نمازجمعه ۵ شهریور ماه ۹۵
خطبه ی اول
در هفته ی گذشته به تناسب موضوع مبتلا به زمان ما صفت عفت را احساس کردیم در باب آن از بعد اخلاقی و دینی توجهی بشود. مسائلی را در هفته ی گذشته، خطبه ی اول بیان کردیم. مفهوم عفت را این گونه تعریف کردیم که عفت یعنی بازدارندگی شهوات از طغیان. در حقیقت انسان عفیف شهوات خود را مدیریت می کند، خواسته های نفسش را اداره می کند، جلو افراط و تفریط خواسته های نفس خود را می گیرد. این چیزی بود که ما با متون اخلاقی در جلسه ی گذشته ارائه دادیم. لذا یکی از صفات مهمه ی انسانی است بحث عفیف بودن. روایتی را که از حکم قصار آقا امیرالمؤمنین تقدیم حضور شد، آقا فرمود:« کاد العفیف ان یکون ملکا من الملائکه» انسان عفیف نزدیک است که یک فرشته باشد و فرمود آن مجاهد شهید در راه خدا افضل از آن کسی نیست که قدرت داشته باشد و عفت به خرج بدهد و لذا عرض کردیم عفت مقارن است با جهاد اکبر در حالی که شهادت همراه با جهاد اصغر است. سنگینی کار انسان عفیف بالاتر از انسان مجاهد در میدان جنگ است. این ها را در جلسه ی گذشته تقدیم حضور کردیم. ادامه ی آن عرایض را در باب عفت مطالب کوتاهی را در این خطبه تقدیم می کنیم. مفهوم عفت هر چند که در زبان فارسی گاهی به پاکدامنی معنا می شود اما این یک معنای خاص است، معنای عفت یک معنای وسیعی است. مطلق پاکی ها را ما معنای عفت می گیریم. عفت زبان هم عفت است، پاکی از زبان است. عفت در شکم هم عفت است، عفیف البطن. و لذا در روایات علی رغم اینکه عفت در برابر کل شهوات قرار گرفته، عرض کردیم عفت تمام خواسته های نفس را تدبیر می کند اما از میان شهوت های انسانی دو شهوت را ما می بینیم در تعبیر روایات خیلی به آن عنایت شده است که تعبیر بعضی از روایات است که من بر امتم از دو چیز می ترسم. در حقیقت عفت در این دو چیز بیشتر مورد توجه روایات بوده است به اعتبار اطلاعاتی که مردم نسبت به این دو چیز دارند و آن عفت در مال و شکم است و عفت در فرج و دامن است. این دو عفت را ما روایات زیادی داریم. آقا امام باقر (ع) فرمود من هیچ عبادتی را بالاتر از فطرت بطن و فرج نمی دانم. پاکدامنی و نگهداشتن شکم از اموال حرام، این دو تا در حقیقت جزء اهمات بحث عفت است، جزء مسائل پر اهمیت مباحث عفت است که باید انسان خودساخته در این دو عنایت کند. بیشترین خطاهایی که در جامعه مشاهده می کنیم در افراد، در خودمان گاهی مبتلا ممکن است بشویم، از این دو راه مبتلا به گناه می شویم. لذا عفت را در باب شهوات به معنای اعتدال گرفته اند. گفته اند انسان باید راه اعتدال در شهوت را بپیماید گویی که خورد و خوراک برای انسان لذت دارد، ارتباطات جنسی برای انسان لذت دارد اما عرض کردیم لذت های وجود انسانی ، غراز انسانی حد نمی شناس، محدوده نمی شناسد، اگر رها بشود گرفتار افراط می شود و این زیاده روی است که او را مبتلا به گناه می کند. اینجا است که اعتدال، حد وسط در این میان آن چیزی است که در علم اخلاق به آن تأکید شده است. اصولاً تمام صفات خوب اخلاقی، آن اعتدال بین افراط و تفریط است. نه آن کسانی که از لذت خوردن خود را محروم کنند، از لذت جنسی خود را محروم بکنند، این ها ممدوح درشرع و نه آن کسانی که افراط می کنند، زیاده روی می کنند در این مسئله، هر دو مضموم هستند در این مسئله. گویی که در شرع کم خوری و جود و گرسنگی ممدوح واقع شده است، زیاد گفته شده است روزه داری باید کرد، روزه های مستحب زیاد وارد شده است. اما هنگامی که سؤال شده است از علما، از ائمه که این گرسنگی چرا ممدوح است؟ جواب دادند که این در حقیقت یک راه علاج است، درمان است، ما می گوییم روزه بگیرید درمان بکنید خودتان را، گرسنگی راه درمان سرکشی نفس است. انسانی که طغیان نفس را می بیند و می بیند کنترل نمی تواند بکند خودش را، باید او را تنبیه بکند، گرسنگی در حقیقت یک نوع تنبیه است. وگر نه آن چیزی که ممدوح است حد اعتدال است. در خوردن نه آن گونه انسان گرسنه بماند که او را مریض بکند، نشاط عبادت را از او بگیرد، دیگر حال عبادت ندارد انسان گرسنه و نه آن قدر بخورد که سنگینی معده را احساس بکند. لذا گفته اند تا آن مقدار که هنوز گرسنگی شما باقی است ادامه ندهید غذا خوردن را برای اعتدال در درون بدن شما لازم است. نه گرسنه بمانید و نه آن قدر سیر بشوید که احساس سختی و تحمل این مقدار بار را در درون شکم خودتان نمی توانید داشته باشید، مریض بشوید. اسلام حد اعتدال را هم کمیت و هم در کیفیت رعایت کرده است. در روایات در باب خوردن و آشامیدن مضموم است انسان در سفره ی خودش انواع غذاها را قرار بدهد. روایات زیاد داریم که بیش از یک خورشت در سفره ی خود قرار ندهید هر چند مهمانی باشد. معنای اصراف است در خوردن و آشامیدن این است که کیفیت را زیاد نکنید حتی در روایات داریم که به علمای اخلاق ما هم بر آن تأکید دارند که انسان غذا را به عنوان لذت نخورد. درست است لذت را می برد، انسانی که غذای لذیذ را می خورد لذت پیدا می کند، خوشش می آید اما قصد و غرضش این نباشد، انسان برای سلامت بدن خودش باید غذا بخورد. انسانی که به دنبال لذت در خوردن است هیچ گاه به فکر ضرر و سلامت خودش نیست، گاهی منشأ امراض می شود. لذا تأکید شده است غذا را به عنوان لذت نخوریم، ببینیم چه می خواهیم بخوریم، از کجا در آمده است، در کیفیت غذا و کمیت، کیفیتش، راه بدست آوردن این مال از کجا بوده است، مسیر ب این مال از کجا بوده است. آیا به طعامتان نگاه نمی کنید. این آیات کریمه است. نگاه بکنید به غذایی که می خورید. این غذا از کجا بدست آمده است. مسیر تهیه غذا را انسان باید دقت بکند. لذا متأسفانه تمام مسائل فساد اجتماعی در مسائل مالی که در جامعه می بینیم منشأ آن همین شهوت است. انسانی که عفت در شکم دارد، ذهد در خوردن دارد و تمام لذت زندگی خودش را شکم قرار نداده است، انگیزه ی طلب کردن مال را بیش از حد ندارد. برای چه این اموال را بخواهد جمع بکند. لذا تمام اموال حرام از این مسیر بدست می آید. مسئله ی شهوات جنسی هم همین است. در شرع ممدوح نیست افراطگری در لذت جنسی . لذت جنسی حکمتی در آن مترتب است. خداوند به خاطر آن حکمت این غریزه را در انسان قرار داده است. واقعاً باید تبارک اللله احسن الخالقین بگوییم. این رابطه ی جنسی است که موجب بقای نسل انسانی می شود. اگر این جاذبه وجود نداشت ما مقطع النسل می شدیم، ادامه ی نسل وجود نداشت. باید با همدیگر حتی در حیوانات این رابطه ی جنسی وجود داشته باشد، حکمت الهی اقتضا کرده است اما فردی که به عنوان لذت جویی به دنبال این مسائل می رود مبتلا به افراط می شود، مبتلا به گناه می شود، حدود را تعدی می کند، همین تجاوز از حدود است که مسئله ی تعرض، فحشا و منکرات را در جامعه ایجاد می کند. لذا بحث ، مسئله ی مسائل جنسی، شرع به خاطر اینکه انسان به گناه مبتلا نشود از مقدمات این مسائل شروع کرده به حرام کردن تا آخرش. انسان مکروه است بین یک زن و مرد نامرحم زیاده گویی و حرف زدن، مگر اینکه ضرورت اکتفا بکند انسان با نامرحم حرف بزند، این ها کراهت دارد، نگاه به نامرحم را حرام کرده است. آقا امیرالمؤمنین فرمود:« القلب مصحف البصر» قلب انسانی صحیفه ی چشمش است، با چشمش می نویسد در درون چشمش، قلب او به واسطه ی مکتوبات و رؤیت های عینی او است، چشمت چه می بیند و این نگاه ها و این صورت ها در درون قلب شما چه خواهد کرد. قلب انسان را مبتلا می کند. نه اینکه خداوند متضرر می شود از اینکه این کار حرام را من انجام بدهم، خدا .تضرر نمی شود، مصلحت تو را دارد می بیند، مسیر افراط در مسائل لذت های جنسی و نفسانی مقدمه اش از چشم شروع می شود و لذا چشم پوشی در آیات کریمه نهی شده است که انسان چشمش را باز کند به نامحرم و نامحرم را با لذت نگاه بکند، این ها اضافه بر آن مسائل است. و لذا شارع دستور داده است که انسان اگر احساس بکند به گناه می افتد باید برود ازدواج بکند، باید زمینه ی ازدواج در جامعه فراهم بشود، ازدواج در حقیقت آن انسان های متدین و باتقوا اگر ازدواج هم می کنند با انگیزه های دینی ازدواج می کنند، می گویند به خاطر اینکه جلو حرام را بگیریم، نه به خاطر لذت جویی و دنبال زیبایی و خوش خط و خالی ها، انگونه نیست، انسان های مؤمن می گویند که آقا ما برای چیز دیگری خلق شدیم، این لذت ها در مسیر زندگی وجود دارد برای ابقای ما است، اما هدف زندگی ما چیز دیگری است، این ها که هدف زندگی نمی شوند و لذا آن افراط گری های جوانانی که بعضاً دنبال خوشگذارانی و لذت جویی از این مسائل هستند، نیستند. لذا این انتظار می رود از خیرخواهان جامعه وضعیت موجود جامعه را که مشاهده می کنید این افراط گرایی را در جامعه مشاهده می کنید. متأسفانه زمینه ی افراط در مسائل جنسی و شهوانی زیاد شده در جامعه ی ما، ابزار این افراط گرایی در غریزه ی جنسی زیاد شده در جامعه ی ما. این ها نیاز به تدبیر دارد، نیاز به فکر دارد، هم خیرخواهان جامعه، مسئولین فرهنگی اجتماع، مسئولین و مدیران اجتماع باید به فکر باشند، یقین بدانند عواقب افراط در مسائل جنسی مضراتی برای اجتماع درست می کند که کم کم شما مشاهده می کنید. یک جوانی که احساس بکند در صحن جامعه ارضای جنسی می شود بایک مقدار دوستی هایی که الان وجود دارد ارضای جنسی می شود دیگر نیازی به ازدواج و تعهد احساس نمی کند. غیر از اینکه خودش را مبتلای به سختی های زندگی بکند، بچه داری، گرفتاری زن، خوب خودش را راضی می کند داخل جامعه. متأسفانه جوانانی که مجرد می مانند زیاد شده اند. زیادی از دختران ما یا مجردند یا سنواتی از ازدواجشان نگذشته مطلقه می شوند، این ها احساس می کنند همان طور هم راضی می شوند از نظرشهوانی و جنسی. خانه های مجردی زیاد شده است. این ها هشدار است برای مسئولین جامعه، مدیریت اجتماع باید به فکر باشد. نکند ما با تنگ نظری هایی که به خاطر هجوم شعارهای غربی و آزادی و غیر به جامعه مان مبهوت شده ایم و احساس بکنیم نمی توانیم مردم را مدیریت فرهنگی بکنیم. یقین بدانید هر مقدار روابط دختر و پسر، زن و مرد در محیط های مختلف نزدیک تر بشود زمینه ی گناه بیشتر فراهم می شود. آقا امیرالمؤمنین شنید در بازار کوفه زن و مرد مختلط هستند، خطبه خواند. شنیده ام در بازار زنانتان می روند تنه می زنند با مردان، جمعیت زن و مرد در بازار زیاد شده، شما آیا غیرت ندارید؟ نهی کرد، فریاد کشید، احساس مسئولیتش اجتماعی است، داد می کشد، خوب کسانی مدعی بشوند آقا این یک نوع تهجر و عقب مانده گی است، تفکیک یعنی چه؟ محیط های دانشگاهی ما، پزشکی ما، بهداری ما زمینه های گناه را دارند فراهم می کنند، اردوهای مختلطی که دارد انجام می گیرد، مقام معظم رهبری بارها تأکید فرموده اند این ها دارد زمینه های گناه داخل جامعه ایجاد می کند. این ناشی از قشتی گری و تهجر نیست، عاقبت اندیشی است، فکر آینده است. انسانی که می خواهد اهل علم و اندیشه باشد باید زمینه ی آرامش برای او فراهم کنیم. این محیط ها می شود محیط گناه. می گوید آقا به خودم اطمینان دارم. شما اطمینان نداری، من اطمینان دارم ارتباط برقرار می کنم، گناه هم نمی کنم. این یک توجیه عجیب است، پس این فسادها را چه کسانی دارند انجام می دهند، همین هایی که اطمینان به خودشان داشتند، مبتلا به گناه شدند، حتی بزرگان مبتلا به گناه شده اند. عرض کردم در یکی از این خطبه ها. بزرگان علمی ما، مراجع ما، مجتهدین ما که در اوج احتیاطات ها و تقوا بودند می گفتند اگر درخانه من و نامحرم بگذارید و در را ببندید من به خودم اطمینان ندارم که مبتلا به گناه بشوم. چطور یک جوان احساس می کند با ارتباط برقرار کردن و ارتباطات نزدیک به گناه مبتلا نمی شود. این ها زمینه های اشتهای بیشتر، تحریک بیشتر شهوت جنسی می شود که اسلام از این مسائل نهی کرده است. یک نکته ی آخری را که اینجا عرض بکنم روایتی است که آقا امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند: در قصارالحکم فرمود: « قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَصِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَشَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ، وَعِفَّتُهُ عَلى قَدْرِ غَیْرَتِهِ.» من اشاره ی حرفم در این تیکه ی آخر حرف امیرالمؤمنین است. فرمود اگر کسی بخواهی که بفهمید عفیف است مقدار غیرت او را بسنجید. تناسب بین عفت و غیرت را حساب می کنید. غیرت یعنی چه؟ غیرت آن حالت درونی انسان است که در برابر ناموس خود را مدافع حساب مب کند. هنگامی که ناموسش را ملاحظه می کند در حال معرض تهدید است و در حال تعرض به او وجود دارد، اجنبی دارد به او تعرض می کند، غیرت صفتی است در درون یک انسان غیور که او را برای نگهبانی و دفاع تحریک می کند. انسانی که در اینجا می بیند ناموس او مورد تعرض قرار گرفته است، سکوت می کند این انسان غیوری نیست. خداوند فرمود من غیور هستم و انسان غیور را هم دوست دارم. انسانی که غیرتمند است. ناموس چیست؟ ناموس تنها نوامیس درون خانه نیست، ناموس هر چیزی که قابل دفاع است، وطن ناموس است، نظام اسلامی ناموس است، مقدسات ما برای ما ناموس است، محدوده ی آن نوامیس، آن چیزی که باید از ان ها دفاع بشود ما زیاد داریم. انسان های غیور هنگامی که نوامیسشان را در جامعه می بینند احساس غیرت می کنند و متأسفانه من عرض بکنم رابطه ی بین عفت و غیرت یک رابطه ی مستقیم است. انسان هایی که از نظر غیرت بلنگند مشکل پیدا بکنند در عفت، کم کم غیرتشان هم زایل خواهد شد و متأسفانه تاریخ ما هم به ما گفته است. آن روزی که جنگ صلیبی شد و غربیان بر ما حمله بردند، دیدند انسان های مدافعی که از جان گذشته اند در برابر آن ها قرار گرفته اند، نمی توانند حمله کنند. تنها راهی که برای شکست دادن مسلمان ها پیشنهاد دادند در اندرس. گفتند که باید جوانانشان را مبتلا به مسائل شهوانی بکنیم، هرزه بشوند، به فحشا مبتلا بشوند، شراب بخورند، مست بشوند و از این راه جوانان را نخدیر کردند، مست کردند، هنگامی که دفاع کردند این ها در بغل همسرانشان بودند یا غیر همسراشان بودند کسانی که گرفتار فساد و فحشا بودند در دفاع بلند نشدند. گفتند دیگران بروند دفاع بکنند ما می خواهیم به لذت ها یمان برسیم و متأسفانه چنان قتل عامی از مسلمانان شد که در تاریخ مکتوب است خون جاری شد روی زمین از خون مسلمانان. امروز هم دشمانان ما اگر بخواهند بر جامعه ی بیدار ما که همیشه مدافع نظام و عزت خودش بوده است و در این راه شهدای زیادی تقدیم کرده است، اگر بخواهد سلطه پیدا بکند تنها راهش بحث فساد و فحشا است. اینجا است که مسئولین واجب است، وظیفه دارند، نکند با فکر و شعارهای انحرافی، با روش های انحرافی عملکردشان باعث شود زمینه های فحشا و منکرات در جامعه بیشتر بشود. اگر اینگونه بشود تمام آن آثار و مشکلاتی که برای جامعه ایجاد می شود، گناهانی که در این جامعه انجام می گیرد، آن ها هم در این گناهان شریک خواهند بود.
خطبه دوم
مناسبت هایی وجود دارد که من با توجه به اندک زمان یکی، دوتا از مناسبت ها را خدمتتان مطالبی را عرض می کنم. ۸ شهریور سال ۱۳۶۰ دست نفاق دو نفر از بهترین یاران امام، بهترین انسان های مجموعه ی نظام، بهترین مدیران ما، جهادگران مبارزه با استبداد و استعمار، افرادی که برخواسته از مستضعفین بودند، از پا برهنگان بودند، این انسان های فرهیخته را از جمع ما گرفت و نظام اسلامی را به عزای خودش مبتلا کرد. امام عزا دار بود. چیزی نگذشته بود از شهادت بزرگانی مانند شهید بهشتی و ۷۲ نفر انسان های فرهیخته ی این نظام که ما دو نفر از انسان های فرهیخته ی دیگر را تقدیم این نظام کردیم. متأسفانه منافقین که یک روز مدعی رزم برای اسلام بودند، برای انقلاب بودند مبتلای به تحریف شدند و خوارج گونه در برابر نظام اسلامی ایستادند و بهترین ها را گلچین کردند. انسان های فرهیخته ای مانند شهید رجاعی و باهنر در حقیقت الگوی دولتمردان بعدی ما بودند. این ها مهم ترین خصوصیتشان وقتی که ملاحظه می کنیم در زندگیشان، اولاً این ها برخواسته از طبقه ی پایین اجتماع بودند، این ها درک فقر را کرده بودند، درک استضعاف را کرده بودند، این انسان فرهیخته ی بزرگواری که چندین بار زندانی رژیم شاهنشاهی را متحمل شده بود یک جوان دست فروش بازار تهران بود که فقر و فلاکت را کشیده بود اما پله های رشد و ارتقاع را طی کرد، انسان فرهیخته ای شد، یک لیسانس ریاضی بود، یک معلم بود اما یک معلم دلسوز، یک معلم مجاهد فی الله، انسانی که در راه تدینش انسان های زیادی را آموزش داد، تشکیلات راه انداخت، برای آموزش نظامی خارج از کشور رفت.این انسان فرهیخته هیچ گاه برای ریاستش، برای مسئولیتش فکر نمی کرد. انسانی بود که تمام وجودش را می خواست هزینه ی اسلامش کند، دینش کند و در این راه واقعاً شکنجه دید، افتخار این نظام بود. هنگامی که در سازمان بین الملل سخنرانی کرد به عنوان ریاست جمهور شاهد شکنجه های شاهنشاهی را خودش قرار داد. پای خودش را برهنه کرد در آن صحن و نشان داد به آن مجموعه که هنوز جای شکنجه های رژیم شاهنشاهی بر روی پاهای او، ناخن های کشیده، جای تازیانه هایی که بر روی پاهای او زده بودند همه این ها مشهود بود. این انسان فرهیخته انسانی شد مدیر این جامعه. لذا الگوهای مدیریت روزهای اولیه انقلاب ما این ها بودند. انسان هایی که از طبقه ی پایین جامعه بالا آمدند. این ها انقلابی بودند، نظام را به خاطر خدا می خواستند، می گفتند که این نظام را ما زمینه ساز نظام مهدوی کرده ایم، برای دولت کریمه ی امام زمان آماده کرده ایم. این ها سخنرانی مرحوم شهید رجائی بود. انسانی بود که در همان حین که ریاست جمهور، نخست وزیری، وزارتخانه را مدیریت می کند اما یک مدیریت اسلامی نشان می دهد. خصوصیت سوم شهید رجائی نشان دهنده ی یک مدیریت انقلابی و اسلامی است. این نظام مدیریتی که مدیریت انقلابی و علوی استما هنوز در حسرت آن هستیم. کسانی که بعد از آن مدیریت را بر عهده گرفتند ما می خواهیم مدیریت شهید رجائی را زنده کنیم. او احساس می کرد مدیریتش با تجملات همراهی نمی تواند بکند، او احساس می کرد مدیریتش با سوءاستفاده از بیت المال امکان ندارد همراهی بکند. این یک نوع مدیریت است که در نظام اسلامی معنا پیدا می کند، تأثی به امیرالمؤمنین پیدا می کند، این یک مدیریت علوی است، این را ما در شهید رجائی مجسم دیدیم. این ها الگوهای مدیریت جامعه ی ما شدند. لذا بر همه ی دولتمردان در این ایام که هفته ی دولت است این است که تأثی بکنند. ما تشکر و قدردانی داریم از زحمات قوه ی مجریه و هیئت دولت و مدیران اجرایی. مقام معظم رهبری فرمودند که قوه ی مجریه کار سختی را بر عهده گرفته است. در حقیقت بیشترین فعالیت نظام بر عهده ی قوه ی مجریه است. قوه ی مقننه و قوه ی قضاییه کار سنگینی را دارند اما سنگینی بار اجرای مقررات و قوانین به عهده ی قوه ی مجریه است. نیاز به همکاری دارد، نیاز به همراهی دارد. لذا مقام معظم رهبری فرمودند تضعیف قوه ی مجریه را من جائز نمی دانم. قوه ی مجریه یکی از ارکان نظام است. تضعیف او تضعیف نظام است. لذا باید همکاری و همراهی کرد. مقام معظم رهبری در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت توصیه هایی کردند، این توصیه ها مورد تأکید همه ی ملت است. فرمودند که تأکید کنید بر برنامه ریزی و جدیت بکنید در حداکثر بهره برداری از کارتان در این یک سال باقی مانده. کم کاری نکنید و نگویید که یک سال آخر است و به برنامه های حاشیه ای بپردازید. لذا فرمودند دولت خود را سرگرم بحث های انتخاباتی نکند. به تأبیر ایشان اگر شما اقدام کنید، عمل بکنید، کار نشان بدهید، دلسوزی برای مردم نشان دهید، مردم مبلغ شما خواهند بود. زیادی مراجعه می کنند، جانبازان مراجعه می کنند، خانواده های شهدا مراجعه می کنند، گرفتاران زیادی داخل این مملکت است که کار زیادی می طلبد. بیکاران، مشکل داران این جامعه به وفور پیدا می شوند، این ها نیاز به کار و زحمت و خدمت دارد، ما این قدر خدمت داریم که نوبت به این مسائل حاشیه ای نمی رسد. کسانی که وقتشان را و آن وقت کارشان را بگذارند برای کارهای حاشیه ای در حقیقت کارهای اصلی نظام روی زمین مانده است. آقا فرمودند مسائل اقتصادی مسئله ی اولکشور است. باید در جهت تحقق اقتصاد مقاومتی بکوشند. این ها نکاتی است که در هفته ی دولت مورد توجه مردم و مقام معظم رهبری است. ان شاءالله مشمول عنایت حضرت حق قرار بگیرند و در کارشان هم مسئولین، هم مدیران و هم کارمندان موفق باشند. آقا فرمودند که از دولت می خواهیم، از قوه ی قضاییه می خواهیم که اعتماد مردم را جلب بکنند. مردم در قضیه ی حقوق های نجومی اعتمادشان ضربه خورده است. گویی که ممکن است اکثریتی نباشند، افراد قلیلی باشند به این گونه اما این نوع حقوق هایی که ارائه می شود در فضاهای مختلف مجازی و حقیقی انسان هایی که دارند زحمت می کشند برای این نظام وقتی که مقایسه ی بین این دو تا حقوق های خودشان و آن ها می کنند ایجاد ناامیدی می کند. اینجا است که دولت باید این اعتماد را برگرداند، برخورد بکند و این تخلفات را نشان بدهد که با قاطعیت با آن ها برخورد می شود. نکته ی دومی که و مناسبت دوم ۱۰ شهریور ماه روز بانکداری اسلامی و سالروز تصویب عملیات بانکدارب بدون ربا است. می دانید که امروزه اقتصاد مملکت ما اقتصاد جهان بر بروی ریل بانکداری می چرخد و متأسفانه باید عرض بکنم صلاح و فساد بانک ها در اقتصاد ما تأثیر فراوان دارد. اینجا است که بانکداری در نظام ما خیلی تأثیر زیادی دارد و اینجا است که کسانی که مدیریت مجموعه ی اقتصاد را بر عهده گرفته اند باید فکری به حال بانکداری بکند. سال ۶۲ به دستور امام (ره) بحث ربا را از بانکدارب حذف کردند. عقود و معاملات اسلامی را جایگزین کردند اما ما هنوز مشکلات داریم. متأسفانه علی رغم تصویب این مقررات می بینیم اولاً در مقام اجرا هنوز همان بحث است. درست است مقررات و قوانین یک نوع کاغذ هایی راا جلو یک انسان مراجع می گذارد که امضا بکند اما وقتی که با هم حرف می زنند می گویند چقدر قرض می دهی، چقدر بهره می گیری. قرارداد و عقود شفاهی همان چیزی است که سابقاً وجود داشت و همین ها ربا است. وقتی که قرارداد جدی است و در درون دل مشتری و بانکدار این ها است، آن نوشته ها همه لغو است، سوری می شود، یک امضاهای سوری که کسی نمی فهمد داخل این نوشته ها چی نوشته است و لذا تمام این معاملات حرام می شود، ربوی می شود چون که روش همان روش خواهد شد. متأسفانه این مشکل را ما هنوز داریم که در مقام اجرا و عملی شدن هنوز ما گرفتار ربا هستیم. فسادهای مالی در سطح بانک ها متأسفانه وجود دارد. شما گزارش هاش را متأسفانه مشاهده می کنید در سطح اخبار وجود دارد. مؤوقات میلیاردی ما مشاهده می کنیم. این ها همه مشکلات زیادی هم در اقتصاد ما و هم در فرهنگ ما ایجاد کرده است. و متأسفانه باید عرض بکنم مشکل سومی که ما الآن در نظام بانکداری خودمان داریم و متأسفانه خود بانکدارهای ما هم نا راضی هستند از این وضعیت و آن این است که اصلاً نظارتی بر عقود ندارند. عقودی که انجام می گیرد بانکدار ما نظارت نمی کند که آیا در جایگاه خودش هزینه می شود یا نمی شود. من نمی گویم آن کسی که چهار، پنج میلیون می گیرد اما ان کسی که میلیاردی دارد پول، تسهیلات می گیرد معلوم نیست این پول میلیاردی دارد کجا هزینه می شود و دارد کجا می رود و این عدم نظارت موجب سوءاستفاده مالی شده است. این ها اقتضا می کند که در بانکداری اسلامی کنترل و نظارت دولت بر این مسائل بیشتر بشود. انشاالله خداوند به ما توفیق بدهد در جهت تشکیل بهترین نظامی که در جامعه ی جهانی الگوی نظام بانکی، نظام اقتصادی، نظام سیاسی، نظام فرهنگی است ما این نظام را به جامعه ی جهانی ارائه بدهیم.