نمازجمعه ۳ شهریور ماه ۹۶
خطبه اول
ایام پر فیض و برکت دهه اول ذی حجه است و دهه ی مبارکی است. تأبیر قرآنی در مورد این دهه این است که و تأبیر شده به ایام معلومات. « فذکرالله فی أَیّامٍ مَعلوماتٍ » در ایام مشخصی خدا را یاد کنید. این ایام همان دهه ی اول ماه ذی الحجه است که حجاج هم توفیق حج دارند و در این ایام حجشان را انجام می دهند ولی کسانی هم که مشرف به حج نشده باشند در این ۱۰ روز می توانند با ذکر الهی مراقبت های این ایام را داشته باشند. روز اول این دهه روز پربرکتی است ، روز ازدواج پربرکت دو انسان متعالی، الگوی جهان بشریت و انسانیت، مرد و زنی که نمونه آن پیدا نمی شود و بی نظیرند، آقا امیرالمؤمنین علی (ع) و فاطمه زهرا (س) که خوب است که ما هم به این مناسبت اشاره ای به بحث ازدواج اسلامی و در برابرش همچنین بحث طلاق را داشته باشیم که موضوع روز ما هم می باشد و در سبک زندگی اسلامی احساس می کنیم این دو موضوع امروز در جامعه ی ما هم مورد اهتمام جامعه است و همچنین اینکه موضع دین و اسلام در برابرش موضع خاصی است و سبک زندگی ما باید منطبق با معارف دینی باشد.
می دانید که ازدواج یک نوع مراسمی است که بشر به طبیعت خودش به دنبال آن است. ازدواج امری نیست که ادیان الهی، دین، خدا و پیغمبر برخواهد به مردم توصیه بکند، انسان ها به طبیعت خودشان به دنبال ازدواج هستند و ازدواج بعنوان یک مراسم اجتماعی مورد توجه است، یعنی در همه ی جوامع چه جوامعی که خیلی سهل می گیرند د ارتباطاتشان ، هم اکنون در جوامع غربی فرهنگشان به گونه ای است که رابطه ی دختر و پسر، زن و مرد خیلی عادی است و ممکن است با هم دوست باشند و زندگی مشترک هم پیدا کنند و همه نوع ارتباط که دو همسر با هم داشته باشند داخل جامعه ی غربی با هم داشته باشند اما می گویند ما ازدواج نکرده ایم و صرفاً با هم دوست هستیم و معنای آن این است که ازدواج معنای خاصی دارد و مراسمی می طلبد و احترام دارد جایگاه ازدواج، ازدواج یک نوع پایبندی است، یک نوع ارتباط و وثیق و محکم است و نمی شود به این راحتی آن را از بین برد. لذا بعضی ها ازدواج نمی کنند و می گویند این ارتباط سنگین قابل تحمل نیست برای ما، ما می توانیم مجردی زندگی کنیم، راحت هستیم ولی ازدواج سنگین است در حالی که ازدواج همان لذت هایی که انسان در زندگی بیرونی خودش بخواهد تجربه کند در ازدواج هم همین است اما احساس می کنند ازدواج احترام دارد، پیمانی است، قراردادی است که باید محترم بماند. عرض کردم احترام به این قرارداد و مراسم اختصاصی به دین ندارد و تمام ابناء بشر در فرهنگ های مختلف بحث ازدواج را مراسم می گیرند، باید بروند کلیسا، باید بروند دفتر ازدواج، باید جلسه برایش بگیرند، اسلام هم همین تأکید را دارد. ما معتقدیم در ازدواج باید تسهیل وجود داشته باشد و سخت گیری نباشد و جوانان راحت بتوانند ازدواج کنند و به هم برسند اما این سادگی به این معنا نیست که هیچ نوع مراسمی وجود نداشته باشد، استحباب دارد که مراسم گرفته بشود و این مراسم ، مراسم خاصی دارد و در هرفرهنگ مراسمی برایش تعریف کرده اند هرچند که در سنت های مختلف گاهی یک نوع حواشی به این مراسم اضافه شده که سنگین کرده مراسم را، ما آن را قبول نداریم ولی اصل وجود مراسمی که اعلام می کند ارتباط زن و شوهر را با همدیگر این ها نه تنها دینی است بلکه بشری است و همه ی انسان ها بر این مسئله تأکید دارند. طبق روایات هم ما هم عقد داریم و هم زفاف و عروسی داریم و مجلس عروسی وجود دارد. در روایات ما سیره ی حضرت زهرا (س) هم همین بود که عقدی خوانده شد و بعد از عقد فاصله ی کوتاهی افتاد و زنان و مردان می آمدند پیش آقا امیرالمؤمنین و همدردی می کردند چون مدتی هم گذشته بود و این ها به هم نرسیده بودند آخرش وساطت کردند خدمت رسول خدا که این جلسه ی عروسی پا بگیرد که پیامبر اعلام کرد و ولیمه داد و در روایات آمده که ولیمه باید داد، ولیمه در چند جا مستحب است و در عروسی یکی از موارد آن است. در روایات دارد که ولیمه یک روز، دو روز انسان بدهد خوب است اما ۳ روز نشود که آن ریا است و انسان دارد تفریط می کند اما ولیمه دادن جزو مستحبات ازدواج است و پیامبر هم همین کار در همین برنامه انجام داد. مهریه ای که بین زن و شوهر رد می شود یک نوع هدیه است، هدیه ای از طرف مرد به زن و مقدارش در دین معین نشده است. هر کس به تناسب خودش، جیبش، اعتبارش و ثروتش ممکن است این هدیه را قبول کند. تفسیر دارد. گفتند که زنی وارد شد بر پیغمبر در جلسه ی جمعی پیغمبر گفتند برای من شوهر پیدا کن، پیامبر نگاه کرد و گفت کسی شوهر این زن نمی شود ، یک نفر پیدا شد و گفت من آمادگی همسری این زن را دارم، پیغمبر گفتند مهریه ای ، هدیه ای دارید بدهید، گفت نه من چیزی ندارم، گفتند خوب شما نمی توانید. مرحله ی دوم دعوت کردند، همان مرد، مرحله سوم این مرد بلند شد و ادعا کرد من آمادگی همسری این زن را دارم. گفتند قرآن را بلدی، گفت بلدم، گفتند می توانی تدریس کنی خواندن قرآن را به این زن، گفت بله آمادگی دارم، گفتند خوب همین می شود مهریه این زن. لذا اجازه داد ازدواج بکنند این زن و مرد با مهریه تدریس قرآن ، آموزش دادن قرآن. چیزی در بساط ندارد اما می تواند این خدمت را بدهد. اینجا است که مهریه دادن در مبانی دینی ما خیلی سختگیری نشده است که بعضاً احساس می کنند اعتبار زن و مرد به مقدار مهریه است. البته رسم و رسوم طبیعی است که وقتی انسان هدیه می دهد ارزش طرف مقابل هم راعایت بکند، مقدار هدیه مهم است ولی ضرورت هم ندارد مهریه سنگین جوانی بخواهد بدهد ضرورت ندارد و شرط است در مسائل شرعی و امکانش وجود دارد که باید نقدی پرداخت شود، مهریه یک بدهکاری است و روز اول ازدواج باید پرداخت شود و مهریه یک بدهکاری است و هدیه که نسیه نیست و انسان باید تقدیم کند. موقع طلاق که موقع هدیه دادن نیست. هدیه دادن همان روز اول است و زن هم می تواند ادعا و درخواست بکند و بدون گرفتن هدیه به خانه ی شوهر نرود. لذا هدیه دادنی که به عنوان مهریه است انسان باید بتواند بدهد و حالا اگر توافق کردند مقداری الآن و مقداری بعد مشکل ندارد ولی باید زود تر بدهد و مستحب است که به اندازه ی مهر السنه باشد.
اینجا بحث ازدواج را می خواهم وصل کنم به بحث طلاق که متأسفانه باید عرض بکنم این پیمان محترم بین دو انسان مؤمن وقتی که با هم قرارداد زوجیت و همسری می بندند، این ها انتخاب خودشان را کرده اند، درست انتخاب کرده اند و همدیگر را شناختند، از روی هوا و هوس زودگذر نبود که همسرم را انتخاب کردم، می شناختم همسرم را. خوب چگونه می شود که بعد از زمان کوتاهی از ازدواج و ما می خواهیم از هم جدا شویم. متأسفانه آمار طلاق دارد زیاد می شود و این ریشه ی خیلی از مفاسد در جامعه شده است. برادران و خواهران مسأله ی طلاق در معارف دینی ما نکوهش شده است. اینکه باز هم عرض بکنم بشری است، انسانی است، فطری است، اسلام هم تأکید دارد. قال رسول الله (ص): « تزوجوا و زوجوا» ازدواج بکنید و پا درمیانی کنید، ازدواج بدهید. حالا این زوجو مخاطبش معلوم نیست در روایات، هم شامل واسطه و هم پدر و مادران می شود، زود دخترانتان را ازدواج بدهید. می بینید در جامعه ی پیغمبر دختر خودش می رود و دنبال شوهر می گردد و در جمع به پیغمبر می گوید دنبال شوهر هستم. و این رسم را نمی توانیم مضموم قرار دهیم که مرد به دنبال همسر است ولی به آن معنا نیست که پدر و مادر دختر به فکر انتخاب یک همسر برای دخترش نباشد. این هیچ اشکالی ندارد که گاهی پیشنهاد از طرف دختر باشد. این زوجو یعنی همسر بدهید، همسر بدهید به پسرانتان و دخترانتان.« علی فمن هز امرهم مسلم انفاق قیمت ابتن» واقعاً انسان مسلمان حتی اگر نتواند ازدواج کند، حالا آن زمان کنیز خرید و فروش می شد ، اگر بتواند یک کنیز هم بخرد باید ازدواجش را بکند.«و مَا مِنْ شَیْ ءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ بَیْتٍ یُعْمَرُ بِالنِّکَاحِ» بهترین چیزی که محبوب است برای خدا آن خانه ای است که آباد می شود با ازدواج. خداوند آن خانه را دوست دارد و بعد می فرماید:« و ما من شی ء ابغض الی اللَّه عزوجل من بیت یخرب فی الاسلام بالفرقه » بدترین و دشمن ترین چیزی که نزد خدا است و خدا دوست ندارد آن خانه ای است که خراب می شود به واسطه ی تفرقه و طلاقی است که بین زن و مرد انجام می گیرد. لذا مسئله ی طلاق گویی که مباح باشد و حکمت دارد. خداوند بی دلیل طلاق را مشروع قرار نداده است، طلاق لازم است در زندگی بعضی است، حالا چرا؟. ولی در روایات مشروعی است که خیلی مبغوض خدا است. تعبیر روایات است که عرش خدا به لرزه در می آید وقتی که دو مؤمن و مؤمنه که از لحاظ درنی و ایمانی با همدیگر زندگی راحتی می کنند و به خاطر امر ناچیزی می گویند همدیگر را نمی فهمیم و از هم جدا می شوند، خداوند مبغوض می دارد این انسان را، بغضش نسبت به این است. حالا تأبیر عجیب اسن است که نکته ای که درمورد طلاق و مذمت طلاق است این نوع طلاق است که در مکالمالاخلاق هم بیان شده است و همچنان امام صادق هم از امام باقر(ع) نقل می کند که :« إن الله عز وجل یبغض کل مطلاق وذواق» خداوند بدش می آید از انسانی که طلاق می دهد و اما این جمله ای که بدنبالش از و ذواق سر بحث مبغوضیت را بیان می کند. ذواق از ذوق و به معنای چشیدن می آید. یعنی کسی که در زندگی ازدواج را به عنوان چشیدن لذت دارد تجربه می کند، می خواهد لذت ببرد، امروز می خواهد با این لذت ببرد، طلاق می دهد که لذت دیگری را تجربه کند. این نه تنها در روایت هم ذواق داریم و ذواقه یعنی زنانی که چنین شده اند و امروز با شوهرش زندگی می کند، سیر می شود از شوهرش و می گوید می خواهم تنوع داشته باشم و می خواهم با شوهر دیگری باشم، مرد به همین عنوان. اگر واقعاً انگیزه ی طلاق ها و جدایی ها مسائل لذت های جنسی باشد خداوند مبغوض می داند چنین انسانی که با انگیزه های جنسی دارد ازدواج می کند صرفاً و طلاق می دهد. بنیان خانواده بنیان محترمی است و تنها مسئله ی جنسی در خانواده نیست، یک واحد اجتماعی دارد، احترام دارد، پدردارد، مادر در آن است، فرزندان دارند آنجا زندگی می کنند، تربیت دینی دارند می بینند و صرف یک لذت جنسی تنها در آنجا نیست که از جمله آن است. لذا اینجا است که ما می بینیم در روایات که اهل علم باید تأبیرکنند که ما در روایات می بینیم بعضی از ائمه کسیرالطلاق بودند ، آقا امیر المؤمنین گفت زن به فلان فرزندم ندهید چونکه زیاد طلاق می دهد. بعضی ها که آنجا نشسته بودند گفتند این ها فرزندان حضرت زهرا و پیغمبر هستند ما می دهیم ولو اینکه طلاق هم بدهند. ولی جمله ای که ما در روایات داریم این است که کسی که طلاق می دهد اگر آمد زن بگیرد به او زن ندهید چون این طبیعتش طلاق دادن است و لذا این ها را ترد بکنید و این ها همتای دختران شما نخواهند بود. لذا تنها چیزی که من در روایات بررسی کردم و دوریشه در طلاق وجود دارد که مشروعیتش داخل روایات در باب طلاق وجود دارد. که این دو یکی بحث عدم هعماهنگی فرهنگی و دینی است. آقا امام صادق (ع) زنی داشت که خیلی هم دوستش داشت ولی دیدند او را طلاق داده. فردا که آمدند خدمتش دیدند خیلی ناراحت هم هست. گفتند چرا ناراحتی یابن رسول الله . گفت همسرم را طلاق دادم، گفت چرا طلاقش دادی. گفتند : من این زن را دوست داشتم ولی آن روز که صحبت می کردیم من از آقا امیر المؤمنین علی بن ابی طالب سخن گفتم و او بدگویی ایشان را کرد و من دیدم نمی توانم با زنی که این طور فکر می کند زندگی کنم. یکی هم بحث بداخلاقی است که ما در روایات داریم که زمینه ای است برای تجویز بحث طلاق.
فرهنگ دینی را در برابر فرهنگ وارداتی تقویت کنیم
خطبه دوم
در این ایام هفته ی دولت را داریم ، این هفته را بر کارگزاران دولتی، کسانی که زحمت اجرا را بر عهده دارند تبریک عرض می کنم. می دانید که در میان سه قوه ای که در این مملکت دارند کار را سامان می دهند و اداره می کنند مملکت را، سنگینی کار قوه ی مجریه بالاتر از همه است. در حقیقت دو قوه ی دیگر دو بال هستند برای قوه ی مجریه، یکی بعد فکری و اندیشه ای را بر عهدا دارد و دیگری هم نظارت و کنترل می کند اما اجرا و تحقق نظام اسلامی، تحقق دولت و تمدن اسلامی به عهده ی دولت اسلامی است و لذا کار سنگینی بر عهده ی دولت اسلامی است و به خاطر همین هم مقام معظم رهبری تأکیدات فراوان بر همراهی با دولت دارند و خودشان هم تأکید می کنند به خاطر اینکه مسیر دولت باز شود در راستای خدمت به مردم و نظام. اما خوب طبیعی است که دغدغه هایی وجود دارد.ما گرامی می داریم شهادت دو شهیدی که به همین مناسبت هفته ی دولت نامگذاری شده است شهادت شهید باهنر و شهید رجائی که این دو بزرگوار الگوی سیره ی دولتیان ما هستند. اگر در سیره ی این دو بزرگوار دقت کنیم از شهید باهنر و شهید رجائی آن چیزی که من درک می کنم این دو بزرگوار از طبقه ی پایین مملکت بالا آمدند و یک روز دستفروشی می کردند بعضی از آن ها، بعضی از آن ها مشکل فقر و فلاکت در خانواده را درک کرده بودند و این ها احساس مستضعفین را درک می کردند، مشکلات جامعه را درک کرده و می فهمیدند. مسئولین دولتی نظام اسلامی باید همین گونه باشند، باید رجائی شکل باشند و درک کنند مشکلات مردم و فقر فقرا را و اینجا است که با همین درک و دید وقتی که در مقام اجرا و خدمتگذاری هستند یقیناً بدانند که جهتگیری قانونگذاری و اجرا، خدمات به سمت مستضعفین و استان های محروم و محرومین می رود و این ها نتیجه ی آن روحیه است و برعکس اگر روحیه ها تفاوت بکند و روحیه مال اندوزی در مسئولین وجود داشته باشد درک درد فقرا را نخواهند داشت و این ویژگی ممتاز این دو بزرگوار بود. اما انقلابی و متدین بودند. اما داستان زندگی شهید رجائی ضرب المثل شده برای همه در زهد و زندگی متوسط او و این ها برای ما آموزندگی دارد و در برابر نفاق غرب زدگان این ها ایستادند. چرا شهید باهنر به شهادت رسید، چرا شهید رجائی به شهادت رسید، کی این ها را به شهادت رساند، این ها تفکری داشتند، شهید فکرشان هستند، این ها در برابر تفکر غرب زدگانی مانند بنی صدر و منافقین قرار گرفتند، آن ها را نفی کردند. بنی صدر تحمیل شد بر او شهید رجائی بعنوان نخست وزیر، نمی پذیرفت، این ها دو نوع تفکر داشتند، این دو فکر فکری اساسی در جامعه ی ما وجود دارد، در مسئولین ما وجود دارد. این تفکراست که انسان را در مسیر زندگی خود هدایت می کند، رفتارش را تغییر می دهد. ما آن چیزی که بعنوان دغدغه ی خودمان در زندگی اجتماعی ملاحظه می کنیم بحث فکری است که بر حکام ما حاکم است، چه نوع تفکری دارند. بنی صدر تفکر غرب زدگی داشت ، گروه هایی که بعنوان مجاهد خلق با او می نشست بعنوان تفکر التقاطی ما قبولشان نداشتیم، این ها دین را با غیر دین مخلوط کرده بودند، دیدگاه های غرب گرایانه برشان حاکم بود و لذا رجائی را تحمل نمی کردند، باهنر را تحمل نمی کردند، شهید مطهری را تحمل نمی کردند ، این ها را به شهادت رساندند، این ها مبلغ چنین تفکری بودند. لذا الآن هم امسال دغدغه ی مقام معظم رهبری ابراز کردند و به دولت هم گفتند که اقتصاد و فرهنگ بعنوان دو موضوع مهم جامعه ی امروز ما است. اما هرکدامش یک قیدی و یک توجه و عنایت خاصی به آن است. اقتصاد، نه هر اقتصادی، مقام معظم رهبری اقتصاد متکی به درون را تأکید می کنند، استقلال اقتصادی را می خواهند، اقتصاد صرفاً برونگرا مطلوب ایشان نیست، آن چیزی را که بعنوان اقتصاد مقاومتی از آن تأبیر می شود یعنی اقتصادی که از درون می جوشد، ما روی پای خودمان بایستیم، جهتگیری هزینه کردها این نوع تولید و اقتصاد باشد و این دغدغه ی مقام معظم رهبری است. در باب مسائل فرهنگی واقعاً خوب ما روز هشتم روز تروریسم، مبارزه با تروریسم هم نامیده شده است. ما خودمان زخم خورده ی ترور هستیم، هم اکنون کسی که در مقابل ترور دارد استقامت می کند کشور ما است. مقام معظم رهبری در مسائل فرهنگی همین چند روز با بعضی از فرهنگ کاران و فرهنگی کاران و فرهنگ دوستان نشستند و شاهد مسائل خودشان را بعنوان یک کار فرهنگی لازم مسئله ی شهید مدافع حرم ، محسن حججی قرار دادند. گفتند تبلیغ کنید، زندگی این شهیدان را تبلیغ کنید. ایشان فرمودند که محسن حججی حجت را بر ما و جامعه تمام کرده، این حجت خدا بود، ما این فرهنگ را می خواهیم، یک جوانی می خواهیم که فرهنگ دینی بر وجودش حاکم انقلابی است، حاضر است زندگی خوشش را رها کند، حاضر است زنش، فرزند کوچکش را رها کند و برود در سوریه به شهادت برود. این جملاتی که از او نقل شده و همه شنیده اید. من شما را دوست دارم اما دوستی دینم، دوستی حضرت زینب من را وادار کرده شما را فدای حضرت زینب بکنم. این تفکر را یک جوان امروز در درون خودش نهادینه کرده و حاضر است جانش را برای این ها هزینه کند. آقا فرمود این حجت را بر شما تمام کرد . اگر شما مسیر دیگری را در مسائل فرهنگی طی کنید و بگویید هجوم غرب، بگویید صداهای گمراه کننده، تصویرهای گمراه کنند ما را به بیراه کشیده است، خداوند او را بعنوان شاهد و شهید کنار شما می گذارد، این هم با شما زندگی می کرد اما مسیر دیگری را انتخاب کرد، نهایت زندگیش به شهادت ختم شد، شما چکار کردید و لذا تأکید مقام معظم رهبری برای تبلیغ فرهنگ دینی به همه ی کارگذاران دولتی و غیر دولتی، کسانی که کار فرهنگی می کنند روحیه ی بسیجی، روحیه انقلابی را باید در جوانانمان زنده کنیم و این روحیه می تواند در برابر فساد قرار بگیرد، این روحیه می توان علاج بکند جامعه را. لذا این انتظار می رود فرهنگ دینی را در برابر فرهنگ وارداتی تقویت کنیم .
روز چهارم شهریور روز کارمند است. کارمندان طبقه ی زحمتکش و کم توقع جامعه هستند که بار اصلی کار حکومت و دولت را به گردن گرفته اند. طبیعی است که مسئولان دولتی باید به فکر کارمندان باشند، تنها کار و تلاش را از کارمند نطلبند. کارمندان ما در زندگی فردی و خانوادگی خود مشکلات دارند. مسئول و مدیر یک مجموعه باید به فکر رفاه فرد و خانواده باشد. اگر نشاط فردی بدهیم، اگر به فکر مشکلات خانوادگی و فردی کارمندان باشیم یقین بدانید نشاط ان ها کارایی آن ها را بیشتر می کند. اینجا است که در این روز همه ی کسانی که کارمندی دارند و زیرمجموعه ای دارند باید به فکر کارمندانشان باشند.
روز هفتم ذی حجه سالروز شهادت امام باقر (ع) است. وفات ایشان و شهادت ایشان را بر همه ی شیعیان خصوصاً حوزه های علمیه که ریزه خوار سفره ی مدرسه ی علمیه باقرالعلوم هستند تسلیت عرض می کنم. ان شاءالله خداوند به ما توفبق اأسی به این امام را عنایت بفرماید.
روز نهم ذی حجه روز عرفه است. برادران این دهه مانند هر دهه ی دیگری آخرش موقع تقسیم غنایم و هدیه ها است. عید قربان و عرفه داریم، خصوصاً روز عرفه روز ممتاز برای دعا کردن است. در روایات بسیار داریم که در آن روز دعا کنید. دعا برای خود و دیگران بکنید. دید که دارد روز عرفه گدایی می کند در مکه و داخل عرفت. گفت می دانی امروز چه روزی است ، عوض اینکه دستت به سمت مردم دراز باشد باید امروز درب خانه ی خدا می رفتی و خدا دارد امروز به همه عنایت می کند. لذا روز عرفه را باید عنایت داشته باشید هم شبش و هم روزش روز دعا است، حتی اگر انسان روزه بگیرد و نتواند دعا بکند، روزه نگیرد و دعا بکند. دعاهای وارده هم دارد، مشهور دعای امام حسین در بعداز ظهر انسان برود دعای عرفه امام حسین بخواند که حال می دهد به انسان های اهل معرفت و از جمله اینکه شب و روز عرفه هم شب زیارتی و روز زیارتی امام حسین (ع) است. در روایت داریم که توجه خدا شاید هم قبل از عرفات به عرفه کربلا است. اول کربلایی ها را خدا در روز عرفه می بیند و بعد عرفاتی ها را می بیند. لذا خوب است که زیارت امام حسین (ع) هم نسیب بشود، از راه دور حداقل این زیارت را ما داشته باشیم.