حفظ نظام معیدشان بفرماید. دهم آذر شهادت شهید مدرس و روز مجلس است، شهید مدرس مجتهد بزرگواری که تاریخ ما را یک نقطه ی عطفی است به نظر من. درحقیقت مشروطه اگر ما مشاهده می کنیم مسیر ملت ما به سوی انقلاب پیش رفت ، مردم جهتی را پیدا کردند که از استبداد فرار کنند و انقلاب دیگری در جامعه ی ما محقق شد انسان هایی مانند مدرس در حقیقت سردمدار این جبهه ی مبارزه با استبداد بودند ، شهادت این بزرگوار را گرامی می داریم. امام خیلی تحت تأثیر مرحوم مدرس بود ، این جمله دیانت ماعین سیاست ما و سیاست ماعین دیانت ماست جمله ی جاودانه ی این شهید است. امام بعد از اینکه بعد از انقلاب تشریف آوردند به خاطر احترامی که به این شخصیت داشتند فرمودند باید آرامگاه بزرگی برای این سید شهید که در مرزهای شرقی ما است و غریبانه آن جا به شهادت رسیده است باید امامزاده ای از او ساخته شود و الآن در کاشمر در کنار مرز های شرقی ما در خراسان زیارتگاهی برای او تأسیس شده است و حق او است. امام تعبیر می فرماید ملت ما مرهون خدمات و فداکاری های او است و اینک که با سربلنی از بین ما رفته بر ماست که ابعاد روحی و بینش سیاسی اجتماعی او را هرچه بیشتر بشناسیم و بشناسانیم ، اینجاست که مجلس ما نمایندگان محترم ما که در میان آن ها این شهیدان تقدیم اسلام و انقلاب شده اند تعثی به او وارد بکنند ، انسانی که در برابر استبداد در درون مجلس ایستاده است ، سیلی می خورد ، ذفریاد می کشد زنده باد مدرس ، مرده باد سپهسالار، این ها تعبیراتی است که یک انسان شجاع در درون مجلس قانون گذاری آنجا ارائه می دهد به خاطر اینکه انحراف می بیند در جامعه لذا این توقع از همه ی انسان های خدمتگذار خصوصاَ نمایندگان مجلس که قانونگذاری میکنند هم بر قانون نظارت دارند هم بر اجرا نظارت می کنند مدرس گونه مسیر انقلاب را ببینند ، بصیرت و آگاهی که مقام معظم رهبری ارائه می دهند سر لوحه کارشان قرار بگیرد.

مرثیه خوانی.

 

 

نظرات

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.