کلید رشد فرهنگ در جامعه وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ

خطبه اول

امام علی (ع) در نهج البلاغه فرمایشاتی دارند که خیلی اثر گذار است. ایشان فرموده اند: اینقدر به دنیا مشغول شده اید که قلب های شما یاد مرگ را بفراموشی سپرده و به گونه ای شده اید که دنیا بیشتر شما را در خود گرفته تا آخرت، دنیای زودگذر بیشتر شما را جذب می کند تا دنیایی که در پیش دارید و شما برادران دینی هستید.

ادامه بحث را در خصوص قسمتی از فرمایشات حضرت امیرالمؤمنین در ادامه همین فرمایش در تتمه عرایض خدمتتان عرض می کنم  که موضوع مهمی است که آقا اشاره کرده اند.

موضوع مهمی که انتخاب کرده ام برای شما بیان کنم ، یکی از صفات مضموم انسانی و اخلاقی است که زیادی از ما مبتلا به این صفت بد هستیم و آن سوء ظن و بدگمانی است.

چه بدگمانی به خدا و چه به خلق خدا باشد، هر دو این ها جزء محرمات دینی می باشد و آن چیزی که مبنای حرمت این صفت قرار گرفته و در مبانی شرع از روایات و آیات استفاده می کنیم بحث یک انسان  و رابطه او با جامعه است، ارتباط انسان با جامعه در مبانی دینی تعریف خاصی دارد و انتظار خدا و پیغمبر و اهل بیت از مسلمان و مؤمن نسبت به جامعه ای که در آن زندگی می کند توقعی دارد.

آن چیزی که نتیجه این بحث بعد از ارائه می توانیم به آن توجه بکنیم می بینید که آینده و افق جامعه دینی بعد از ترسیم انسان جامعه ای پر از صلح و صفا  و مهر و محبت است است، در جامعه دینی دشمنی ها مضموم هستند، کینه ورزی ها نکوهش شده است و هر اندازه که انسان بتواند جامعه را به سوی مهر و محبت و ارتباط و انسجام بکشاند فرهنگ دینی ما است و هر چیزی که سبب می شود رابطه اجتماعی ضعیف شود و انسجام به هم بخورد ، ارتباطات قطع شود ، کینه ورزی ها بیشتر شود، بی مهری در جامعه حاکم شود در شرع و شریعت ما مضموم است.

آقا امیر المؤمنین در ادامه همین صحبتی که بنده در آغاز از باب تقوا از ایشان بیان کردم این جمله را می فرمایند:« إنَّما أنتُم إخْوانٌ على دِینِ اللّه ِ ، ما فَرّقَ بَینَکُم إلاّ خُبْثُ السَّرائرِ ، و سُوءُ الضَّمائرِ » مردم شما برادران دینی هستید، چه چیزی بین شما جدایی انداخته الا خُبْثُ السَّرائرِ ، و سُوءُ الضَّمائرِ .

خوب دقت بکنید آن چیزی که ریشه مشکلات ما است در جامعه و ما خیلی عنایتی نداریم در مباحث روایی و قرآنی ما ریشه یابی شده است و اگر قرار است فرهنگی در جامعه بوجود بیاید باید از اینجا شروع بشود.

امام می فرماید که اگر خباثت درونی نباشد و اگر ضمائر شما به بدی نیفتاده باشد شما این گونه نیستید. در روایات داریم منشأ بد دلی و بدگمانی نسبت به هم در جامعه باطن بد است  و انسانی که باطن طاهری نداشته باشد در دل او همیشه بدی ها لانه می کند، همیشه کینه ها و دشمنی ها در آن جا پیدا می شود.

خداوند مبلغ قلب طاهر و پاک است و در برابر او قلب خبیث و ناپاک و قلبی که در آن بدی وجود دارد فطرت انسانی نیست و خداوند انسان را در این فطرت خلق نکرده.

در داستان حضرت آدم (س) روایت داریم از حضرت صادق (ع) که از حضرت پرسیدند حضرت آدم با آن عظمت، پیامبر الهی بود چطور گول خورد از شیطان که به او گفت اگر از این درخت بخوری شما جاودانه زندگی خواهی کرد و تبلیغات دروغ و پیغمبر خدا فریب خورد، پیامبر چرا فریب خورد؟.

امام صادق (ع) می فرمایند: حضرت آدم و این را برای همه انسان ها را تصور کنید، حضرت آدم آن صداقت انسانی خودش را داشت، آن پاکی درون خود را داشت انسان اولیه است، انسانی صادق است که مفهوم دروغ را نمی داند و دروغ را ندیده است، انسان های پاکی که در فطرت خود پاک هستند در برابر کجی ها، کلاه گزاری ها، فریب کاری ها اصلاً متحیر می مانند و قبول ندارند همچین چیزی را، در دلشان جا نیفتاده همچنین چیزی، حضرت آدم وقتی در برابر شیطان ایستاده و می گوید این درخت را بخورید جاودانه می مانی، او تا الآن دروغ و مفهوم آن را تشخیص نداده است و طبیعی است که اعتقاد نداشت که فردی پیدا شود که بخواهد دروغ بگوید، فریب بدهد و حیله گری کند و اولین بار بود که پیغمبر خدا همچنین چیزی را می دید.

انسان ها با فطرت اولیه و پاکی درونشان و آن طهارت قلب وقتی وارد جامعه می شوند دروغ را نمی فهمند، کلاه گزاری را نمی دانند، انسان های پاکی که شما می بینید از یک محیط های پاک آمدند در شهر هایی و جاهایی که مردم زیرک می توانند آنجا زندگی کنند معمولاً فریب می خورند در جامعه چونکه آن ها همیشه با صداقت زندگی کرده اند. طبیعت اولیه و فطرت انسان با صداقت آمیخته است و فطرت انسانی اول انسان با محبت و مهر دیگران. لذا آقا امیر المؤمنین می فرمایند اگر می بینید دشمنی و تفرقه در جامعه وجود دارد شما ناپاکی درون پیدا کردید و باطنتان بد شده، اگر انسان باطنش پاک بماند هیچ گاه دشمنی نمی کند، هیچ گاه بد گمان به دیگران نمی شود.

لذا در باب سوء ظن گفته اند همین نا پاکی درون است که منشأ سوءظن است و انسان در طبیعت پاک خود هیچ گاه نسبت به برادر خود شک نم کند، حتی نسبت به برادر و خواهر دینی خودش، حتی اگر یک عملی را ببیند که احتمال خلاف و گناهی هم بوده انسان در طبیعت اولیه توجیح گر است. شما هنگامی که به خانواده خود می رسید که محبت آن ها در دلتان وجود دارد نسبت به آن ها اگر چیزی را به تو بگویند توجیح داری، حمل بر صحت می کنی مگر اینکه یقین پیدا کنی و همین طور که نسبت به خانواده خود هستیم همین را اسلام دستور داده در کل جامعه ترویج دهید. اگر گفته ای از کسی دارید، اگر عملی را از کسی دیدی که امکان دارد خلاف باشد و یا چیز دیگری باشد در روایات داریم که حمل بر صحت باید انجام دهیم.

امر برادرت به بهترین وجه توجیح بکن، اگر گفتند که این را دیده باشیم بگو ممکنه وجهش این باشد مگر اینکه انسان به مرحله یقین برسد حمایت و انسان مطوئن شود که تخلفی از برادر ایمانیش صورت گرفته.

اگر کلمه ای از برادر ایمانی بیرون بیاید که ممکن است وجه بدی از آن بنظر برسد و هم ممکن است وجه خوبی بنظر برسد دستور الهی است آن جایی که می توانید بر خیر آن را توصیف کنید شما باید بر احسنت و بر حمل بر صحت کنید و این دستور الهی است. این را ما در مبانی دینی زیاد داریم و عواقب این بدگمانی که انسان پیدا می کند و متأسفانه در جامعه ما هم زیاد شده است، خصوصاً در مسائل اجتماعی که وارد می شویم می بینیم که ناشی از این سوءظن ها و غیبت ها، بی احترامی ها، تحقیر ها، عدم حق انسانی نسبت به همه و بالطبع که انسان حالت خود برتر بینی و کوچک بودن دیگران درونش پیدا می شود و این ها همه منشأ بدگمانی است که ریشه بسیاری از گرفتاری ها است که در جامعه می بینیم و اختلافی که به وجود می آید.

لدا آقا امیر المؤمنین (ع) می فرمایند: این تفرقه که در جامعه می بینید منشأیی ندارد جز خمس سوء ظن ها است. چرا به هم مشورت نمی دهید و به هم کمک نمی کنید و بذل و بخشش ندارید و مودت ندارید.

مقام معظم رهبری در فرمایشاتی که در مبعث فرمودند و جمله جالبی که بیان داشتند و درخشندگی خاصی در فرمایشات ایشان داشت بحث تواصی و جایگاه تواصی به حق و به خیر در جامعه اسلامی همین نکته و ریشه را دارد. انسانی که خیر خواه جامعه و برادر ایمانی خود می باشد حتی هنگامی که خطایی را سراغ داشته باشد خوشحال نمی شود و دست برادر را می گیرد و وصیت به خیر می کند، آبروی او را حفظ می کند.

وظیفه ما در جامعه این است که بتوانیم در فضای اجتماعی مهر، وفای به عهد، علاقه به هم و دوست داشتن به هم و انسجام اجتماعی را بیشتر بکنیم.

ان شاءالله خداوند به ما توفیق بدهد که دل را پاک نگه داریم و آن چه که وظیفه اخلاقی ما می باشد انجام دهیم.

 

خطبه دوم

مناسبت هایی در هفته آینده. وجود دارد که اختصاراً می پردازم

خوب نمی شود از مناسبتی که دیروز جشن آن را داشتیم بگذریم هر چند که مربوط به هفته گذشته است، مبعث پیغمر (ص) در حقیقت یک سرفصل نورانی تاریخ جهان بشریت بوده است و نور الهی جلوه گر شد در جهان و مسیر تاریک شده از ظلماتی که شیاطین از حاکمیت جهان به عهده می گرفتند و مسلط می شدند خداوند نور پیامبر و هدایت ایشان را بخشید و هدایت را عنایت کرد به انسان ها . تأبیر دعا های وارده عجیب است و حضرت امام هم به این جمله خیلی عنایت داشت که در دعای وارده شب مبعث « “اَللَّـهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِالتَّجَلِیِ الاَْعْظَمِ فی هذِهِ اللَّیْلَهِ  » خدایا به حق آن نورانیتی که امشب به انسان ها کردی از تو دعاهای خود را می خواهم . این تجلی اعظم در جهان خلقت باعث می شود این شب و روز عظمت بزرگی داشته باشد لذا این روز را بر همه شما تبریک عرض می کنم. ان شاءالله که مشمول عنایت نبوی قرار گرفته باشید.

۲۲ اسفند ما روز تأسیس بنیاد شهید و روز بزرگداشت شهدا می باشد. ابتداً تقدیر و تشکر از مسئولین و کارمندانی که تمام زندگی خود را در خدمت شهدا قرار داده اند باید نثار کنیم واقعاً کار مقدسی را انجام می دهند و وظیفه بزرگی را بر عهده گرفته اند. چیزی که ما از شهادت و شهید می دانیم این است که گویی قبل از انقلاب خواصی از شهدا بصورت محسوس قابل درک بود ولی بیشتر ما تاریخ شهادت سید الشهدا و کربلا را با شهادت قرین می دیدیم اما انقلاب ما همراه با شهید و شهادت قرین بود و افتخار و نمایه و پیشانی درخشتده انقلاب ما در جهان نور شهادت است، جهان ما را به شهدا و امام شهدا می شناسد لذا شهدا خیلی بر ما حق دارند و هدایت گر ما هستند، شهدا این نظام را حفظ کردند و می کنند و لذا ما به پیروی از ائمه (ع) که دستور دادند که ما بیاد امام حسین همیشه مجالس عزا و ماتم داشته باشیم و به یاد شهدا گریه کنیم ما هم به یاد شهدا باید همیشه بنشینیم یادآن ها را زنده نگه داریم و سیره آن ها را به مردم نشان دهیم و این جزء وظایف و واجبات ما است و لذا تشکر می کنم همه کسانی که به یاد شهدا یادواره و کنگره می گذارند و در این مسیر قدم بر می دارند که این ها وظیفه حفظ انقلاب را بر عهده گرفته اند خداوند بر توفیقاتشان بیافزاید.

ماه شعبان در پیش داریم، مراقبات این ماه، ماه با عظمتی است، ماه پیامبر (ص) است که شهر پیغمبر و ماه پیغمبر است و پیغمبر روز های آن را روزه می گرفت و شب های آن را به عبادت می گذراند و منادی پیغمبر در کوچه های مدینه می گشت و فریاد بر می آورد چه کسانی همراهی پیغمبر در روزه داری می کنند و آقا امیر المؤمنین می فرمایند از آن روز که این صدای منادی را شنیدم تا کنون روزه ماه شعبان را ترک نکردم. این ماه را باید گرامی داشت، خصوصاً مقدمه ماه رمضان است، روزه داری، ذکر، مناجات خاص دارد و مشهور است مناجات شعبانیه و امام خیلی به این مناجات عنایت داشت و معمولاً ذکر و دعای ایشان از این مناجات بود و همچنین صدقه در این ماه خیلی اجر های فراوانی وارد شده که خداوند ان شاءالله به ما توفیق مراقبات این ماه را عنایت بفرماید.

سوم شعبان ولادت با سعادت امام حسین (ع) است. آقا امام حسین (ع) حق عظیمی بر حیات روحی و معنوی ما دارد ، تمام زندگی خود، خانواده و خون خود را بذل کرد در راه خدا برای اینکه ما را اهل بصیرت و شناخت و معرفت قرار دهد. این ولادت را به شما تبریک عرض می کنم.

روز پاسدار است و پاسدارها این افتخار را دارند که پیروی بکنند از آقا امام حسین (ع). پاسداران اگر قداستی پیدا کرده اند و این لباس سبز اگر مقدس شده است این قداست را از شهدای خود گرفته اند که پیروی کرده اند از آقا امام حسین (ع) و ما شهدایمان پرچم های افتخار این مملکت هستند، به خصوص شهدای پاسدار که در حقیقت شهدای خواص هستند.مقام معظم رهبری فرمودند در میان شهدا هم ما دو نمونه شهید داریم هم خواص شهید داریم و هم غیر خواص شهید داریم. آن شهدایی که مدیریت می کردند بحران را در میان جنگ و سختی ها و خطر ها سینه سپر جلو می رفتند شهدای خاص جنگ هستند و همیشه اسمشان باقی مانده است، جاودانه است. شهید باکری ها، شهید همت ها، شهدایی که همیشه راهشان ادامه دارد و شهدای اخیرمان شهید سلیمانی ها، شهید حججی ها، این ها سردمدار شهدای ما هستند و قداستشان را از شهادت و پاسداری در راه انقلاب گرفته اند این روز را به پاسداران تبریک عرض می کنیم .

روز چهارم شعبان ولادت حضرت ابالفضل العباس یار با وفای امام حسین که در حقیقت این بزرگ مرد، این قهرمان صحرای کربلا، آن چیزی که ما احساس می کنیم هر وقت نام او را می گوییم و دل ما شکسته و به جایی می رود در حقیقت باب الحسین. این روز را هم روز جانباز نامیده اند، این روز را بر جانبازان تبریک عرض می کنم. جانبازان سند افتخار ایثارگری خود را در بدن دارند و این افتخار را حفظ کنند. مردم باید تکریم کنند و جانبازان هم باید این سند افتخار را برای خود حفظ کنند، در راه خدا بوده و اجرشان با خدا است و آن ها باید سردمدار بصیرت مردم باشند چون آن ها حقیقت در راه حفظ این انقلاب از بدن و جان خود گذشتند و آن ها باید حافظان انقلاب باشند و خداوند به همه آن ها شفای کامل عنایت بفرماید و عاقبت بخیر قرار دهد.

مقام معظم رهبری در فرمایشات اخیرشان این جمله را که بنده در خطبه اول اشاره ای داشتم و الآن تکمیل کنم. ایشان فرمودند دشمن در مقام قطع زنجیره تواصی به حق و صبر است. این جمله خیلی اهمیت داری است و من توصیه می کنم کسانی که اهل فکر و اندیشه هستند عنایت خاصی داشته باشند که این یعنی چه که این را فرموده اند؟.

در هر حال «  وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ » ما در سوره عصر داریم ، مقام ولایت و رهبری می فرمایند این دو عنصر در حقیقت  مقدمه صبر و بصیرت در جامعه است و مهمترین هدفی که به تأبیر ایشان برای جامعه می توانیم ترسیم کنیم این است که ما جامعه را چنان فرهنگی برایش جا بیاندازیم که به سوی بصیرت قدم بردارد، آگاه بشود و گول نخورد، مسیر را بشناسد، دشمن و دوست را بشناسد و درست مسیر را طی کند. این بصیرت صبر می طلبد و با استقامت باید در این مسیر باید قدم بردارد و این صبر و بصیرت نیاز به تواصی دارد یعنی خیر خواهی خم و به هم وصیت کردند. انسان به طبیعت در مسیر خسته می شود و دیگر نمی تواند مقاومت کند، تحریم ها، سختی ها و مشکلات، دیدگاه های مختلف، اخلاقیات مختلف و وقتی این ها در جامعه منتشر می شود می بینیم جمعیت جوان ما یک مرتبه خسته می شود و در جایی که نیاز به مقاومت است حضور ندارند، این ها نیاز به تواصی دارد و انسان های صبور باید هدایت کنند و جوانان را در مسیر قرار دهند و شور و نشاط بدهند به جوانان و این تواصی به حق و تواصی به صبر به تأبیر ایشان کلید رشد فرهنگ در جامعه ما است که ان شاءالله خداوند به ما توفیق دهد در مسیر حق همیشه با استقامت قرار بگیریم.

نظرات

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.