نمازجمعه ۱۷ اردیبهشت ماه ۹۵

خطبه اول

در خطبه اول طبق رسم موضوعاتی از موضوعات دینی به تناسب روز و زمانمان باید انتخاب بشود. احساس می کنم از فرمایشات مقام معظم رهبری در فرمایشات اخیرشان که با معلمین نشستی داشتند و سخنرانی مفصلی داشتند پر از نکته های قابل توجه بود، از میان آن فرمایشات من یک نکته را احساس کردم در این خطبه تقدیم حضور کنم، اجمالی است، نیاز به تفسیر دارددارد، فرمایشات مقام معظم رهبری عموماً این گونه هستند، نشان دهنده ریشه های دینی در مسائل و معارف دین دارند که باید انسان های آگاه و با بصیرت این ها را تفسیر کنند، توجیح کنند، به اجمال و کوتاهی آن نباید اکتفا کرد. مقام معظم رهبری در قسمتی از فرمایشاتشان در بحث سبک زندگی اجتماعی انسان مسلمان فرمودند که باید این فرهنگ را در جامعه حاکم کنیم، آن هم فرهنگ تحمل اندیشه مخالف است. ایشان فرمودند که در جامعه ما تحمل مخالف نهادینه نشده زیرا تا فردی مختصر تعنه ای می زند، با مشت به سینه او کوبیده می شود. خوب این بیانی است که مقام معظم رهبری فرمودند و نیاز به تفسیر و توضیح دارد و من احساس می کنم یک موضوع قابل تفسیری هم است، یعنی ما هم اگر در این خطبه بخواهیم عرض کوتاهی را در این زمان کوتاه تقدیم کنیم در حقیقت سرنخ هایی از بحث ولی کتابی می شود در این باب نوشته شود و تفسیر داده بشود. خوب ما در باب روش برخورد با مخالف و کیفیت برخورد با مخالف و تحمل او بحث های زیادی داریم و به نظرمن این هم یکی ازآن شاخه های مباحث سبک زندگی است، چون که می دانید که یکی، دو سال است مقام معظم رهبری توصیه کردند در جامعه سبک زندگی اسلامی را و فرهنگ زندگی اسلامی را باید تبلیغ کرد، ما هنوز این فرهنگ را استقرار نبخشیده ایم، مردم بلد نیستند زندگی اسلامی را در ابعاد مختلف زندگی که ایشان اشاراتی هم داشتند که من الآن در آن زمینه عرض نخواهم کرد مطلبی را ولی مسأله بحث تحمل مخالف هم یکی از زیرشاخه های سبک زندگی اسلامی است. ببینیم سبک زندگی اسلامی در این مورد چه می گوید. ابتداً به خاطر این که یک مقدار با دقت وارد این بحث شویم، قاعدتاً باید تعریفی از مخالف داشته باشیم، مخالف کیست و ما با چه کسانی باید تحمل تفکرات آن ها را داشته باشیم، تهمل نقدهای آن ها را داشته باشیم، این مخالفان تعریفشان چیست؟ طبیعتاً این عنوان مخالف یک دایره وسیعی دارد که شامل خیلی افراد می شود، صدر و زیل این مخالفت اگر بخواهیم دقت کنیم و تقسیم کنیم از یک مخالف سلیقه ای ما شروع می شود، فرضاً داخل خانه شما همسرتان، خواهرتان، پدرتان با سلیقه شما مخالف است، این یک نوع مخالفت است اما مخالفت سلیقه ای است. اما گاهی مخالفت ها ریشه می گیرد، گاهی مخالفت فکری است، مخالفت عقدتی است، ما مخالف زیادی از بعد فکر و عقیده داریم، از نظر فکری با همدیگر مخالف هستیم، گاهی از نظر مذهب با هم مخالف هستیم، مذاهب ما با همدیگر مختلف هستند، آن ها مخالف ما هستند، یکی سنی است، یکی شیعه است، این ها مخالفین ما می شوند از نظر فکری و عقیدتی و گاهی سطح مخالفات تا حتی بحث های اصولی دین در باب خدا و پیغمبر می رسد، کفار هم مخالف ما هستند، آن ها هم مخالفت فکری با ما دارند، آن ها هم یک جور دیگر فکر می کنند، خوب اینجا است که اگر انسان بخواهد این بحث را در این دایره وسیع بخواهد بحث کند، ما چه مقدار تحمل فکر مخالف را داریم، چه مقدار تحمل مخالف را داریم، اقدامات مخالف. این ها بحث های مفصلی دارد که من احساس می کنم اینجا جای این بحث نیست، در این بحث از جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و ارشاد و نقد و تمام مطالب باید بحث شود تا ما بتوانیم تمام ارکان و مباحث این مسأله را روشن کنیم. ولی آن چیزی که احساس می کنم الآن ما باید در این مورد عرضی را تقدیم بکنیم، در حقیقت مخالفانی است که در درون دایره فکری ما قرار می گیرند. شاید هم وضعیت کشور ما از نظر بحث تحمل مخالف بین افراط و تفریط قرار گرفته است. من اعتقادم این است، یعنی اگر بررسی بکنیم سیاستمداران ما، اندیشمندان جامعه  ما که در بحث تحمل مخالف بحث کرده اند می بینید که بین زیاده روی و افراط و بعضاً تفریط افتاده اند. یک گروه شاید هم که پیدا شدند و گفتند که ما درود بر مخالف خودمان می فرستیم و به او می گوییم درود بر مخالف، مخالف را باید به هر شکل تحمل کرد، حتی مخالفانی که از نظر اعتقادی هم با ما همسان نیستند، حتی با ما در جنگ هستند، گفتند که ما مرگ نمی گوییم، ما مرگ بر دشمنانمان نمیفرستیم، ما زبان به مرگ نمی گشاییم، مرگ بر مخالف نمی گوییم، مرگ بر آمریکا نمی گوییم، ما باید زبانمان همیشه به درود باز باشد. خوب این یک نوع سعی اندیشه و فکر و بسطی است که حتی دشمنان خونین را هم انسان در برابر خودش می بیند که باید تحملشان کند و شاید هم این افکاری که در مسیحیت تحریف شده هم به ما رسیده که اگر به یک طرف گوشت زدند سیلی را شما تحمل کن، طرف دیگر صورتتان را هم بگذار تا بزنند، ولی شما جواب نگو، تحمل باید کرد، خوب این نوع تحمل را، این نوع تحمل فکر را و رفتار را ما در مسائل اسلامی تا این حد افراطی ما نمی بینیم. خوب از آن طرف هم ما احساس می کنیم افراط گری و زیاده روی در مخالفت با مخالفین فکری سیاسیمان به جایی می رسد که ما مرگ را و حذف مخالف سیاسی خودمان را تجویز می کنیم. متأسفانه الآن روش شده است دیگر که هر کسی و هر دولتی که حاکم می شود مخالفین سیاسی خودش، اویی که مسلمان است، شیعه است، اثنی عشری است، متدین است، نمازجمعه ای است، این ها را حذف می کنند، می گویند ما قابل تحمل نیست حضور این ها در بدنه حکومت و سیاستمان. این هم یک روش برخورد تفریط گرایانه است و افراط گرایانه که من احساس می کنم در هر دو طرفش ما گرفتار زیاده روی هستیم و نیاز به بررسی جدی دارد. آن چیزی که اجالتاً امروز تقدیم حضور در این وقت کم می کنم فرمایشی از آقا امیرالمؤمنین علی (ع) است، بنده فرمایش را بیان می کنم، ترجمه می کنم، ان شاءالله استفاده های بیشتر و تسعه ذهنی شما بیش از این باید به مطالعلت در بیاید و مسائل را باید از آنجا به دست بیاورید. آقا امیرالمؤمنین در خطبه ۱۰۸ در ایام جنک صفین شنیدند از بعضی از اصحابش که در جنگ بودند، داشتند با معاویه و شامیان می جنگیدند«لقدسمع قوماً من اصحابهی یصدون من اهل شام» دید که بعضی ها فحش می دهند به اهل شام و شروع می کنند و دید که شروع می کنند به فحاشی، اضحار لعنت، آقا امیر المؤمنین رو کرد به این گروه و فرمود:«انی اکره لکم ان تکونوثوابین» فرمودند من خوشم نمی آید، دوست ندارم که شما فحاشی کنید، بد گویی کنید اهل شام را. اهل شام چه کسانی هستند؟ کسانی هستند که شمشیر کشیدند الآن درصف مقدم جنگ با ما هستند، گفت مذهبشون فرق می کند، آن ها امیرالمؤمنین را قبول ندارند به ولایت ولی خوب دارند با ما می جنگند. گفت من بدم می آید از این که شما فحاشی بکنید. خوب چکار باید بکنیم، یعنی هیچ عکس العملی نشان ندهیم، شمشیر بدستمان است داریم می کشیمشان اما فحش به آن ها نمی دهیم، چطور است، این که بدتر از آن است. آقا امیرالمؤمنین فرمود: هر چیز به جای خود است. من این را در توضیح فرمایشات ایشان عرض می کنم، حتی اگر یک فرد اعدامی دارند می برند اعدامش کنند، برای کار خلافی که انجام داده، اجازه فحاشی نداریم به این فرد، اگر کسی فحاشی بکند می تواند قبل از اینکه اعدامش کنند شاکس شود و اعاده حیثیت کند. در هر حال هر کس جرمی را مرتکب شود مجازات آن جرم را باید ببیند، اما بیش از ان مستحق برخورد نخواهد بود.« انی اکره لکم ان تکونوثوابین» من بدم می آید شما فحاشی کنید به اهل شام. خوب چکار کنیم؟ آقا امیر المؤمنین می فرماید روش شما این طور باشد، یاد بگیرید از فرمایشات آقا امیرالمؤمنین علی (ع) « لکنکم لو وصفتم اعمالهم و ذکرتم حالهم کان اصوب فی القول » شما اگر می خواهید راه صحیح را انتخاب کنید، بیایید نقد کنید کارهای آنها را، اعمال آن ها را و بگویید این کار آن ها اشتباه است، این کارش تخلف است، گناه است، نقد اعمال درست است اما فحاشی درست نیست، شما می توانید خصوصیات شخصی را بیان کنید، آدم ها این طور هستند، این ها اندیشه شان این طور است، ما در خطبه های نماز جمعه می توانیم تحلیل سیاسی بکنیم، شخصیت های سیاسی اشتباه را بدون اینکه نام ببریم، بگوییم که آقا این فکر و تفکر و اندیشه را دارد و این اندیشه قابل نقل است و اشکال می کنیم به این اندیشه، اشکالی ندارد اما فحاشی ممنوع است و بعد آقا امیر المؤمنین (ع) می فرمایند: اگر این طور حرف بزنید اولاً حجت شما و استدلالتان رسا تر است و طرف مقابل، دشمنان شمشیر بدستند، آقا می فرمایند اگر بجای این فحاشی دست به دعا بردارید و بگویید خون ما و آن ها را حفض کن و ما کشته نشویم به دست همدیگر و بین ما مصالحه ایجاد بکن و خدایا این ها را از گمراهی هدایت بکن تا این ها از نادانی بیرون بیایند و حق را بشناسند و از این حرصی که به نادانی دارند دست بکشند. دعا بکنید تا مردم جاهل و خطاکار از جهالتشان دست بکشند و در مقابل این مسائل به فحاشی نپردازید. این فرمایش آقا امیرالمؤمنین علی (ع) در برخورد با بعضی از مخالفان بود. آقا امیر المؤمنین مخالفینی بودند، داد می کشیدند، برخورد می کرد و نقد می کرد. این ها روش هایی است که می توانید از فرمایشات آقا در نهج البلاغه و دیگر فرمایشاتشان استفاده کنید که این سبک زندگی که مقام معظم رهبری توصیه می فرمایند در قسمت های مختلفش که ممکن اسن ابهام داشته باشد مطالب بیشتر مورد استفاده قرار گیرد.

 

خطبه دوم

مناسبت ها، ایام، ایام پر فیض و برکتی است، ایام ماه رجب در پایانش قرار گرفته ایم، در ماه رجب عنایت خاصی هم به استغفار بود، تأکید اهل بیت عصمت و طهارت در روزه داری حتی یک روزآن زیاد بوده است لذا هم به روزه ماه رجب، خصوصاً ایام خاصی مانند ۲۷، اولش و الآن که آخرش رسیده است تأکیداتی بر روزه داری بوده که وعده بهشت بر آن داده شده و استغفار. اما در آستانه ماه شعبان هستیم که ماه مبارک رجب و شعبان و رمضان بهترین ماه های سال و بهار معنویت تقوا است. خداوند به ما توفیق بدهد که مراقبت های این ایام را انجام بدهیم. ماه شعبان هم منسوب به پیامبر است. طبق روایتی که داریم پیغمبر فرمود این ماه، ماه من است و لذا در این ماه تعبیر دارد آقا امیرالمؤمنین که کسانی که محبت پیامبر را دارند باید روزه بگیرند و روزه این ماه هم خیلی ثواب دارد و امیرالمؤمنین می فرمود که پیغمبر یک ماه را روزه می گرفت و منادی او در کوچه فریاد می زد که چه کسی همراه پیغمبرمی کند در روزه ماه شعبان و ماه مبارک رمضان و از آن زمانی که این صدا را شنیدم ماه شعبان را همیشه روزه می گرفتم. کسانی که توان ندارند، کار دارند، زحمت می کشند، نمی توانند روزه بگیرند از آن مناسبت های مناسب این ماه یادشان نرود که روزه داری در این ماه، استغفار در این ماه رجب تأکید شده است مضاف بر این که در این ماه صدقه مستحبی خیلی مورد توجه است، صدقه هم خیلی ثواب دارد حتی در برخی از روایات صدقه بجای روزه گرفتن اگر نمی توانید صدقه بدهید ولو به اندک که جای ثواب روزه را خواهد گرفت و نیز صلوات بر محمد و آل محمد فرستادن است. ان شاءالله که از دعوات این ماه هم محروم نمانیم. بزرگان ما، اهل ممعرفت به ما یاد دادند. امام  (ره) بحث مناجات شعبانیه را همیشه تأکید می کردند و حتی فرازهاشم معمولاً تکه کلامش بود، همین اخیراً هم آقا در مخاطبه با مجتهدین مجلس خبرگان تکه هایی از این مناجات شعبانیه را می خوالند و گریه می کرد. مناجات شعبانیه مناجات عجیبی است و حتی صلولتی که ظهرها خوانده می شود دوستان به حد یک بار در طول این ماه توفیق را از خودشان صلب نفرمایند. خوب سوم ماه شعبان و چهارم و پنجم ماه شعبان ولایت های نورانی این این ایام است. خوب ماه شعبان ماه پرفضیلتی است، که از جمله ولادت ها در این ماه نورانیت این ماه را بیش از پیش کرده است. خوب انسان وقتی روز سوم ماه شعبان می رسد روز ولادت امام حسین (ع) به یاد امام حسین و به یاد شهامت امام حسین، ایثارگری امام حسین می افتد. دعاهای وارده آن هم عجیب است. یعنی کسی که سوم شعبان بخواهد دعای روز سوم را بخواند می بیند در این دعای وارده امام زمان، آقا فرمود شادی ولایت تو همراه به تذکر شهادت تو بود. هنگامی که قنداغه را دست پیغمبر دادند، دیدند بعد از اینکه خوشحال بود دارند گریه می کنند، گفتند چرا گریه می کنی، خواطرات مصیبت امام حسین (ع) بیان فرمود که این هم در دعا ها وارد است. ان شاءالله در این ایام ما بیشتر به فیض ذکر و ثنای امام حسین مشغول باشیم. خصوصاً در این روز عجیب است، دعایی وارد است که این دعا، دعای روز عاشورای امام حسین است. می گوید روز ولادت است، روز جشن است اما باید خاطرات شهادت امام حسین زنده بشود. هنگامی که امام حسین افتاده بود، ساعت های آخر عمرش بود، در خون داشت می غلتید اما زبان به دعا گشوده بود. این مستحب است روز سوم و روز ولادت بخواند و در آخر آقا دست خود را در آن حالت به آسمان بلند کرد، خدایا من با روی نیاز به سوی تو دعا می کنم، من فقیر در خانه ات هستم ، با ترس به در خانه تو آمده ام، با مصیبت و درد دارم گریه می کنم، خدایا با ضعف دارم از تو کمک می خواهم، تو کافی هستی و کفایت می کنی، بر تو توکل کردم، خدایا تو بین ما و قوممان داوری بکن. این ها دعاهای امام حسین (ع) است که ان شاءالله روز سوم شعبان مراقبت داشته باشید. آن روز با روز پاسدار همراه است. پاسداران مجموعه ای از انسان های همراه با انقلاب بوده اند. کسانی که سنشان اقتضا می کند، اول انقلاب می دانند تشکیل سپاه به چه گونه بود. هنگامی که این نظام نوپا تهدید می شد، گروه های فرهنگی، اعتقادی، ایثارگر، از جان گذشته ای که در برابر استبداد کار کرده بودند، زحمت کشیده بودند، کمیته تشکیل داده بودند همه در قالب سپاه خودشان را جمع کردند و امام فرمود این سپاه برای رفع تهدیدهای این انقلاب باید محفوظ بماند لذا اهداف و هدف سپاه به این منظور شد که گروهی انسان هایی که از جان گذشته اند، از جان گذشته اند، صرفاً برای انقلاب و نظام جانشان را باید کف دستشان بگذارند و ایثارگرانه در برابر هر نوع تهدیدی که نظام را تهدید می کند در برابر آن قرار بگیرند. این هدف تشکیل سپاه بود و الحمدلله تجربه هم ثابت کرد، شهدایی که این پاسداران ما در طول جنگ و انقلاب و بعد از جنگ ما مشاهده کردیم در حقیقت نشان دهنده همان ایثارگری ها و شهادت طلبی ها بوده و هنوز به کوری دشمنانی که دشمن نظام و سپاه هستند هنوز آن قداست خون شهیدان درون خون این مجموعه تبلور دارد و به همین جهت هم دشمنان نظام، دشمنان داخلی و خارجی انقلاب اولین سدی را که در مقابل خودشان می بینند سپاه و بسیج است. سپاه و بسیج در میان مردم قداست، محبوبیت دارند و هر چه تبلیغات علیه آن ها انجام بگیرد مردم می دانند که دلیل دشمنی دشمنان نظام است و حفظ نظام اسلامی. آخرین روز هفته عقیدتی و سیاسی هم هستیم بحث انقلابی بودن وانقلابی بودن را به عنوان موضوع روز خودش قرار داده که مقام معظم رهبری عنایت خواسی به مسأله انقلابی ماندن داشتند. مقام معظم رهبری به همه اقشار توصیه کردند که من انتظار دارم حتی مجتهدین و خبرگان باید انقلابی بمانند. امقلابی یعنی بصیرت داشته باشند، وضعیت زمانشان را بدانند، تهدید هایی که انقلاب را تهدید می کند بشناسند و بروز دهند و اظهار موضع بکنند. در برابر تفکرات ضد انقلابی، تفکراتی که این نظام را تهدید می کند. ان شاءالله خداوند به ما توفیق پاسداری از این نظام را عنایت بفرماید. ۱۸ اردیبهشت هم روز جهانی صلیب سرخ و هلال احمر است. این روز یادآور تشکیل این مجموعه است که من احساس می کنم ریشه های این خدمتگزاری را در مبانی دینی ما بیشتر مشاهده می کنیم، گویی که سازماندهی این مجموعه از غرب شروع شده است و شاید هم یک زن خوشنام پرستاری شروع گر این هیئت و مجموعه بود در کشورهای غربی برای کمک به مجروحان جنگی بدون تعلق به هیچ کشوری در حقیقت پرستاران بین المللی این ریشه تشکیل این مجموعه بود ولی اسلام این مهر و محبت و خودگذشتگی را تأیید کرده و حتی می بینیم قبل از اسلام وقتی که پیغمبرآن سنت های خوب قبل از اسلام را می شمارد و می گوید اسلام برآن ها تأکید دارد پیمان جوانمردان است. نه تنها انسان هایی که مشکل سیل، زلزله، بهداشت را دارند بلکه حتی اگرمظلوم هم واقع بشوند و گروه هایی وجود داشته باشند، مدافعین مظلوم، این ها را هم اسلام تأکید می کند، این ها نیاز به سازماندهی دارد، الهام هایی است که اسلام داده است. لذا هلال احمربا انگیزه خدمت به مردم، انگیزه خدمت به مستضعفین جهان بدون هیچ نام و نشانی، بدون اینکه تعلقی به کشوری داشته باشند خودشان را وقف به خدمت انسانیت کرده اند، من به این مجموعه تبریک عرض می کنم ان شاءالله که در راستای خدمت به انسانیت و اسلام بیش از پیش موفق باشند.

 

نظرات

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.