نمازجمعه ۲۸ مرداد ماه ۹۰

 

خطبـه اول

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

 

شما عزیزان نمازگزار، به ویژه خودم را به مراعات تقوای الهی سفارش می‌کنم چرا که تقوا بهترین زاد و توشه برای سعادت اخروی و برترین راه برای جلب محبت الهی در حیات دنیوی است.

به مناسبت شهادت امیر مؤمنان (ع)، عظمت وجودی آن امام، خورشید هدایت و بصیرت بودن آن یگانه‌ی دوران و عبرت‌آموزی از دوران سیاسیِ خلافت آن حضرت، در این خطبه پیرامون دو موضوع درباره‌ی آن امام به اختصار سخن می‌گویم.

ابتدا، شناخت جایگاه و ارزش وجودی آن حضرت و دوم، تحلیل سیاسی بسیار مختصر درباره اوضاع سیاسی خلافت آن امام.

آیا حقیقت علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) را می‌توان شناخت که علی کیست؟ کنه وجود حضرت علی‌بن‌ابیطالب را می‌توان درک کرد که این انسانی که فراتر از انسان‌های دیگر است و تجلی بخش اسماء الهی در حیات دنیوی است می‌توان درک کرد؟ خاتم انبیاء محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله وسلم) می فرمایند: «یا علی ما عرف الله الا انا و انت و ما عرفنی الا الله وانت و ما عرفک الا الله و انا» مردم آن‌گونه که باید خدا را بشناسند، نشناختند، جز من و تو، مرا نیز نشناختند جز خدا و تو، تو هم را کسی نشناخت جز خدا و من. این عظمت وجود علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) است.

در قرآن کریم در شأن آن امام آیات بسیاری است که مدققین و محققین اهل سنت و شیعه کتاب‌ها نوشته‌اند، تحت عنوان «علیٌ فی القرآن» و مقالات بسیار تحقیقی در این باره. به اندک آیاتی و احادیث اشاره می‌کنم تا بدانیم علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) دارای چه عظمتی است در عرصه قرآن و روایات.

خداوند می‌فرماید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» یعنی مردم در جامعه بشری در میان آنان انسانی است، بزرگی است، یگانه‌ای است، درّی است، که این گونه است، جانش را در راه رضای خدا هدیه می‌دهد، این آیه در لیله المبیت، شب هجرت رسول خدا به مدینه و در بستر خوابیدن امیر مؤمنان نازل شد، در بین مردم، این عظمت جغرافیای جمعیتی مردم، این چنین چنین انسانی وجود دارد.

 

«إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئکَ هُمْ خَیرُْ الْبرَِیَّهِ» در سوره بینه، همه در مسجد نشسته بودند جبرئیل این آیه را آورد. بی‌تردید کسانی‌که ایمان دارند و کارهای شایسته می‌کنند بهترین مخلوق خدا هستند.

« جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِی رَبَّهُ» (سوره بینه، آیه ۸) دوباره جبرئیل آمد، گفت: یا رسول‌الله، می‌دانی مصداق این آیه کیست؟ که سراسر ایمان، سراسرِ زندگیش رفتار شایسته و عدالت است؟ که او بهترین خلق خدا هست، می‌دانی او کیست؟ او فردی است که الان می‌خواهد وارد مسجد شود، پیامبر اعلام کردند همه چشم‌ها به در مسجد بودند که یکباره دیدند وجود نورانی علی ‌بن ‌ابی‌ طالب (ع) وارد شدند به همین خاطر ایشان در مدینه به «خیر البریه» لقب گرفته بودند.

«إِنَّمَا وَلِیکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» (المائده/۵۵) تنها ولیّ شما، هدایتگر شما و رهبر شما، خدا و رسولش است، و آنانی که در ایمان سابقه دارند و پیشگام هستند، اینان پیوسته در نماز هستند و اهل دادن صدقه و خدمت به مردم هستند حتی در رکوع و این همان داستان خاتم بخشیِ امیر مؤمنان(ع) است که خداوند می‌فرماید: تنها خدا و رسول خدا(ص) و علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)، اینان هستند که رهبر، هدایتگر، سرپرست و ولیِ شما هستند. آیات بسیاری است سوره انسان و آیات دیگر و صور دیگر فراوان است که در این مجال وقت بیان نیست.

مُن اَرادُ اَن یُنظُرُ اِلی آدم فی عِلمه و اِلی نوح فی فَهمٍه و اٍلی اٍبراهیمُ فی حٍلمٍهٍ وُ اٍلی یُحیُی بنِ زَکَرِیّا فی زُهدٍه وُ اٍلی موسُی بنِ عٍمرانَ فی بُطشٍه، وُ اٍلی عیسی عباده، فَلیُنظُر اٍلی علیٍّ بن اَبی طالِب.

بیهقی از علمای اهل سنت حدیثی نقل می‌کنند که عند فریقین، شیعه و سنی به اشکال مختلف ذکر شده است و این حدیث از لسان گهربار و آسمانی رسول خدا محمدبن‌عبدالله (ص) بیان شده است. می فرمایند: « مُن اَرادُ اَن یُنظُرُ اِلی آدم فی عِلمه و اِلی نوح فی تقوی و اٍلی اٍبراهیمُ فی حٍلمٍهٍ وُ اٍلی موسُی فی هیبته، وُ اٍلی عیسی عباده، فَلیُنظُر اٍلی علیٍّ بن اَبی طالِب» هر کس می‌خواهد نگاه کند به حضرت آدم با آن فضای علمی اش که خدا به او عنایت کرده، آدم و علمش را ببیند، و نگاه کند به حضرت نوح با آن تقوای عالی ‌اش، و نگاه کند به حضرت عیسی با آن عبادت عرشی و آن معراج‌های متعالی اش، یعنی علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) جامع جمیع فضائل پیامبران اولوالعزم است، این علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) است.

 

رسول خدا مجدداً می‌فرمایند: «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ حَیْثُمَا دَارَ» حق با علی است و علی با حق است، علی و حق با هم هستند در هر شرایط، هر زمان و در هر مکان، کلامش بیانگر حق است، رفتارش تجلی حق است.

«علی مع القرآن و القرآن مع علی لَنْ یفْتَرِقا حتّی یرِدا عَلَی الْحَوض» علی با قرآن است، قرآن هم با علی است، علی زبان قرآن است، تجسم عینی آیات الهی است، این‌ها از هم جدا شدنی نیستند، حق و قرآن در علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) تجلی دارد. و باز می‌فرمایند: ابن عباس از رسول خدا نقل می‌کند: «لو اجتمع الناس علی حب علی بن أبی طالب (علیه السلام) لما خلق الله النّار» اگر مردم به ‌گرد علی‌بن‌ابی‌طالب جمع می‌شدند و بر مدار محبتش، نسبت به او ولایتمدار بودند، خداوند جهنم را خلق نمی‌کرد و در آخر رسول خدا فرمودند: «یا عَلىّ أنْتَ الْمَظْلُومُ بَعْدی، فَوَیْلٌ لِمَنْ ظَلَمَکَ، وَ طُوبى‏ لِمَنْ تَبَعَکَ» تو بعد از من مظلوم واقع می‌شوی، وای بر آن کسانی‌که بر تو ستم کردند، و خوشا به حال آن کسانی که پیرو تو شدند، لذا علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) خورشید هدایت، بصیرت و تعالی انسان در حیات خود است و در طول تاریخ، علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) برای ایمان، تقوا، اخلاق و اسلامیت، .میزان است.

اما بخش دوم در رابطه با تحلیل سیاسی دوران خلافت امیر مؤمنان(ع) و عبرت‌آموزی از آن، نکاتی عرض می‌کنم.

حکومت امیر مؤمنان(ع) در آغاز مواجه شد با چهار جبهه ولایت ستیز، جبهه اول قاسطین، قدرت پرستان سیاست باز، جبهه دوم، ناکثین، ثروت خواهان پیمان‌شکن، گروه سوم مارقین، ساده‌لوح های مقدس مآب و گروه چهارم ساکتین، دنیاپرستان بی‌درد.

قاسطین به سرکردگی معاویه، عمروبن‌عاص، شریح حبیل، بسر بن ارطات، ضحاک بن قیص، این‌ها به دنبال کسب قدرت و قبضه کردن مقام‌های سیاسی بودند و با ایجاد موج های سیاسی و ناامنی‌های اجتماعی در پی تضعیف نظام اسلامی بودند. جنایت‌ها می‌کردند، شایعه‌ها درست می‌کردند، نا امنی‌ها ایجاد می‌کردند، هم تهاجم سخت به نظام داشتند، کارهای تروریستی انجام می‌دادند، بچه‌های فرماندارِ امیرالمؤمنین، عبیدالله ابن عباس را جلوی مادر سر بریدند، و هم تهاجم فرهنگی داشتند، بهانه‌های واهی را مستمسک قرار می‌دادند، و رهبریت و نظام را تضعیف می‌کردند و جنگ صفین را به راه انداختند.

 

گروه دوم ناکثین بودند، رانت خواران اقتصادی، ثروت خواهانی که در فضای زندگی، از بس دارای امتیازات اقتصادی در سابق شده بودند، چنان فربه شده بودند که می‌توانستند بر اقتصاد جامعه اثر بگذارند و نمی‌توانستند این‌ها با علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) که خورشید عدالت است، همگام باشند، به ظاهر بیعت کردند و در دل قصد خیانت داشتند، لذا پیمان‌شکنی کردند، طلحه و زبیر این چنین بودند و برای مشروع جلوه دادن خود از خاندان پیامبر، افرادی را در جبهه خود قرار دادند، از بیت پیامبر، عایشه را انتخاب کردند و کنار خود قرار دادند و جنگ جمل به سردمداری طلحه و زبیر و عبدالله ابن زبیر به راه انداختند. مردم را فریب می دادند و خود را مشروع جلوه می‌دادند.

گروه سوم مارقین کردند، مقدس مآب ‌هایی که تحلیل سیاسی درستی از اوضاع  نداشتند، اسلام را به حقیقت نشناخته بودند، با کوچک‌ترین حرکت امیر مؤمنان(ع) اشکال می‌گرفتند، اساساً خود را به معیار اسلام‌شناسی قرار داده بودند، عقل سیاسی نداشتند و با تحریک های جبهه قاسطین و ناکثین حرکت می‌کردند، عبدالله بن وهب راسبی، و خوارج در این طایفه بودند و جنگ نهروان را به راه انداختند.

گروه چهارم ساکتین بودند، دنیا گراهای بی درد، که نه اهل حق بودند و نه اهل باطل، بلکه اهل دنیا بودند که این کار آن‌ها یعنی کمک به جبهه باطل، مثل ابو موسی اشعری، سعدبن ابی وقاص.

این چهار جبهه در  یک عنصر مشترک بودند، خروج از حاکمیت و ستیز با ولایت و مقابل رهبریت و امام ایستادند و نگذاشتند حکومت و نظام اسلامی، آن هم به رهبری علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) بیش از پنج سال طول بکشد و جهان را داغ‌دار حکومت علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) کردند.

این عدم ولایتمداری، چنان کرد که علی‌بن‌ابیطالب(ع) در نهج‌البلاغه مطالب مهمی جهت عبرت جامعه و آیندگان بیان می فرمایند، اساس اسلام و سیاست اسلامی و حکومت اسلامی بر مدار ولایتمداری است و اینان درست در مقابل ولایتمداری قرار گرفتند و این چهار جبهه ولایت و ولایتمداری را خدشه‌دار کردند.

حضرت در نهج‌البلاغه خطبه ۸۷ این گونه می‌فرمایند: اینان کسانی که این شخصیت‌ها، این گروه‌ها، این جریان ها که در مقابل ولایت ایستادند، این گونه هستند، «الْمَعْرُوفُ فِیهِمْ ما عَرَفُوا» اینان خوبی، راه درست و راست را آن می‌پندارند که خود فکر می‌کنند، « وَالْمُنْکَرُ عِنْدَهُمْ ما أَنْکَرُوا» راه بد را آن می‌دانند که خویش راه بد می‌دانند یعنی خودشان را معیار قرار می‌دهند، در مقابل ولایت اصالت و اندیشه و نظریات خود را می‌دهند است، «مفزعهم فی المعضلات الی انفسهم» در مشکلات و بحران‌ها خود معیار و میزان قرار می‌دهند، «و تعویلهم فی المبهمات علی آرائهم» در مسائل مهم و پیچیده و سرنوشت ساز، می‌گویند نظر، نظر ما است نه نظر ولایت، «کَأَنَّ کُلَّ امْرِئٍ مِنْهُمْ إِمَامُ نَفْسِهِ» گویا اینها هر کدام خودشان یک امامی شده‌اند، طلحه، خود می‌گوید من هستم، زبیر می‌گوید من هستم، عبدالله بن زبیر می‌گوید من هستم، معاویه می‌گوید من هستم، این جبهه ها و جریان‌ها هر کدام برای خودشان در مقابل ولایت اصالت قائل شدند، در حالی که تئوری سیاسی نظام اسلامی، ولایتمداری است و این‌ها درست مخالف آن بودند.

 

حضرت فریاد می‌زنند: «من نام لم ینم عنه» ای مردم، ای جریان‌ها، ای گروه ها اگر بخوابید، دشمن نخوابیده است، شما را فریب می‌دهد و در ‌تنهایی خود فریاد می‌زد «أَیْنَ إِخْوَانِی الَّذِینَ رَکِبُوا الطَّریِقَ، وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟» کجا رفتند آن دوستان من؟ آن برادران من، آن کسانی‌که وقتی فریاد جهاد و جبهه سر داده می‌شد به سرعت جبهه‌ها را پر می‌کردند و بر مدار حق در کنار من بودند، «أَیْنَ عَمَّارٌ؟» عمار کجا رفتی؟ «أَیْنَ ابْنُ التَّیِّهَانِ؟ وَ أَیْنَ ذُو الشَّهَادَتَیْنِ؟» سردارانم کجا رفتید؟ که این گونه این گروه‌ها، جبهه ها، شخصیت‌ها این چنین مرا تحت فشار قرار دادند و با عدم ولایتمداری، نظام اسلامی را دارند خدشه‌دار می‌کنند، «أَیْنَ نُظَرَاؤُهُمْ» کجا رفتند امثال این بزرگان؟ و بعداً فرمودند: فردا می‌بینید ایام من را، حکومت من را، «وَ یُکْشَفُ لَکُمْ سَرَائِرِی» و کشف می‌شود برای شما بزرگی من، خدمات من، «وَ تَعْرِفُونَنِی بَعْدَ خُلُوِّ مَکَانِی» قدر من را وقتی می‌دانید که من رفته‌ام، «وَ قِیَامِ غَیْرِی مَقَامِی» قدر من را وقتی می‌دانید که من در میان شما نیستم.

این عبرت تاریخی است که این جبه ها، این خطوط سیاسی، این شخصیت‌ها در مقابل اصل اساسی اسلام در امور سیاسی که ولایتمداری است، ایستاده‌اند. اما هم‌اینک مردم عزیز ایران با ولایتمداری، در کنار مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (دامت ‌برکاته العالیه) ایستاده‌اند و با معرفت و محبت، ولایتمدارانه مطیع معظم‌له هستند و هر جناح، هر شخصیت و هر کسی بخواهد ولایتمداری را ذره‌ای خدشه‌دار کند با تمام وجود این مردم در مقابل او قرار خواهند گرفت.

معیار و میزان سلامت اندیشه و رفتار سیاسیِ نخبگان، شخصیت‌ها و جریان‌های سیاسی، تابعیت شفاف و شجاعانه از فرامین مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله ‌العظمی خامنه‌ای (دامت ‌برکاته العالیه) است.

خدایا همه ما را رهرو راه علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) قرار بده.

 

 

خطبـه دوم

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

شما عزیزان نمازگزار، به ویژه خودم را به مراعات تقوای الهی سفارش می‌کنم چرا که تقوا کلید رستگاری و طریق جلب محبت الهی است.

در خطبه دوم به‌ اختصار پیرامون چند موضوع سخن می‌گوئیم.

در دیداری که مسئولان اقتصادی نظام با مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (دامت ‌برکاته العالیه) داشتند، معظم‌له توصیه‌های کارشناسانه‌ی بسیار مهمی عرضه کردند که امیدوارم مسئولین اقتصادی کشور با تحقیقات و پژوهش‌های دانش بنیانِ اقتصادی، و با نگاه مقام معظم رهبری بتوانند ان‌شاءالله در عرصه اقتصاد داخلی و بین‌المللی تحولات بسیار خوبی ایجاد کنند.

بنده به مسئولان اقتصادی کشور پیشنهاد می‌دهم که نقشه جامع پیشرفت اقتصاد ایران به افق ایران ۱۴۰۴ را طراحی کنند و در این رابطه با برنامه‌ریزی‌های دانایی محور و دانش بنیان با نگاهی که حضرت آقا دارند، بتوانند ان‌شاءالله سندی در رابطه با اقتصاد ترسیم کنند که مشکلات اقتصادی هرچند دشمنان نیز فعال شوند و تحریم کنند، ان‌شاءالله اقتصاد ایران شکوفاتر و پیشرفت آن هرچه پرشتاب تر شود.

شب قدر پیش روی است، شب سرنوشت است، شبی است که فرصت الهی است برای جبران گذشته، رشد در فضای حال و کسب سعادت و رستگاری برای آینده. شبی که بهتر از هزار ماه است، فرشتگان به زمین می‌آیند برای یاری مؤمنان، و شرایط برای تحول انسان مهیا است. خداوند همه ما را موفق بدارد در این شب عزیز که بتوانیم چنان کنیم که سرنوشت آسمانی و مورد رضای خدا پیدا کنیم.

روز دوشنبه، روز جهانی مساجد است، تقاضا دارند از همه مسئولان و مردم عزیز با توجه به اینکه اجلاس سراسری نماز با عنوان« نماز و مسجد طراز اسلامی» در بوشهر برگزار می‌شود، اعتبارات ویژه‌ای برای تعمیر، توسعه، احداث و تجهیز مساجد اختصاص بهدند و مردم نیز کمک کنند که تمام مساجد استان دارای یک شرایطی شود که با طراز اسلامی همگام باشد، بسیاری از مساجد دارای مشکلاتی هستند و مشکلات نرم‌افزاری و هم مشکلات سخت‌افزاری، امیدواریم ان‌شاءالله مردم عزیز و مسئولان در این رابطه اقدامات جدی کنند و نامه‌ای هم نوشته شده به مسئولین جهت کمک به مساجد، امیدوارم ان‌شاءالله مسئولین پاسخ مثبت دهند. مساجد محور دین‌مداری و ولایتمداری است و در استان بوشهر همواره مسجد محور همه امور بوده است لذا مسئولین به این نکته توجه ویژه‌ای کنند.

 

روز سه‌شنبه، روز پزشک است، تشکر می‌کنم از تلاشگران عرصه بهداشت و درمان و از پزشکانی که با خیریه ها همکاری می‌کنند و خدمات مجانی به بیماران می‌دهند و امیدوارم همه پزشکان این چنین ‌شوند و در خدمت محرومان باشند.

روز چهارشنبه آغاز هفته دولت نیز است، هفته‌ای است که باید خدمات دولت ارزیابی شود، آن خدماتی که وجود دارد قدردانی شود و کاستی‌ها با نگاه همدلانه همان‌طوری که مقام معظم رهبری فرمودند تذکر داده شود تا ان‌شاءالله ضعف‌ها برطرف و قوت‌ها تقویت گردد.

جمعه آینده نیز روز جهانی قدس است، امسال روز جهانی قدس شور و حال ویژه‌ای دارد، سرزمین‌های اسلامی الحمدالله به بیداری رسیده اند و یک حرکتِ مقابله با رژیم اشتغال گر قدس دارد در سطح جهان طراحی می‌شود و به وجود می‌آید، ان‌شاءالله حضور فعّال و جدی داشته باشیم ان‌شاءالله.

و السلام‌علیکم و رحمه‌الله و برکاته.

نظرات

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.