۱۵ خرداد نقطه عطفی در تاریخ انقلاب ما می باشد
حجت الاسلام والمسلمین دشتی امام جمعه موقت بوشهر در خطبه های نمازجمعه این هفته :
«بسم الله الرحمن الرحیم»
خطبه اول
موضوعی را که در خطبه اول مناسب دیدم با توجه به اینکه در آستانه وفات حضرت امام هستیم و ۱۵ خرداد بعضی از مسائل دینی که ممکن است به شکل سؤال و شبهه در ذهن ها وجود دارد آن ها را ما ترک بکنیم و از بعد و معارف دینی مطالبی را تقدیم بداریم، حل شبهه ای بشود، سؤالی را جواب گفته باشیم در خطبه اول مناسب است.
از جمله شبهاتی که می بینم در فضای مجازی هم زیاد مانور می دهند و کار روی آن می شود از طرف دشمن بحث رابطه دین و سیاست است. ما مدعی هستیم که انقلاب ما هم همین شعار را داشت ما اسلام را یک دین سیاسی می بینیم اما متأسفانه بعد ۴۰ سال که از عمر انقلاب گذشته است دیدگاه هایی می بینیم هم دشمنان ما تبلیغ می کنند هم گاهی دوستان ما، متدینین هم به آن دامن می زنند و معتقد هستند که شما با ترکیب بین دین و سیاست به دین ضربه زده اید، ما دوره ای متدینین ما از مسائل سیاسی دور بودند و در این فضاها قرار نمی گرفتند و دین خود را حفظ می کردند اما شما دین را با شیاشت گره زدید و به دین ضربه زدید و از اینجا هم می گذرند و به روحانیت هم می رسند و می گویند که روحانیت که مبلغ دین بود، مقدس بود، به آن ها اعتقاد داشتیم اما وارد در عالم سیاست که شدند روحانیت هم ضربه خورد و بهتر است که مسائل سیاسی را به اهل آن واگزار کنید و کار دینی انجام دهید و مسائل دینی جدا است از این مسائلی که اهل سیاست با آن مشغول هستند. این خلاصه شبهه است که متأسفانه یک نوع مقبولیتی پیدا کرده و خطرناک هم می باشد به گونه ای که بعضاً متدینین ما هم در هیأت ها در حسینیه ها، در مساجد گاهی همین دیدگاه را با زبان دیگری بیان می کنند. اگر امام جماعتی آن روز سخن گفت که برای انقلاب راهپیمایی بکنید، اگر گفتند در ۲۲ بهمن مردم حضور داشت۹ باشند، اگر گفتند نسبت به ظلمی که آمریکا انجام داده است بگویید مرگ بر آمریکا و اسرائیل می بینیم گاهی متدینین ما، هیأت امنای ما، حسینیه های ما، مساجد ما می گویند اینجا فضای این مائل نیست و مسائل سیاسی را کنار بگذارید که انجا جای توسل جستن و ذکر مصیبت است ، اینجا مسائل شرعی بگویید و مسجد جای این مسائل نیست که این دیدگاه متأسفانه در فضای اجتماعی ما دارد حاکم می شود و این ما معتقد هستیم که نقشه های دشمن است که رسوخ داده است حتی در فکر یاران و دوستان ما و گاهی معتقد هستند به این مسأله.
اولین نکته ای که دراینجا باید عرض بکنیم در جواب این مسائل بحث اینکه دین ما و سیاست ، متدینین ما با سیاست چه رابطه ای باید داشته باشند در حوزه اظهار نظر هر کسی نیست و کاری تخصصی است و آدمی که متخصص معارف دین می باشد می تواند اظهار نظر کند، هر چقدر متدین باشد، از نظر دینی و مسائل شرعی وارد شده باشد اما در حوزه یک کسی که در تکیه و حسینیه و مسجد کار می کند این نیست که در مسائل دینی بتواند اظهار نظر بکند و این ها تخصص دینی می طلبد، اهل دین و دیانت و آن کسانی که معارف دینی را زحمت کشیدند ، سال ها تحصیل کرده اند،عالم دین و متخصص دین هستند باید اظهار نظر کنند و لذا اولین نکته این است که ما حوزه اظهار نظر را به عنوان یک امر تخصصی به هر کس اجازه نمی دهیم. بله، اگر سؤال دارند سؤال بپرسند، می گویند ما اشکال داریم و باید جواب باید به ما برسد ، بله سؤال می توانند بکنند اما اینکه اعتقاد داشته باشند و بر مبنای این اعتقاد برخورد بکنند که متأسفانه اختلافات زیادی در مساجد و جاهای دیگر پیدا می کنیم بین امام جماعت، هیأت امنا، بانی های مساجد، بسیجی ها و غیره که همه این ها سر این موضوع می تواند باشد که هر کدام اظهار نظری می کنند و معتقد هستند که دین این است و این در حوزه تخصصی هر کسی نیست و متخصصین دین در این مسائل باید اظهار نظر کنند.
اما نکته دیگر در رابطه دین با سیاست است و متأسفانه این ابهامی که وجود دارد منشأ مقداری اشکالات شده این است که مفهوم سیاست یعنی چه؟. گاهی تلقی و فهم ما از معنای سیاست چیزهای دیگری است و ما آن چیزی که از سیاست در مفاهیم و اصطلاحات و آن چیز که در علم آن مورد طرح قرار گرفته و ما در معارف دینی هم از آن سراغ داریم احساس می کنیم سیاست علم یا رفتاری است که در جهت شناخت قدرت های جامعه ، کسانی که در جامعه قدرت دارند، جایگاه دارند، انسان اگر بشناسد چه قدرت های رسمی جامعه ، چه قدرت های غیر رسمی مانند احزاب و دیگران که این ها قدرتمند هستند در جامعه، علم به این ها و مسئولیت گرفتن در این مجموعه ها و رفتاری انجام بدهد که به سوی قدرت و مسئولیت در جامعه باشد کار سیاسی می گوییم، می گوییم علم سیاست و علم دانش سیاسی که جریانات سیاسی و مسائلی که در جامعه وجود دارد و به عبارتی مدیریت اجتماعی و مسئولیت سیاسی و کسانی که در این زمینه فکر می کنند یا فعالیت می کنند می گوییم کار سیاسی انجام می دهند اما اگر کسی بخواهد تلقی او از سیاست چیز دیگری باشد که متأسفانه قبل از انقلاب این گونه بود و بعد از آن هم همین معنا دارند رایج می کنند که سیاست یعنی نفاق و دورویی، یعنی تزویر و حیله گری، یعنی کسی که بتواند زیرک باشد و کلاه سر مردم بگذارد، سیاستمدار یعنی کسی که ظاهر و باطنش فرق می کند چه در جامعه کوچک شهری، استانی و کشوری و یا حتی جهانی، امروز دیپلماسی را همین گونه معرفی می کنند مثل دیپلوماسی سیاسی که در هر مکان باید گونه ای باشی در حالی که با هم دشمن هستند دست می دهند به یکدیگر این چیزی است که به عنوان سیاست شناخته ایم و لذا سیاستمداران ما ن گر ما بیاید، می توانند به ما یعنی کسی که ظاهر و باطنش فرق می کند، چه ، این ها را به عنوان سیاست شناخته ایم و لذا این هم ، خواص هم می گویند فلانی سیاست جهانی را بلد نیست، می گوییم چرا؟ می گویند چون روش دیپلماسی را بلد نیست و نمی داند باید بلد باشی در جایی لبخند بدهد، دست بدهد و ارتباطاتی با کشور های دیگر و همین چیزی که تلقی منفی از مسأله سیاست است یعنی ما تأبیر می کنیم در مسائل دینی به نفاق، ظاهر چیز دیگر و باطن چیز دیگر و انسان نباید آن چیز که در باطنش است اظهار کند. این را مقام معظم رهبری زمانی که قاطعانه سخن می گفتند به جامعه گفتند من یک دیپلمات نیستم و عالمی دینی هستم و معنای این چنین بود که گاهی ممکن است یک دیپلمات واقعیت ها را نگوید و لازم نمی داند یا سخن هایی خلاف بگوید به خاطر اینکه مردم را به سوی خود جلب بکند و به خاطر دیدگاه های مردم و جذب مردم به هر قیمتی و متأسفانه تلقی سیاست اگر به این معنا باشد این یک تلقی منفی است و بله دین با اینگونه سیاست کنار نمی آید.
هنگامی که امام (ره) را زندان کردند در سال ۴۲ که در همین ایام باید به فکر حضرت امام باشیم کسی که شکنجه گر امام بود و مصاحبه می کرد با امام می گفت شما مقدس هستید، مرجع تقلید هستید، شما در حوزه جایگاه دارید و چرا در اموری ورود می کنید که مربوط به شما نیست؟، سیاست یعنی دغل بازی و حیله گری و زیرکی های اجتماعی و دنیا طلبی و شما که اهل آن نیستید. امام فرمود که اگر سیاست را اینگونه تأبیر می کنید این مال شماست ولی سیاستی که ما می گوییم، دین ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ما می باشد آن چیزی که به عنوان سیاست معنا می کنیم معتقد هستیم اسلام پرچم دار حضور متدینین در مسئولیت های اجتماعی است، در اسلام به نگفته اند که کناره گیری کنید از اجتماع، مسئولیت های اجتماعی را به عهده نگیرید، رهبانیت ممنوع شد در اسلام، راهب و راهبه بود در کوه ها زندگی می کردند و می گفتند کاری به شما نداریم اما اسلام می گفت رهبانیت شما در جهاد است، دو مفهوم متناقض، رهبانیت و جهاد و شما بجنگید در راه خدا و مهمترین شکل مسائل اجتماعی را اسلام به عنوان رهبانیت معنا کرد.
ما وظیفه داریم در اجتماع مسئولیت بپذیریم ، همه مسئول هستید نسبت به اجتماع و لذا اسلام همه ما را وظیفه مند دانسته که در برابر مسائل اجتماعی سکوت نکنیم و موضع و حرف داشته باشیم و مسئولیت به عهده بگیریم.
شما مسائلی از امر به معروف و نهی از منکر بگیرید همین داستان است و یعنی داشتن مسئولیت اجتماعی و وظیفه داریم نسبت به اجتماع، جهاد همین بحث است و چرا باید جهاد و مبارزه کنیم با مستکبرین و طاغوت ها و این ها وجوه سیاست اجتماعی است که ما در مسائل سیاسی احساس می کنیم. جهاد محراب عبادت، محل حرب در مساجد ما بوده، آنجا محل جنگ بوده و تمام زندگی پیغمبر و اولیای الهی پر از فعالتی های سیاسی است، پیغمبر تمام زندگی خود را برای حکومت اسلامی گذاشت، جنگ های زیادی کرد، امیرالمؤمنین با اینکه او را منزوی کردند بعد از ۲۵ سال هنگامی که تمام حجت شد و همه آمدند مسئولیت اجتماعی را پذیرفت و حاکم شد با اینکه زاهدترین مردم بود و می گفت این حکومت برای من پایین تر از آب بینی یک بز برای من ارزش داشته باشد، کفش خود را پینه می بست، به او گفتند ارزش ندارد بفروش، گفت این ارزشش از حکومت بر شما برای من بیشتر است مگر اینکه بتوانم از این حکومت ابطال باطلی و در برابر ظلمی قرار بگیرم و جلو ظلمی را بگیرم و آن وقت آن حکومت داری و سیاست ارزش دار می شود .
سیاست وسیله یک انسان مؤمن است برای استقرار ارزش ها و امروز اگر متدینین محصور در مساجد شوند، مسئولیت های اجتماعی را دیگران بخواهند مدیریت کنند که اعتقاد به فرهنگی دینی نداشته باشند جامعه به سوی فرهنگ دینی راهنمایی نمی شود. در دوره شاه هم مساجد بودند اما فساد فراوان بود. امروز هم اگر فراوان است بدانید حاکمیت جهان در دست استکبار و کفار است، به دست فاسدین جهانی است و امروز حجمه فساد در جامعه ما خیلی بیشتر از قبل از انقلاب است و قبل از انقلاب این حجم از فساد از بیرون به داخل کشور پمپاژ نمی شود و امروز ما در برابر این حجمه می ایستیم و اگر مساجد ما ، متدینین مسئولیت اجتماعی نپذیرند و منزوی باشند یقین بدانید که رها شده است این میدان.
اینجا است که معتقد هستیم وظیفه داریم در مسائل سیاسی حضور داشته باشیم . در زیارت نامه می خوانیم در زیارت جامعه شما سیاستمداران بندگان خدا هستید. آقا امام حسین (ع) شهادتش برای سیاست و حاکمیت دین بوده که ما این قدر متوسلیم به امام حسین و امام حسین که فقط برای دعا و نماز که به شهادت نرسید و گفت ظلم ظالم و طاغوت است و در برابر یزید قرار گرفت و ما اعتقاد داریم حاکمیت مال خدا و پیغمبر خدا است، حاکمیت مال ائمه معصومین، فقه های جامع الشرایط، حاکم آن ها هستند و مسئولیت اجتماعی و سیاست مال آن ها می باشد و اینجا است که دین ما خصوصا تشیع ما اجین با مسائل سیاسی است و آن هم سیاست به معنای درست که می تواند اقامه ارزش های دینی بکند.
خطبه دوم
مناسبت هایی را اجمالاً خدمتتان تقدیم بدارم. ما ذی قعده الحرام است و یکی از ماه های حرام الهی و ماه های پر عظمتی است که از میان چهار ماه سال به عنوان حرام مطرح است و مورد توجه خدا است و دهه اول آن را اصطلاحاً دهه کرامت نامیده اند و آغاز آن با ولادت با سعادت مخدومه ما ، کسی که حق زیادی بر علم و دانش و حوزه های علمیه دارد حضرت معصومه (س) در قم و پایان دهه هم ولادت با سعادت هشتمین امام ما آقا و مولای ما علی بن موسی الرضا المرتضی است که توفیق خدمتگزاری او در این کشور خداوند نسیب ما فرموده است و ان شاءالله خداوند به ما توفیق زیارت و شفاعتشان را نسیب بدارد و این ایام را توصیه به خوشی و جشن و نشاطی داریم که به یاد این بزرگواران باشیم و خصوصاً که ایام ذی قعده طبق بعضی از نقل ها ایام زیارتی امام رضا (ع) است که ان شاءالله خداوند برای کسانی که توانایی آن را دارند و برای کسانی هم که نمی توانند از خدا می خواهیم که خداوند توفیق زیارت را نسیب همه بفرماید.
۱۴ خرداد و ۱۵ خرداد دو روز به یاد ماندنی تاریخ انقلاب ما می باشد که تعطیل هم اعلام شده به عنوان یک تعطیل رسمی، یکی را خود حضرت امام دستور دادند که من تا آخر اعلام تعطیلی رسمی آن را خواهم داد که ۱۵ خرداد است و ۱۴ خرداد هم که روز وفات حضرت امام (ره) که حق حیات دینی و معنوی بر این جامعه دارد و بنیان گذار این نظام پرافتخار ابدی است که ان شاءالله ما را هدایت گر باشد به انظام مهدوی و ما را به آن دولت کریمه ای که خداوند به ما وعده داده است متصل بفرماید.
۱۴ خرداد روزی عجیب بود، کسانی که به یاد داشته باشند روز عزای امت بود و امت امام رهبرشان و پدرمعنوی خود را از دست داده بودند و همه اشک می ریختند و چشم ها همه اشک بار بود و شاید هم کسانی برای عزیزترینشان این قدر گریه نکردند، خانواده های شهدا شاید برای فرزندانشان این مقدار که برای امام گریه کردند برای فرزندانشان اشک نریختند و احساس فقدان عجیبی می کردند. عزیز بودن امام در دل ها عجیب بود و شاهد عزاداری عجیبی نه تنها در کل کشور بلکه در کل جهان بودیم و تمام آزادی بخش ها و افرادی که در راه آزادی ملت های خود قدم بر می داشتند امام برای آن ها رهبری و پدری بود و عزت را زیر سایه او می دانستند.
بحث امام و امامت امام نکته ای است که باید مورد توجه قرار بگیرد و مقام معظم رهبری خودشان معمولاً در رحلت حضرت امام سخنرانی را بر عهده می گیرند و ان شاءالله این دفعه هم سخنرانی خواهند کرد امام حضرت امام نامش با انقلاب بسته شده شده است و ما احساس می کنیم انقلاب با بقای نام امام باقی می ماند و حتی بالا از این مقام معظم رهبری می فرمایند که اگر در جهان انقلاب ما شناخته شده است به نام امام شناخته شده است و انقلاب را در جهان با امام شناختند و لذا امام حق زیادی بر این انقلاب دارند و دشمنان ما اگر بخواهند انقلاب را متزلزل کنند باید نسبت به امام اقدامی کنند.
امام امت (ره) آرمان های بلندی داشت ، مرجعی بود از مراجع تراز اول قم در فلسفه، در فقه، اصول، عرفان گوی سبقت را ربوده بود و زیادی از این بزرگانی که الآن مرجعیت امروز را دارند افتخار شاگردی ایشان را داشتند قبل از اینکه به عنوان یک مرجع انقلابی مطرح باشد، به عنوان علم و دانش ایشان را می شناختند، کتاب های فلسفی و علمی ایشان مورد عنایت بود اما امتیاز ایشان نسبت به دیگر علما و مراجع این بود که او یک آرمان های بلند داشت و او به فکر تمدن اسلامی بود، او به فکر این بود زمینه سازی کند حکومت اسلامی را و آن روز کسی به فکر حکومت اسلامی نبود و ایشان درس حکومت اسلامی می گذاشت و این ها آرمان های حضرت امام بود که مخیله هیچ کس نمی آمد و هیچ کس باور نمی کرد که نظام اسلامی تشکیل خواهد شد و امام این امید را داد و انقلابیون را زنده کرد و بیدار کرد و اینجا بود که هم در مقام عمل یک انسان زاهد، از دنیا بریده که زندگی او بعد از خودش به عنوان یک موزه قرار دادند که زندگی رهبر و امام ما این بود و در عین حال در میان میدان مبارزه قرار گرفته و می جنگد، انسانی است عارف که ما در گوشه های مساجد دیده بودیم اما او در میدان جهاد بود و رزمندگان ما از او عرفان و حماسه را یاد گرفتند. امام فرمود در میدان جنگ شما عارف می شوید و یک شبه اهل معرفت می شوید و این ها ترکیب بدیعی بود که امام درست کرد بین عرفان و حماسه جمع کرد، همه اهل جنگ و جهاد باشید و هم عارف باشید، هم مرجع تقلید باشید و هم رهبر یک جامعه و انقلاب را بر عهده بگیرید و حاضر باشید پای سخنان و رفتارتان بایستبد حتی اگر خلع لباس شوید و تبعید شوید و به شهادت برسید و لذا شاگردان ایشان انقلابی بودند، زندان می رفتند و به شهادت می رسیدند. این خط را امام زنده کرد و این ارزش ها هنوز باقی است مثل استکبار ستیزی، انقلابی بودن، شجاع بودن ، طرفداری از مستضعفان ارزش هایی است که تغییر پیدا نمی کند.
نشنویم از بعضی از روشنفکرانی که خیال بکنند که انقلابی بودن مال سال ۵۷ بود و امروز باید مقداری کوتاه بیاییم که مورد تحریف می شود و انقلاب ما تغییر می کند و اگر روزی مثل بعضی ها که گفتند امام را باید دیگر در موزه ها بگذاریم بگویند این افکار و دیدگاه ها مال شصت، هفتاد سال پیش بوده و امروز نسخه ما این نیست که این ها تحریف شخصیت حضرت امام است و ما همین امروز نیاز به انقلابی بودن داریم، امروز نسخه شفا بخش ما ضدیت با استکبار است و امام هنوز زنده است و حاج قاسم ها را تحویل ما می دهد و این ها نمونه های کوچکی از شاگردان مکتب حضرت امام هستند که به ما یاد دادند که هوز انقلابی ماندن و عارف و با توسل در میدان جهاد بودن زنده است و ۱۵ خرداد در حقیقت لبیک گویان اولیه ای بودند که فریاد امام را لبیک گفتند.
۱۵ خرداد نقطه عطفی در انقلاب ما می باشد، قبل از آن انقلابیون بودند، جبهه ملی بود ، نهضت آزادی بود، گروه های انقلابی مارکسیستی بودند، منافقین و مجاهدین خلق ادعای انقلابی گری داشتند اما مردم را نداشتند. امام انقلاب دینی را آورد و با شعار دین و اینجا بود که از ۱۵ خرداد فصل جدیدی در مبارزات درست شد که روحانیت و متدینین به میدان انقلاب آمدند و مردمی شد انقلاب ما و همان روز می بینیم هزاران نفر به شهادت رسیدند و انقلاب وجهه دینی پیدا کرد و از آن به بعد حرکت انقلابی مردم سال ۵۷ خودش را نشان داد و مسمر ثمر شد و یک انقلاب اسلامی تشکیل شد.
من یاد دارم اول انقلاب که انقلاب پیروز شد مارکسیست ها و جبهه ملی ادعا کردند که امام امت به ما ملحق شود و ما پیروز این میدان بودیم و خیال می کردند آن ها میدان دار بودند در حالی که امام بود با آن دیدگاه های دینی دهستان های ما را هم انقلابی کرده بود و مردم در همین دهستان های بوشهر ما هم راهپیمایی می کردند و انقلابی بودند، تفکر دینی انقلاب را ایجاد کرد و امروز هم نظام ما بر همان مبنا و تفکر دینی ایجاد شد و ثمره همین ۱۵ خرداد است که منشأ حرکت روشن انقلابی ما در مسیر دین یعنی انقلاب اسلامی، دین و سیاست ترکیب صحیح آن خودش را نشان داد و لذا باید این دو روز را کسانی که اهل سخن و سخنرانی هستند این دیدگاه های حضرت امام را باید توضیح دهند.
من نمی توانم اینجا سخن را قطع کنم و این را اضافه نکنم که روز ۱۴ خرداد روز قیام رهبری ما و قائم مقامی رهبریت ما هم می باشد. آن روز مردم همه تردد داشتند و تمام سختی هایی که تحمل داشتند از آن عزایی که از دست دادن حضرت امام بود مزید آن بر این بود که انقلاب چه خواهد شد و رهبریت انقلاب کجا خواهد شد و ما امام و انقلاب را با هم می بینیم و احساس می کردیم ضربه ای خواهد خورد انقلاب امام معجزه ای شد و دل ها هدایت شد به شخصیتی که اگر امروز از هر شخصیت علمی، عرفانی، مجتهدین و بزرگان و حتی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، هنری سؤال بگیرید که الگو و اسوه شما، کسی که می تواند تمام قد رهبری شما باشد و به او افتخار کنیم چه کسی است؟، یقیناً از مقام معظم رهبری رد نخواهند شد و مقام معظم رهبری الحمدلله در این چند دهه به بهترین شکل قیادت و هدایت جامعه را به عهده گرفته و امیدواریم در زیر سایه الطاف الهی عمر طولانی داشته باشد و پرچم انقلاب را به امام زمان تحویل بدهد.