نمازجمعه ۲۵ آبان ماه ۹۷
خطبه اول
به مناسبت ایام که بحث هفته وحدت است موضوع مهم وحدت و انسجام اجتماعی را من احساس کردم ضرورت دارد و اشاراتی را به آن داشته باشیم.
وحدت و انسجام در میان طبیعت انسانی اقتدا می کند، انسان به طبیعت خود وقتی که رجوع می کند به فطرتش مایل است که انس پیدا بکند، جاذبه داشته باشد، با همه انسان ها ارتباط برقرار کند و این ارتباط و انس یک امر فطری است، حتی انسان نسبت به حیوانات هم علاقه مند است که جاذبه داشته باشد، حیوانات وحشی را رام می کند، انس به آن می دهد، ارتباط بر قرار می کند و لذا این اصل است و مبنای فطری انسان بر وحدت و انس گرفتن با جامعه است.
اما آن چیزی که خطوط موهومی است و موجب تفرقه و دشمنی بین انسان ها می شود، بیشتر این خطوط تفرقه خطوطی است که ماها برای خود ترسیم کرده ایم و ریشه های انسانی ندارد، ریشه های عقلی و شرعی ندارد.
شاید در یک مرور من اسباب افتراق و تفرقه در جامعه را گاهی تفاوت در سلیقه می بینم، گاهی تفاوت فکر و اندیشه بین انسان ها وجود دارد، گاهی تفاوت در قبیله و نژاد، گاهی تفاوت مرزهای جغرافیایی که آنجا این کشور است و اینجا این کشور است، گاهی دین است، گاهی مذهب است، این ها معمولاً موجب جدایی ها و تفرقه ها می شود.
خوب، انسان در درون ذاتش یک چنین اختلافات و تفاوت هایی وجود دارد ولی آن چیزی که ما الآن از وحدت اراده و معنا کرده ایم یعنی انس، یعنی ارتباط انسانی، یعنی حسن خلق با همدیگر، ما مقصودمان از وحدت و انسجام یعنی است، یعنی اجزاء یک جامعه با هم منسجم و مرتبط باشند، بغض همدیگر را در دل نداشته باشند، دشمن نشوند ولی خوب تفاوت ها در انسان ها وجود دارد.
لذا وحدت حقیقی هم میسر نیست و ما نمی توانیم انسان ها را در هر جهت واحد قرار دهیم و تفاوت ها را از بین ببریم اما به صورت نسبی آن چیزی که از مبانی دینی استفاده می کنیم آیه ای مشهور که باید همه حفظ کرده باشیم، سوره حجرات خداوند می فرماید ما شما را از یک زن و مرد متولد کردیم و شما همه منتهی به یک زن و مرد می شوید، همه کسانی که در کره زمین زندگی می کنند، اگر شعبه شعبه و قبیله قبیله شدید و اگر رنگ های مختلف و زبان های مختلف پیدا کردید ، وضعیت جغرافیاتون تفاوت پیدا کرد این ها ملاک فضیلت نبود، شما برای اینکه مشخصات و ویژگی ها یی داشته باشید، من از فلان کشور هستم، از فلان شهر هستم، این ها ملاک شناسایی است.
ملاک فضیلت ها این ها نیست. از اینجا استفاده می شود که ما در اسلام ملی گرایی نداریم، نژاد برتر نداریم، ملی گرایی منتفی است.
این راعرض بکنم خوب طبیعت انسان این است که به ملیت خود افتخار می کند، ما انس داریم با وطن خود، با شهرستان خود، با محله ای که در آن متولد شدیم چون به ما خدمت کرده ما از این قوم و قبیله و از این شهر و شهرستان هستیم اما محبت اینجا که حب الوطن طبق بعضی از روایات من الایمان تأبیر شده باشد این امر نکوهیده ای نیست که ما این منطقه را دوست داشته باشیم چون محل مولد ما است اما این به آن معنا نیست که ما دشمنی جاهای دیگر را در خودمان داشته باشیم و چون این شهرستان را دوست داریم شهرهای دیگر را دشمن بدانیم.
درست است که انگیزه ها و ریشه هایی دارد اما اثبات یک شئ به تأبیر ما طلبه ها نفی ما عدی نمی کند، اگر این را دوست داریم معنایش این نیست که چیز دیگر را دشمن بدانیم. اگر در ایران شما را از این شهر به شهر دیگر منتقل کردند برای خدمت گویی اینکه شهر و محل خودت نیست اما همان گونه که برای مردم خودت خدمت می کنی آنجا هم خدمت خواهی کرد، شهرستان با شهرستان تفاوت ایجاد نمی کند و موجب دشمنی و نارضایتی نمی شود.
متأسفانه دشمن از همین روحیاتی که ما داریم و ریشه های انسانی هم دارد سوء استفاده می کند، ما الآن در گوشه گوشه کشورمان از قبل از انقلاب بحث پان عربیسم و پان ترکیسم و پان ایرانیسم و امثال این حرف ها بین ایران و غیر ایران ، بین عرب و عجم، بین ترک و فارس اختلاف انداخته است، با همین ریشه هایی که در دل ما وجود دارد و محبتی که به منطقه خودمان، زبان و لحجه خودمان داریم این ها را منشأ تفرقه ایجاد کرده است. این ها در حقیقت یک نوع نقشه های دشمنان است که انسان باید آگاه باشد.
اسلام این ها را منشأ تمایز قرار نداده است، نفی هم نکرده است که محبت نداشته باشید اما این ها نباید منشأ افتراق باشد اما اختلافات دینی ما باز در آیات کریمه داریم که قرآن کریم به ما توصیه می کند که معیار اختلافاتتان را اختلافات ما هوی که بین تان وجود دارد این ها را برد نکنید، نشان نکنید، منشأ اختلاف در بین خودتان درست نکنید چون مسیحیت اعتقادی به پیغمبر شما ندارد، چون اسلام اعتقاد به بعضی از مبانی دینی مسیح ندارد این ها را علم نکنید و بیایید آن مشترکاتتان را معیار اتحاد قرار بدهید. این صریح آیه کریمه است که بیایید ببینید ما روی چه چیزی وحدت داریم، مسیحی ها و یهودی ها و ادیان مختلف که اختلاف دارید با هم بیایید آن کلمه مشترک و معیار اتحاد خود را روی آن تکیه کنید و آن این است که شما خدای واحد را می پرستید.این معیار اتحاد است یعنی روی اشتراکاتمان بیشتر تکیه کنیم .
بعضی ها را بعضی دیگر به عنوان ارباب قرار ندهند، حاکمیت جور را نپذیرند، حاکمیت طاغوت را نپذیرند، حاکمیت ظالم را تحمل نکنند و این ریشه انسانی دارد و همه انسان ها بر این اختلاف ندارند و اشتراک دارند و لذا تأکید بر این که مشترکات را بر رویش وحدت داشته باشیم این ها علائم وحدت است.
آن چیزی که مهم است در اینجا دوری از روش های تفرقه آمیز است. متأسفانه بین مذاهب اختلاف وجود دارد و این اختلافات هم ریشه ای است. ما در باب ولایت اهل بیت و امامت اهل بیت اختلاف داریم، مذاهب مختلفه وجود دارد اما متأسفانه یا از روی جهالت، یا غرض ورزی و دشمنی بعضی متأسفانه منشأ اختلاف قرار داده شده است، اینجا انسان باید منطقی باشد و اخلاق را در ارتباط رعایت بکند. فحش و لعن دادن این ها معیار نیست .
ایام متعلق به امام حسن عسکری (ع) است. روایتی که منسوب به امام است و در همین باره است، خوب ایشان در وصیت نامه ای که به شیعه مفصل این وصیت نامه در قسمتی از آن وصیت نامه تأکید می فرماید اگر اقوام اهل سنت دارید بروید با هم نماز بخوانید، نگویید آن مسجد اهل سنت است و من نماز نمی گذارم، اگر از دنیا رفتند بروید تشییع جنازه یشان و نگویید ما از لحاظ مذهبی با هم اختلاف داریم و اگر مریض شدند به عیادتشان بروید و اگر حقی بر شما دارند، برادرتان است، پدرتان است، اقوام و یا دوستتان است ادای حق بکنید و صداقت در حدیث داشته باشید.
بعد امام حسن عسکری (ع) که امروز روز شهادتشان است می فرمایند که اگر یک نفر از شما تقوا داشته باشد در دینش، کار حرام انجام ندهد، راستگو باشد، امانت را بدهد ولو به انسان فاجر و اخلاق او با مردم خوب باشد مردم چه می گویند؟، اشاره می کنند که او شیعه است و من خوشحال می شوم وقتی که یک انسان منسوب به من که می گویند شیعه امام حسن عسکری است اخلاق و تدین و اعتقاد او خوب است، آدم امینی است و خائن نیست .
امام حسن عسکری (ع) در ادامه می فرمایند: برای ما زینت باشید و ننگ ما نشوید در جامعه و تا می توانید دوستی مردم را به سمت ما بکشید و موجب نشوید کسانی به خاطر اینکه شما نوع برخوردتان بد است به ما انتساب زشت بدهند، به ائمه (ع) تأبیرات بدی ارائه شود. ما در خود قرآن هم داریم که خداوند می فرماید شما بت ها و خدایان دیگران را حرفی نزنید که آن ها از روی جهالت خدا را حرفی می زنند یعنی حتی نسبت به مشرکان هم مقدساتشان را بی احترامی نکنید چون منشأ بی احترامی به خداوند بزرگ می شوند.
این ها ریشه های عقلی و شرعی دارد که متأسفانه بعضی هنوز سطح فکرشان در جامعه به حدی نرسشیده است که ولایت اهل بیت منشأ آن این نمی شود که انسان بخواهد با کسانی که با ولایت اهل بیت همراهی ندارد باید با برخورد های تند و فحاشی برخورد بکند.
مهمترین مسأله ای که اینجا وجود دارد بصیرت و شناخت نقشه های دشمن است. دشمن برای تفرقه راه های مختلف را انتخاب کرده است که متأسفانه گاهی ما متوجه نمی شویم. خداوند تأکید دارد که توجه داشته باشید، راه های مختلف، گروه های مختلف، فکرهای مختلفی که ارائه می شود در جامعه که این ها منشأ افتراق هستند. نروید دنبال این راه های مختلفی که جلو پای شما می گذارند. شما را از خدا جدا می کنند و این راه های مختلف تفرقه آمیز است و این راه های شیطانی است.
هنگامی که پیغمبر دید گروهی مسلمین یا از روی نفاق یا سادگی این ها به دور هم جمع شدند که ما آن گروه دوم را قبول نداریم و مسجد مخصوص خودمان را می خواهیم داشته باشیم و آمدند مسجد درست کردند در برابر مسجد پیغمبر . خداوند به پیغمبر دستور داد آن مسجد را آتش بزنید و لذا آیه نازل شد که کسانی که مسجد را به عنوان تفرقه جامعه اسلامی انتخاب می کنند آن مسجد باید سوخته شود و از بین بروند و این ها منشأ افتراق است در جامعه اسلامی.
لذا وحدت و همدلی در جامعه اسلامی ضرورت دارد و محور وحدت، آن چیزی که از آیه قرآن هم می فهمیم ، آن چیزی که متصل می کند شما را به خدا، غیر از پیغمبر و اهل بیت و ولی اولیاء الهی، آن کسانی که بعنوان نائب امام زمان هستند، رهبریت امت ، این می تواند مستمسک ما باشد برای وحدت در جامعه اسلامی.
ان شاءالله خداوند به ما توفیق بدهد که در جهت ایجاد وحدت و تقویت وحدت بکوشیم.
خطبه دوم
منسبت هایی وجود دارد که به اختصار من عرض می کنم.
امروز متعلق به امام حسن عسکری (ع) است. امام مظلوم ما ، تبعیدی سامرا که همین ایام هم ایام متعلق به ایشان می بینیم که سامرا شهر مظلومی است و امام حسن عسکری (ع) و مقابرشان در مظلومیت آنجا زندگی می کنند و همین الآن هم نا امن است و اکثریت آنجا کسانی هستند که معتقد به امامتشان نیستند. قبل از انقلاب به یاد دارم حتی در حرم هم اذان اهل سنت گفته می شد و این ها همه مظلومیت است که تا الآن هم ادامه دارد.
امام در ۲۸ سال عمر مبارکشان در سخت ترین موقعیت های سیر امامت و ولایت قرار گرفته بودند زیرا بعد از وفات ایشان باید تحولی ایجاد می شد و امام حسن عسکری باشد زمینه را فراهم می کردند برای غیبت ضغری و کبری امام زمان و شیعه باید آماده می شد که امام زمانش غایب بشود و لذا با شهادت امام حسن عسکری حقیقتش این بود که شیعه یتیم شد و آن ولی الله که باید متوسل به آن می شدیم مرتبط با او می بودیم در ترددات و در مشکلات فردی و اجتماعی به او مراجعه می کردیم به پرده غیبت رفت.
لذا شهادت امام حسن عسکری یک نقطه عطفی است خصوصاً اینکه روز بعد از آن روز امامت امام زمان (ع) صاحبمان و مولایمان است و لذا امروز را گرامی می داریم . خداوند به ما توفیق تأسیبه سیره امام حسن عسکری (ع) بدهد.
آغازین روز امامت امام زمان ۹ ربیع است. ان شاءالله که ما همان طور که در حزن اهل بینت محزون هستیم آن روز را شادی خواهیم کرد و مهمترین وظیفه ما انتظار فرج است که ما در روایات تأکید بر او داریم و طبیعی است که انتظار فرج ما زمینه ساز ظهور آقا امام زمان باشیم.
زمینه سازی برای ظهور امام زمان چگونه است امروز، اگر بخواهیم ما زمینه را فراهم بکنیم ما دو جبهه در برابر خود داریم که باید مبارزه بکنیم.
یکی مبارزه با ظلم است، اصلاً امام زمان برای چه می آید ؟، برای اقامه عدل و مبارزه با ستم می آید. خوب طبیعی است انسان هایی آمادگی دارند در کنار امام زمانشان قرار بگیرند که دلشان پر از دشمنی با ستم و ظلم است، آمادگی جنگ دارند با ظلم. همین الآن هم در برابر ظلم قرار می گیرند.
جبهه دوم فساد است. فسادی که مفسدان ، شیطان ها، شیطان صفت ها در تمام جوامع بشری ایجاد می کنند، شیطان قسم خورد که من تمام جهان را پر از ظلم و ستم خواهم کرد مگر انسان های مخلصی که از دست من راحت باشند لذا وظیفه مبارزه با فساد و ظلم وظیفه ای است که بر همه ما سنگینی می کنند و همه ائمه ما در همین راه شهید شدند. امام حسن عسکری بیش از ۲۸ سال زندگی نکرد و به شهادت رسید، امام زمان صد ها سال است که دارد غربت می کشد به خاطر مبارزه با همین ظلم و فساد است و ان شاءالله این زمینه سازی را با هزینه کردن خودمان و دغدغه مند بودن برای مسائل فرهنگی اجتماعی ما باید تضمین بکنیم و امام زمان یار می طلبد.
هفته وحدت را در پیش داریم و ان شاءالله تنها شعار نباشد از دوازدهم. ریشه بحث بین شیعه و سنت است اما من اعتقاد دارم همان گونه که در خطبه قبل اشاره کردم بحث وحدت یک مبحث وسیعی دارد.
ما در باب انسجام اجتماعی هر مقدار قدم برداریم ضرر نکرده ایم. می دانم بعضی از روی علاقه به اعتقادات ، دین و ولایت و اهل بیت انگیزه بیان دشمنی ها را دارند اما ما در اینجا تأکیدات ائمه (ع) و رهبریت امت را داریم برای حفظ انسجام اجتماعی خودمان باید از خیلی چیزها بگذریم و چشم پوشی کنیم، حلم بکار ببریم و صبور باشیم.
لذا وحدت امت، تبعیت از رهبریت امت در این مسائل جزء واجبات است و متأسفانه باید عرض بکنم مظاهری از اختلافات در جامعه ما ایجاد می شود که باید دوستان به آن عنایت داشته باشند.
متأسفانه در این اربعینی که مظهر اتحاد بشریت بود برای امام حسین، شیعه و سنی و مسلمان و مسیحی هم نمی شناخت، اما گوشه و کنار این حرکت می دیدیم کسانی که مثل موریانه می خواهند بدنه این اتحاد را بپوسانند وجود دارد، مواظب باشیم این ها در جامعه ما نفوذ نکنند، عرفان های کاذب مشکل ترین وظعیتی است که ما پیدا می کنیم.
متأسفانه بعضی ها از این حس خوب جوانان ما که دلشان می خواهد اهل معرفت و توحید باشند، تقرب الی الله داشته باشند عرفان می آورند، دکان باز می کنند و تعدادی جوان را دور خودشان جمع می کنند و منشأ اختلافات و دشمنی می شوند، یک گروه علیه گروه دیگر.
امام امت (ره) می فرمود: اگر همه پیغمبران در یک زمان جمع می شدند همه با هم زندگی واحدی داشتند و هیچ اختلافی بینشان نبود ولی متأسفانه ادعای عرفان می کند و اختلاف ایجاد می کند و این چه عرفانی است که منشأ اختلاف اجتماعی و دشمنی می شود.
تشیعی که به تأبیر امروز ما تشیع انگلیسی از آن یاد می کنیم به اعتبار عشق به اهل بیت هیچ معیار و شاخصی برای تبعیت ندارند، هیچ کدام از مراجع را قبول نمی کنند، رهبریت امت را قبول نمی کنند، این ها غیر از اینکه دست استعمار درون آن ها وجود دارد چه چیز دیگری است.
متأسفانه باید عرض بکنم گاهی روحانیت، گاهی متدینین ما، ولایی های ما ، هیأت های ما گول می خورند چون عشق اهل بیت دارند و خیال می کنند که این درست است و مسیر را به آن مسیر انطباق می دهند و موجب اختلاف در جامعه می شوند و من احساس می کنم مهمتر از این ها اختلافاتی که در مسائل سلایق سیاسی وجود دارد بیشتر از این ها دارد به ما ضربه می زند.
ما متأسفانه ۴۰ سال از انقلاب ما گذشته است و سلیقه های مختلف سیاسی در جامعه ما وجود داشته است اما این سلیقه های سیاسی چنان منشأ بغض و دشمنی در دل های حتی متدینین ما شده که بعضی ادعای دین و دیانت را قبول ندارند اما کسانی که نمازجمعه می آیند ، بسیجی هستند، متدین هستند، جبهه رفته هستند متأسفانه به دلیل این اختلافات سلیقه دشمنی هم را در دل دارند و هر وقت هر کدامشان مسئولیت اجتماعی پیدا کرد در مقام حذف دیگری است، حاضرند ضعیف ترین فرد مجموعه خود را مدیریت بدهند و مملکتی را به خرابی منتهی بکند اما از انسان های توانمندی که مخالف سلیقه آن ها است انتخاب نکنند.
این ها منشأ خراب شدن نظام و مملکت می شود که احساس می کنم وحدت اینجا مهمترین ضرورت است.