نمازجمعه ۱۵ اردیبهشت ماه ۹۱
خطبـه اول
بسماللهالرحمنالرحیم
تقوا، برترین راه جلب محبت الهی است.
شما عزیزان نمازگزار به ویژه خودم را به مراعات تقوی الهی سفارش میکنم چرا که تقوا بهترین زاد و توشه برای سعادت اخروی و برترین راه برای جلب محبت و عنایات الهی در حیات دنیوی است.
عبودیت یعنی: اعتقاد، رفتار و اخلاق اسلامی داشتن.
در خطبه اول بنابر این گزارده ایم که از راه خدا سخن بگوییم، راه خدایی زندگی کردن. راه خدا عبودیت است، عبودیت یعنی اعتقاد، رفتار و اخلاق اسلامی داشتن، و جوهرهی عبودیت ایمان است و ایمان یعنی بر وجود انسان، خدا حاکم بودن، خدا باور بودن، آخرت گرا بودن، سیرهی رسول خدا خاتم المرسلین محمد بن عبدالله (صلیالله علیهوآلهوسلم) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) را اساس زندگی قرار دادن و مفاد قرآن را جوهرهی حیات خود دانستن است.
اخلاق اجتماعی، برخورد کریمانه با مردم داشتن است.
یکی از صفات انسان با ایمان، اخلاق مداری است و یکی از ابعاد اخلاقی، اخلاق اجتماعی و عمومی است. اخلاق اجتماعی یعنی با مردم در محیط پیرامونیِ خود برخورد کریمانه داشتن، مراعات حقوق مردم کردن، دست دیگران گرفتن، در جامعه مایه ارامش و آسایش دیگران بودن، با مردم خوبی کردن، و بدیهای آنها را تحمل کردن، و به خوبی پاسخ دادن، دیگران را چون خود پنداشتن، و آن گونه که دوست دارد دیگران با او برخورد کنند با دیگران برخورد کردن، حریم دیگران را حفظ کردن، و حتی بدیهای دیگران را به خوبی پاسخ دادن.
از موارد مهم اخلاق اجتماعی، روحیه عفو و گذشت از خطایای دیگران است.
یکی از موارد مهم اخلاق اجتماعی، روحیه و رویهی عفو و گذشت از خطای دیگران داشتن است. انسان در محیط پیرامونی خود چه در خانه و چه در محیط کار و چه در صحنهی جامعه، خطاهایی در قبال او صورت میگیرد، این خطاها گاهی سهوی و ناخواسته است و گاهی عمدی است، به قصد در قبال او کاری اشتباه و خطایی انجام میدهند، انسان با ایمان کسی است که در قبال این افراد با روحیه و رویهی عفو، گذشت و بخشش عمل میکند.
تواضع و فروتنی از صفات بندگان خوب خداست.
یکی از صفات عباد الرحمن یعنی بندگان خوب خدا این چنین است که: «الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا»[۱] متواضع هستند، فروتن هستند، با تبختر و غرور بر زمین راه نمیروند، کوچک نفس هستند، «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا»[۲] زمانی که دیگران با وی برخورد بد میکنند او برخورد کریمانه دارد، «وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا»[۳] اگر با او جاهلانه برخورد کنند او با سلامت، خوش برخوردی و تکریم و نادیده انگاشتن خطای دیگران برخورد میکند، اگر غیبت او کنند، اگر به او دروغ گویند، تهمتی زنند، افترایی زنند، حقوقش را پایمال کنند و برخوردهای بد با وی کنند، تا جایی که شرع اجازه داده است نادیده میگیرد. غیبت او میکنند ولی او غیبت دیگران نمیکند، دروغ پشت سرش میگویند ولی او دروغ پشت سر آن کسی که به او دروغ گفته بود نمیگوید، برخورد بد اجتماعی با او کردهاند یا تندیای با او کردهاند اما او تندی نمیکند، حق او را پایمال کردهاند ولی او حق دیگران را پایمال نمیکند و اگر بخواهد حق خود را کسب کند با نرمی، با تذکر، با راهنمایی و در نهایت از طریق امور قضایی به شکل بسیار کریمانه برخورد میکند.
در مسائل مالی و مهریه، اخلاق حکم بخشش و گذشت میکند.
در مسائل مالی گاهی پیش میآید که در جامعه قرض انسان را پرداخت نمیکنند، انسان پولی را به کسی داده و پرداخت نمیکند ولی او این گونه نیست که تندخو باشد، «وَإِنْ کَانَ ذُو عُسْرَهٍ فَنَظِرَهٌ إِلَى مَیْسَرَهٍ»[۴] اگر آن کسی که قرض گرفته، در سختی و فشار است این طور نیست که فشار اقتصادی روی آن بدهکار بیاورد، تا آنجایی که توان دارد و تا آنجایی که میتواند به او مهلت میدهد و خداوند هم به او در جاهایی که نیاز دارد مهلت میدهد. در مسئله مهریه که این دو مورد مبتلا به جامعهی ما است اینگونه نیست که اگر مشکلی پیش آمد اخلاق کریمانهی خانم این نیست که مهریه را مطالبه کند با اینکه میداند شوهرش دچار بحران مالی است حتی اگر در مسئله طلاق هم باشد این گونه نیست که به او فشار بیاورد که باید مهریه من را بدهی و شوهرش را به زندان بفرستد. «أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى»[۵] اگر عفو، گذشت و بخشش باشد این به تقوا نزدیکتر است.
جامعه ای که در آن عفو، گذشت، حلم و بردباری باشد جامعهای پر از آرامش است.
به همین خاطر است که اگر در جامعهی اسلامی عفو و گذشت، حلم، بردباری، تکریم دیگران، حریم دیگران را پاس داشتن و از آن طرف اگر حریمش شکسته شد او حریم شکن نباشد، تحمل و صبر کند، این جامعه، یک جامعهی پر از آرامش و آسایش خواهد بود. امام باقر (علیهالسلام) میفرماید: «ثَلاثٌ مِن مَکارِمِ الدّنیا والآخِرَهِ: تَعفو عَمَّن ظَلَمَکَ، وتَصِلُ مَن قَطَعَکَ، وتَحلِمُ إذا جُهِلَ عَلَیکَ»[۶] سه چیز است که از فضائل اخلاقی در دنیا و آخرت است: اول، هر کس به تو ظلم کرده ببخشی، دوم، آن کس که با قطع ارتباط کرده که تو قطع ارتباط نکنی، سوم، در جایی که قدر تو را نمیشناسند و در جایی که با تو جاهلانه برخورد میکنند، تو حلیم و بردبار باشی و نشکنی.
امام کاظم (علیهالسلام) میفرماید: «مَنْ کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ کَفَّ اللّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یوْمَ الْقِیمَهِ»[۷] هر کس تندخوییِ خود را در مقابل مردم کنترل کند، اگر آن فرد آن شخص را ببخشد خداوند نیز او را در قیامت خواهد بخشید، به طور مثال گاهی افرادی انسان را به خشم میآورند و وادار به غضب میکنند یا حقی از انسان پایمال میکنند یا برخورد بد با انسان میکنند، انسان، آنها را ببخشد.
اهل عفو و گذشت در قیامت بر خدا حق دارند.
امام مجتبی (علیهالسلام) میفرماید: «اذا کان یوم القیامه نادی مناد ایها الناس من کان له علی الله اجر، فلیقم، قال: فلا یقوم الا اهل المعروف»[۸] زمانی که روز قیامت واقع میشود، یک هاتفی در روز قیامت ندا میدهد: هر کس بر خدا حق و طلبی دارد برخیزد. خیلی مسئله عجیبی است، در روز قیامت فرشتهای فریاد زند که هر کس بر خدا حقی دارد برخیزد، هیچ کس برنمیخیزد مگر کسانی که در دنیا اهل عفو، گذشت، بخشش و نادیده گرفتن خطای دیگران بودند.
از سیره رسول خدا (صلیالله علیهوآلهوسلم) و اهل بیت (علیهمالسلام) ، روحیه عفو و گذشت داشتن است.
بنابراین یکی از مکارم و فضائل اخلاق اجتماعی انسان، داشتن روحیه و رویهی عفو، بخشش و گذشته در برابر خطای دیگران دربارهی خود است، و در عوض، او خوبی میکند «وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا»[۹]، «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا»[۱۰] اگر با او برخورد بد کنند او برخورد خوب میکند، اگر با او تندخویی کنند فشار روحی و روانی و سخنان بد به او بگویند اما او سخن خوب میگوید. این روش رسول خدا (صلیالله علیهوآلهوسلم) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) است.
خدایا همهی ما را متنعّم به اخلاق عالیّه اسلامی بگردان و به همه ما روحیه و رویهی عفو از دیگران مرحمت بفرما.
خطبـه دوم
بسماللهالرحمنالرحیم
تقوا، طریق جلب توجهات ویژه الهی است.
همهی شما عزیزان نمازگزار به ویژه خودم را به مراعات تقوای الهی سفارش میکنم چرا که تقوا کلید رستگاری و طریق جلب توجهات ویژهی الهی است.
در خطبه دوم پیرامون چند موضوع به اختصار سخن میگوییم:
مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای (دامت برکاته العالیه) در دیدار با فرهنگیان عزیز و کارگران گرانقدر، مطالب مهمی ایراد فرمودند که به برخی از آنان اشاره میکنم:
اگر آموزش و پرورش وظیفه خود را بر مبنای دانش بنیانی و فرهنگ دینی قرار دهد، در آینده، روشنی، پیشرفت و توسعه به بار خواهد آمد.
آن حضرت خطاب به فرهنگیان فرمودند: مخاطب معلم، انسانهای آینده ساز است، جوانان و نوجوانانی که آینده و سرنوشت کشور به دست آنان رقم میخورد. پس اگر حوزهی آموزش و پرورش وظیفه خود را بر مبنای دانش بنیانی و نهادینه کردن فرهنگ دینی قرار دهد قطعاً در آینده، روشنی، پیشرفت و توسعه به بار خواهد آمد و اگر کاستی و کاهلی شود قطعاً نظام و کشور دچار چالشهای جدی خواهد شد.
معظم له فرمودند: ما نیازمند تحوّل بنیادین در عرصه آموزش و پرورش و سپس اجرایی کردن برنامهها هستیم. نکند برنامههای بنیادین در حد طرح، متوقف شود و به اجرا در نیاید.
تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی، موجب استقلال در عرصه اقتصادی و سپس سیاسی میگردد.
در رابطه با کار و تولید ملی فرمودند: کار و کارگر، عزت و احترام دارد، به طوری که پیامبر گرامی اسلام محمد بن عبدالله (صلیالله علیهوآلهوسلم) دست کارگر را بوسید. ما باید با تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی بر مدار برنامه، طراحی، کارشناسی و دانایی محوری، چنان کنیم که دارای استقلال در عرصه اقتصادی شویم، که نتیجه استقلال اقتصادی، قدرت در عرصه استقلال سیاسی است و اگر استقلال سیاسی قدرتمند نباشد قطعاً جهان سلطه، فضای کشور و فضای نظام را دچار چالشهای جدی خواهند کرد.
مقام معظم رهبری فرمودند: هر سه قوه، مقننه، مجریه و قضائیه، همدل، همکار، همروحیه و رویه به پروژهی ارتقاء سطح تولید ملی و حمایت جدی در همه عرصهها از کار و سرمایه ایرانی تلاش کنند و نظام را به فضای درخور و شایسته در عرصه اقتصاد، رهنمون کنند.
بسیج عزیز در همه عرصه ها موفق بوده است.
روز یکشنبه سالروز تأسیس بسیج سازندگی است. بسیج عزیز در همه عرصهها موفق بوده و در سازندگی نیز این چنین بوده است. خدمات بسیار شایستهای به مناطق محروم دادهاند و همین جا از این عزیزان تشکر کرده و امیدواریم انشاءالله با تلاش اینان ما بتوانیم هیچ منطقهی محرومی در سطح ایران نداشته باشیم.
جمعیت هلال احمر با پیشگیری های لازم، موجب کاهش تلفات و به صفر رسیدن تلفات شود.
روز سه شنبه روز جهانی صلیب سرخ و هلالاحمر است. یکی از جمعیتهای بسیار کارآمد در عرصهی خدماترسانی در مواقع بُحرانی، جمعیت هلال احمر است. این جمعیت میتواند با برنامهریزی و کارشناسی ها و تجربههایی که در طول تاریخ در فضای ملی و فراملی به دست آورده آسیبهای جدی را که در مواقع بحرانی ایجاد میشود کاهش دهد و با پیشگیریهای لازم در عرصههای سخت زندگی و حوادث غیرمترقبه، پیشگیریهای جدی به عمل آورد تا کاهش تلفات یا اصلاً نفی تلفات به بار آید.
حضور مردم در انتخابات مجلس، نشان از ولایتمداری، بصیرت و دشمن شناسی عمیق مردم است.
امروز نیز حضور گستردهی مردم در عرصه دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی در برخی از فضاهای ایران داشتیم که الحمدالله نشان از بصیرت، ولایتمداری و مبارزه با دشمن و دشمنشناسیِ عمیق این مردم دارد. امیدواریم انشاءالله مجلسی شایسته، ولایتمدار و کارآمد داشته باشیم.
حضرت ام البنین منشأ خدمات بسیار زیادی به فرهنگ، به ویژه فرهنگ مجاهدت بوده است.
روز شنبه، روز رحلت حضرت امالبنین است. امالبنین در طول تاریخ شیعه، منشأ خدمات بسیار زیادی به فرهنگ به ویژه فرهنگ مجاهدت بوده است. بعد از حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) به خانهی امیر مؤمنان آمد و خداوند به او چهار فرزند داد که خورشید فروزان این عزیزان، قمر بنیهاشم بود. امیر مؤمنان (ع) به عقیل برادر خود فرمود: یا عقیل، همسری را برای من انتخاب کن که از وی فرزندانی متولد شود که یاور اهلبیت باشند و مدافع حریم ولایت باشند و عقیل نیز فاطمه بنت حزام را برگزید. وقتی به خانه امیر مؤمنان (ع) آمد به همگی خطاب کرد که من در این خانه آمدهام نه اینکه بانوی این خانه هستم بلکه من آمدهام که کنیزی فرزندان حضرت زهرا (س) را کنم.
فرزندان ام البنین فدای ولایت بودند.
یک روزی زنان مدینه در خانهی امیر مؤمنان(ع) بودند، خانمی صدا زد یا فاطمه، یک باره حضرت زینب منقلب شد و به یاد مادر افتاد، امالبنین خطاب به زنان مدینه کرد و گفت: دیگر به من فاطمه نگویید به من امالبنین بگویید، میترسم این کلمه باعث رنجش خاطر زینب شود. کنیزی حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را میکرد، جای خالی حضرت زهرا (س) را در خانهی علی (ع) پر کرده بود. چهار فرزند خودش را طوری تربیت کرد که فدایی ولایت باشند.
ام البنین، در جریان کربلا در مدینه بود، دو فرزند ابا الفضل العباس (ع) را نیز در کنار خود نگهداشته بود و کاروان که به طرف کربلا حرکت کرد، هر روز به درِ دروازهی مدینه مینشست، از کاروانهایی که وارد میشدند سئوال میکرد کاروان حسین کجاست؟ حسینم چه جور است؟ ابا الفضلم چه جور است؟ زینبم چه جور است؟ اطلاعات را میگرفت و به منزل برمیگشت، دوباره عصر میرفت و سر دروازه مینشست، کاروان که میآمد سئوال می کرد که حسین من چه جور است؟ کار او این شده بود، اما یک روز مردم مدینه دیدند که یک کاروان سیاهپوش از طرف شام به طرف مدینه میآید و بشیر فریاد میزند: «یَا أهلَ یَثرِبَ لا مُقَامَ لَکُم بِهَا قُتِلَ الحُسینُ» مردم مدینه چرا نشستهاید، حسین را کشتند، این کاروان اُسرا است. مردم مدینه صدا زدند: بشیر ساکت باش، آرام باش، تا امالبنین اطلاع پیدا نکند، اما این بانو از همهمهی مردم مدینه اطلاع پیدا کرد که حادثهای رخ داده. با دو فرزند حضرت ابا الفضل العباس بیرون آمد، دید مردم میدوند، گفت: چه حادثهای رخ داده است؟ کسی جواب او را نمیداد، او نیز مثل مردم، زنان و مردان به طرف بیرون مدینه دوید، دید یک کاروان سیاه پوش به طرف مدینه می آید که خیلی آشناست. بیرون از مدینه ایستاد، یک نگاهی کرد و گفت: این کاروان عزادار، کاروان کیست؟ هیچکس جواب نداد، یک نگاه کرد دید امام سجاد (علیهالسلام) با شال سیاه جلو کاروان ایستاده، گفت: این کاروان، کاروان حسین(ع) است، کاروان عباس است، کاروان زینب است، مردم گفتند: آری، دواندوان به طرف این کاروان رفت، همه میگفتند: الان از چه کسی سئوال میکند؟ از عباسش، از عونش، فریاد زد حسین من کجاست؟ حسین من کجاست؟
اللهم صل علی محمد و آل محمد.