نمازجمعه ۲۷ خرداد ماه ۹۰

خطبه اول

بسم الله الرحمن الرحیم

شما عزیزان نمازگزاران را به ویژه خودم را به مراعات تقوای الهی سفارش می‌کنم، چرا که تقوا بهترین زاد و توشه برای سعادت اخروی، و برترین راه برای جلب محبت الهی در حیات دنیوی است.

 

در خطبه اول بنابراین گزارده ایم که از راه خدا سخن بگوییم، راه خدایی زندگی کردن، راهی که راه انبیاء است، راه قرآن است، راه خاتم انبیاء محمد مصطفی (ص) و جمیع ائمه و اولیاء خدا است، راهی که خدا با ماست، ما هم با خدا هستیم، راهی که سرانجامش بهشت است و خود خدا در بحران‌ها و شداید نجات می‌دهد و مسیر سعادت و رستگاری را برای او فراهم می‌آورد.

 

راه خدا عبودیت است، اعتقاد، رفتار و اخلاق دینی داشتن، جوهره آن ایمان است. ایمان یعنی بر مملکت جان انسان خدا حاکم بودن، بر زندگی انسان خدا حاکم بودن، انسان خود را در محضر خدا دیدن، و قلبش مالامال از باور الهی، محبت به خدا، و دنیا را پلی زودگذر و نگاه به آخرت داشتن است.

 

راهش، راه رسول خدا، و سیره عملی اش سیره ائمه اطهار است. با ایمان انسان می‌تواند پرواز کند از حیات دنیوی حیوانی دنیوی به عرش تعالی انسانی، و بدون ایمان انسان در باتلاق متعفّن ابتذالِ دنیا گرفتار خواهد آمد و در همین دنیا ورود خود را به جهنمِ عذاب الهی امضا خواهد کرد.

 

در رابطه با ایمان موضوعات بسیاری است که یکی از این موضوعات اوصاف مؤمنان است، و یکی از اوصاف مؤمنان اخلاق مداری اوست. انسان مؤمن، انسانی اخلاق مدار است، بر وجودش فضایل اخلاقی قرار دارد و وجودش مبرّاست و مذکاء است از رذایل اخلاقی، در جامعه به عنوان یک شخصیت متخلّق، پاک، و کسی که در خانه، خانواده، جامعه و محیط کار به عنوان یک شخصیت دوست‌ داشتنی، و سراسر ایجاد آسایش، امنیت و هدایت شمرده می‌شود. مردم با وجود او احساس راحتی و امنیت، و بدون او احساس کمبود می کنند.

 

اخلاق حوزه‌های مختلفی دارد: اخلاق فردی، خانوادگی، اجتماعی و کاری، به اخلاق خانوادگی رسیدیم، و عرض شد اخلاق خانوادگی نیز ابعادی دارد، مثل اخلاق همسر داری، فرزند داری، خیشاوند داری و پدر و مادر داری.

 

یکی از ابعاد اخلاق خانوادگی که اخلاق همسر داری است، وظایف اخلاقی زن در قبال شوهر است. و در نماز قبل عرض شد که زن در خانه محور و مدیر و یک فرشته الهی است که خانه و خانواده را به وجودش متنعم می کند و با وجودش خانه روشن است و بصیرت و نورانیت، و خانه‌ای از بهشت برای اعضای خانواده‌ فراهم می‌آورد.

 

به همین خاطر چنان نقش زن در خانه و نقش او در شوهرداری مهم است که در متون فاخر جهاد زن، خوب شوهرداری کردن بیان شده است. امیر مؤمنان این چنین فرمودند که «جهاد المرع حسن تبعل»، جهاد زن، خوب شوهرداری کردن است.

 

خوب شوهرداری کردن دارای ابعادی است که به آن ابعاد اشاره شد. یکی از بعدها، شناخت دقیق خصوصیات اخلاقی و رفتاری شوهر از ناحیه زن است. یک زن باید شوهرش را خوب بشناسد، چه ویژگی‌هایی دارد، چه خصوصیت‌های دارد، از چه چیزی او خوشش می‌آید، از چه چیزی بدش می‌آید، چیزهای مورد پسند او است، چه چیزهایی خوشایند او نیست، دقیق شوهر را بشناسد تا بتواند مطابق میل شوهر در بستر فرهنگ دینی و اسلامی با او تعاملی بهینه داشته باشد.

 

اگر یک زن شوهرش را نشناسد یا بد بشناسد نمی‌تواند رفتار خوبی در قبال شوهرش، رفتار مناسبی در رابطه با شوهرش داشته باشد. به همین خاطر باید شوهر خود را خوب بشناسد و در انتخاب خودش هم خیلی دقیق باشد، در وقت ازدواج فردی را انتخاب کند، مرد هم زنی را انتخاب کند، که در عرصه اعتقاد، رفتار و اخلاق هم افق باشد.

 

دوم اینکه، آشنایی به آیین همسر داری داشته باشد، بداند که وظایف شرعی، وظایف عرفی و وظایف اخلاقی در قبال شوهرش چیست؟، و سوم اینکه به آن عمل می‌کند. و چهارم، در زندگی صبر و شکیبایی داشته باشد، صبور باشد، شکیبا باشد، در بحران‌های زندگی نشکند، زندگی فراز و نشیب‌ دارد، گاهی سختی است، که وظیفه انسان صبر است و گاهی آسایش است، که وظیفه انسان شکر است، دوشادوش شوهرش در کنار او و اعضای خانواده در تمامی خوشی‌ها و ناخوشی‌ها شریک باشد بلکه محور باشد.

 

یکی از مهم‌ترین امور وظایف زن در قبال شوهر احترام گذاری او به شوهر است. زن باید حریم و حرمت شوهرش را پاس بدارد. خودش و خانواده‌اش با احترام از او یاد کند، نام او به نیکی ببرد، و به گاهی که او نیست از شوهرش حمایت کند، و با زبانی پر از محبت و احترام از شوهرش سخن بگوید، کمبودهای شوهرش را نادیده بگیرد و آن خصوصیات عالیه شوهرش را شکرگزار باشد و بیان کند، با اسمی زیبا به او سخن بگوید، او را صدا بزند، با الفاظ زشت، با الفاظی که زیبا نیست نام او را نبرد، نام خانواده‌اش را به زشتی و نکوهش یاد نکند، همین وظیفه را هم شوهر در قبال زن دارد که عرض کردیم، و زن باید در خانه چنان کند که حریم شوهرش، هم در خانه پیش فرزندان، هم در خویشان و نزدیکان، و هم در محیط اجتماع به احترام یاد شود، حریم حرمت شوهر را باید پاس بدارد.

 

امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: هر زنی که شوهرش را احترام بگذارد و آزارش نرساند، زندگی‌ای پر از خوشی و سعادتمند خواهد داشت. و رسول خدا خاتم‌الانبیاء محمد مصطفی (صلی‌الله و علیه و آله وسلم) فرموده اند: هیچ زنی نمی‌تواند حق خدا را ادا کند مگر اینکه حق شوهرش را ادا کند. لذا وظیفه زن در قبال شوهر یک جهاد است، بسیار مهم است، چرا که زنان محور خانواده است و اگر این محور بتواند وظیفه‌اش را خوب ادا ‌کند، هم فرزندان، هم شوهر، هم‌خانواده همسر و هم خانواده خود در یک مداری پر از صمیمیت و مهربانی می‌توانند در کنار هم معاشرت کنند.

 

یکی دیگر از نکاتی که یک زن باید در زندگی مراعات کند نسبت به شوهر خود، ایجاد محبت و اظهار محبت، صمیمیت و مهربانی است. یک زن باید قلبش مالامال از محبت نسبت به شوهرش باشد، تمام وجودش باید سراسر عشق و محبت به شوهر باشد، و این را هم اظهار بکند، گاهی انسان‌ها محبت به هم دارد اما اظهار نمی‌کنند، فرد مقابل اطلاع پیدا می‌کند، گاهی اظهار می‌کنند ولی در قلب نیست، هر دو ناقص است باید هم محبت در قلب باشد و هم اظهار شود. به همین خاطر در متون فاخر دینی داریم که این کار باید صورت بگیرد هم قلب مالامال از محبت و مهر به شوهر باشد و هم اظهار شود.

 

رسول خدا محمد بن عبدالله (صلی ‌الله‌ علیه‌ و آله و سلم) فرموده اند: بهترین زنان از شما، زنانی هستند که قلبی پر از مهربانی و صمیمیت نسبت به شوهرانشان دارند. و امام رضا (علیه‌السلام) فرموده اند: برخی از زنان برای شوهرشان یک موهبت و یک غنیمت هستند و آن زنانی هستند که علاوه بر اینکه در وجودشان و قلبشان محبت به شوهر است آن را اظهار نیز می‌کنند. این اظهار محبت، اظهار صمیمیت، اظهار مهربانی و مهرورزی موجب صمیمیت بیشتر و رفع کدورت‌ها خواهد شد.

 

بنابراین احترام به شوهر و احترام شوهر به زن، وجود محبت قلبی و اظهار آن نسبت به شوهر و همچنین شوهر نسبت به زن، یک عامل اصلی در ایجاد محیطی پر از مهربانی، صمیمیت و گرمی و استمرار آن است، این‌قدر این امور ریز در زندگی مؤثر است که رسول خدا (صلی ‌الله‌ علیه ‌و آله و سلم) فرموده اند: یکی از کارهای خوبی که یک زن می‌تواند در قبال شوهر انجام دهد و گویا وظیفه است، این است که آنگاه که شوهرش به خانه می‌آید در کنار درب منزل از او استقبال کند، این‌قدر این نکات ریز در زندگی مؤثر است، یک خانه توسط زن می‌تواند یک خانه آسمانی شود و توسط یک زن نیز می‌تواند دچار آسیب و گزند جدی شود. زن فرشته‌ای است آسمانی که خداوند به انسان هدیه داده و  این زن می‌تواند خانه را آسمانی و بهشتی کند.

 

خطبه دوم

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

 

شما عزیزان نمازگزاران را به ویژه خودم را به مراعات تقوای الهی سفارش می‌کنم چرا که تقوا کلید رستگاری و راه جلب عنایات الهی است.

 

در خطبه دوم پیرامون چند موضوع به اختصار سخن می‌گوییم.

 

امروز روز جهاد کشاورزی است، گرامی می‌داریم زحمات تلاشگران این جهاد مقدس و امیدواریم با برنامه‌ریزیِ کارشناسانه، مدیریت دانش بنیان، نظارت کارآمد، توسعه سطح آموزش عمومی کشاورزی، توجه ویژه به زیرساخت‌های مورد نیاز، اعطای تسهیلات مفید و جبران خسارات، تهیه نقشه آمایشی کشاورزی در استان و حتی ایران عزیز و ایده پردازی‌های نوین کشاورزی، پیشرفت لازم برای کشاورزی ایجاد شود.

 

کشاورزی یکی از عوامل مهم استقلال یک کشور در همه عرصه‌های مختلف است، و باید در این رابطه با یک نگاه کارشناسانه است و تهیه نقشه جامع کشاورزی ایران مثل نقشه جامع علمی و الحمدالله الان نقشه جامع فرهنگی، ما نیازمند یک نقشه جامع کشاورزی در سطح ایران هستیم که من پیشنهاد می‌دهم که وزارت محترم کشاورزی به دنبال تهیه نقشه جامع کشاورزی باشد.

 

روز سه‌شنبه روز بسیج اساتید است. اساتید نقش اساسی در رشد و تولید علم و توسعه جنبش نرم‌افزاری و خود کفایی علمی و سپس رسیدن به مرجعیت علمی ایران اسلامی دارند و بسیجی بودن این اساتید نیز این چنین خواهد کرد که با یک همت مضاعف، با یک بصیرت بالا و هدایت روزافزون، جامعه دانشگاهی ما را به سمتی ببرد که در آینده ای نه چندان دور، دانشگاه‌هایی مرجع برای ارائه فرهنگ متعالی انسانی و اسلامی، و مراکزی مهم در عرصه تولید علم و مرجعیت علمی باشند.

 

روز چهارشنبه روز اصناف است. یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین اقشار جامعه به ویژه در عرصه اقتصاد اصناف هستند. تاریخ اصناف و بازار در جغرافیای ایران اسلامی و تاریخ ایران نقش بسیار مهمی بوده است. به همین خاطر این عزیزان که همواره با دیانت و مردم داری در خدمت مردم بوده اند ان‌شاءالله با رشد روزافزون فرهنگ دینی در محیط کار و مردم داری، با ارائه نرخ‌های عادلانه و برخورد بسیار خوب با مردم، یک فضایی را ایجاد کنند که همه انسان‌ها در عرصه اقتصاد اصناف دارای امنیت، آسایش و برخورداری از اخلاق بهینه و تعامل مثبت باشند.

 

یاد و خاطره دیدار تاریخی مردم عزیز استان بوشهر با مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (دامت ‌برکاته العالیه) را گرامی می‌داریم، و هیچ گاه در تاریخ استان بوشهر آن دیدار فراموش نخواهد شد، دیداری که تأثیر بسزایی در تاریخ استان و حتی ایران اسلامی داشت و تعبیرات بسیار زیبا و بلندی که آن حضرت نسبت به بوشهر داشتند و استان بوشهر نشان از عظمت این استان دارد، امیدواریم بار دیگر این‌چنین دیدارها نصیب شود.

 

فردا روز رحلت حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) است. بانویی که به ام  المصائب مشهور است. نقش آن در تاریخ اسلام و شیعه چنان عظیم است که چون مادرش حضرت فاطمه زهرا (سلام‌ الله‌ علیها) به عنوان بانویی که علت بقاء اسلام و تشیع شد از او نام برده می‌شود. سخن گفتن در عظمت این بانو، هم معرفتی بالا و هم زبانی گویا می‌خواهد، و تنها ما می‌توانیم اندکی از دریای عظمت او را کشف و بیان کنیم.

 

چرا به او ام المصائب گفته می‌شود؟ چون از همان آغاز کودکی باغم و اندوه زندگی او شروع شد، و با غم و اندوه ادامه داد و با غم و اندوه پایان یافت. کودکی بود که جدش رسول خدا را از دست داد، کودکی بود که مادر نیز از دست داد، لذا در کودکی تمام غم‌ها وجودش را گرفت، همان‌طور که مادرش ام ابیها بود او نیز ام ابیها شد. در عین کودکی نه تنها مادری برای پدر می‌کرد بلکه برای برادران و خواهرانش نیز مادری می‌کرد، تمام وجودش مادر بود اما به یک‌باره دید آن مادری که ستاره آسمانی بود برای زمینیان، با پهلویی شکسته، صورت سیلی خورده در خانه قرار گرفته و باید حضرت زینب از او پرستاری کند، به‌ یک‌باره خبر دادند که مادر وفات کرده، دو غم داشت، یکی غم مادر و یکی غم پدر و برادرانش که بدون حضرت زهرا (سلام‌ الله‌ علیها) چگونه می‌تواند زندگی را سپری کنند. روزها خدمت می‌کرد، خدمت به پدر، خدمت به مادر، اما این دختر خردسال شب‌ها بلند می‌شد، سجاده مادر را پهن می‌کرد و اشک می‌ریخت بر غم مادر، اما تمام وجودش معطوف امیر مؤمنان(ع) بود، برادرانش حسن و حسین (علیهم‌السلام) بود.

 

در کوفه بود یک‌باره صدایی شنید که امیر مؤمنان کشته شد در را باز کرد دید پدر بزرگوارش با فرقی شکافته به طرف خانه می‌آید بعد از چندی جگر های پاره‌پاره برادرش امام مجتبی علیهاالسلام دید ولی تمام وجودش، تمام عشق و علاقه‌اش، حضرت اباعبدالله حسین(ع) بود. به همین خاطر هر گاه حضرت زینب (س) غمگین می‌شد نام حسین ایشان را آرام می‌کرد، دیدار حسین ایشان را آرام می‌کردند، از کودکی نیز این چنین بودند. لذا وقتی که می‌خواست شوهر کند پدر راضی بود اما گفت ببینید زینبم چه می‌گوید، زینب گفت من هم راضی هستم اما به یک شرط که شوهرم مرا از حسین جدا نکند، من بدون حسین می‌میریم، عبدالله بن جعفر گفت: جانم فدای حسین، من هم نمی‌توانم از حسین جدا شوم.

 

اما شما می‌دانید در کربلا چه گذشت. وقتی اسب بی صاحب حضرت اباعبدالله حسین به طرف خیام آمد همه اطراف اسب را گرفته بودند، حضرت زینب به طرف قتلگاه می‌دوید و فریاد می‌زد وا محمدا، وا علی یا، وا فاطمه. کنار پیکر مطهر خرد شده حضرت اباعبدالله قرار گرفت، یک نگاهی با تعجب به این پیکر کرد، گفت: انت اخی؟ تو برادر منی؟ تو همان حسینی هستی که روی دوش پیامبر بودی، چنین به خاک افتادی؟ چنان شده بود که حضرت سجاد می فرمود من عمه‌ام را دیدم که نماز را ایستاده نمی‌توانست بخواند.

 

نقل می‌کنند وقتی که کاروان اسرای کربلا به مدینه رفت مردم اطراف این کاروان گرفته بودند، می‌پرسیدند چه طور شده؟ عزاداری می‌کردند؟ عبدالله بن جعفر شوهر حضرت زینب (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله و سلم)، آمد کنار این کاروان، دید بانوان جمع شده‌اند، عزاداری می‌کنند، اطراف یک بانو را گرفته‌اند، ایشان کسالت شدید داشتند، عبدالله آمد نزدیک، گفت: أین زینب؟ زینب کجاست؟ حضرت زینب فرمودند: أن زینب؟ من زینب هستم! عبدالله گفت: انت زینب؟ زینب جان تویی؟ من تو را ‌نشناختم، تو خرد شده ای، پیر شده ای، گفت: غم حسین مرا پیر کرد. غم حسین مرا کشت، به همین خاطر یک سال بعد از حوادث حضرت اباعبدالله حسین، گریه کرد تا فوت کرد.

 

 

نظرات

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.