نمازجمعه ۱۱ آذر ماه۹۰

 

خطبـه اول

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

 

شما عزیزان نمازگزار به ویژه خودم را به مراعات تقوای الهی سفارش می‌کنم، چرا که تقوا بهترین زاد و توشه برای سعادت اخروی و برترین راه برای جلب محبت الهی در حیات دنیوی است.

در خطبه اول بنابراین گزارده ایم که از راه خدا سخن بگوییم، راه خدایی زندگی کردن، راهی که خدا با ما است و ما هم با خدا هستیم، راهی که راه قرآن، را خاتم الانبیاء محمد مصطفی (ص) و اهل بیت طاهرینش است. راهی که سرانجامش سعادت در دنیا و آخرت و فرجامش بهشت برین است.

یکی از  نشانه‌ها و اسوه‌هایی که می‌توان راه خدا را شناخت، نهضت کربلا و قیام اباعبدالله حسین(علیه السلام) است، قیام اباعبدالله الحسین(علیه السلام) تجلی عینی راه خدا است و در این خطبه اندکی پیرامون محتوای قیام اباعبدالله الحسین(علیه السلام) با نگاه بیان آموزه‌ها و درس‌ها و عبرت‌های عاشورا، مطالبی محضر مبارک شما عرض می‌کنم.

قیام اباعبدالله الحسین(علیه السلام) در تاریخ بشریت، اوج تعالی کمال انسانی است و مشعل فروزان و خورشید بی‌غروبِ بصیرت و هدایت انسانی در طول تاریخ است. درس‌ها و آموزه‌های بسیاری دارد، عبرت‌ها، تجربه‌ها و رهیافت ها در فضای نهضت عاشورا با هدایت‌های حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) بسیار است چرا که ایشان مصباح الهدی و سفینه النجاه است، در این مجال یک آموزه عرض می‌کنم از جریان کربلا و آن آموزه ولایت مداری است و در این رابطه، تحلیلی معرفتی، اجتماعی، سیاسی و جامعه‌شناسی به شکل بسیار مختصر خدمت شما عرض می‌کنم:

در عرصه جریان کربلا دو گروه خواص پدید آمدند که این خواص، جریانات مردمی در عرصه جغرافیای جمعیتی جامعه‌ی آن زمان را هدایت می‌کردند. خواص نیروهای هستند که با تحلیل، بررسی و کارشناسی یک حرکت و یک موج را ایجاد می‌کنند و مردم را در آن موج به سمت اهداف خود هدایت می‌کنند. دو گروه خواص در آن جامعه پدید آمدند یکی خواص جبهه ولایت مداری و دیگری خواص جبهه ضد ولایت.

 

خواص جبهه ولایت مداری خود دو گروه بودند: گروه اول، خواص همراه و پایدار با ولایت و دیگری خواص همراه که در مسیر قیام کربلا رویش کردند. خواص همراه و پایدار آن کسانی بودند که از سابقه بسیار روشنی برخوردار بودند و از همان زمان رسول خدا محمدبن‌عبدالله (صلی‌الله علیه وآله وسلم) با معرفت، بصیرت، با تحلیل‌های دقیق، ایمان، تقوا و اخلاق سیاسی، همیشه بر مدار ولایت در گردش بودند. خود، نوری بودند و با هدایت و بصیرت افزایی، جامعه را هدایت می‌کردند مثل مسلم بن اوسجع که از صحابی پیامبر بودند، در جنگ‌های صدر اسلام تا سفین و نهروان و جمل در کنار امیرالمؤمنین(علیه السلام) بودند، شخصیتی که هیچگاه ولایت را رها نکرد، در کنار رهبریت قرار داشت و با تمام جان و مال و فرزندان و خانواده از حریم ولایت دفاع می‌کردند. مثل حبیب بن مظاهر این پیرمرد آشنا با دین، تقوی و اخلاق که عمر خود را در عرصه ولایت و ولایت‌مداری گذاشته بود، از عالمان بود، راویان بود، حافظ قرآن بود و از مدرسان معارف دین بود. مسلم بن عقیل، حضرت زینب، اباالفضل عباس از نمادهای تابناک خواصِ همراه و پایدار جبهه ولایت مداری بودند و هیچ گاه در این عرصه تردیدی به خود راه ندادند و با تمام وجود در این فضا قرار داشتند و با دانش، دانایی، معرفت بنیادی، ایمان، تقوا، مجاهدت و رشادت، ولایت مدار بودند و جامعه را به سمت ولایت مداری هدایت می‌کردند حتی گاهی جبهه دین ستیز و ولایت ستیز طراحی تهدید و تطمیع آن‌ها داشتند اما آنان یک لحظه ولایت را رها نمی‌کردند. در شب عاشورا، شمر به قصد تطمیع حضرت ابوالفضل عباس(علیه السلام) آمد و پیشنهاد امان‌نامه به ایشان داد اما حضرت فرمود: یک لحظه امام و رهبرم و عرصه ولایت مداری را رها نخواهم کرد.

گروه دیگر در جبهه ولایت مداری خواصی بودند که همراه شدند اما در فضای حرکت نهضت کربلا رویش داشتند، اینان خوب می‌دانستند که حسین‌بن‌علی(علیه السلام) کیست، باید ولایت مدار باشند، باید از حریم دین و دیانت و ولایت دفاع کنند، اما به خاطر مسائل ویژه‌ای که حول زندگی آنان بود اندکی در آغاز حرکت، توقف کردند و بعد از آن که نهضت عاشورا شروع شد توفیق رویش در کنار حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) این درخت طیبه‌ی آسمانیِ ولایت پیدا کردند، مثل زهیر ابن قین و حرابن یزید ریاحی. زهیر با خانواده‌اش از کوفه بیرون آمدند که در فضای بحران کربلا گرفتار نشوند ولی وقتی که پیام امام را شنیدند و زهیر ابتدا امتناع می‌کرد، زن او دلهم بنت امر او را هدایت کرد و گفت باید ولایت مدار بود از حریم خاندان رسول خدا(ص) دفاع باید کرد و زهیر بعد از ملاقات و هدایت‌های که امام داشت برای او، هدایت‌شد و در جبهه ولایت مداری قرار گرفت. حربن‌یزید ریاحی نیز این چنین شد و در صف قوی و نورانی ولایت قرار گرفتند. ویژگی این جبهه این بود: ایمان بالا، تقوی مداری، دارا بودن اخلاق در همه عرصه‌ها به ویژه اخلاق سیاسی و قدرت بالای مجاهدت در راه ولایت مداری. چنان حماسه‌ای آفریدند به گِرد حضرت اباعبدالله(علیه‌السلام) که نهضت کربلا، شاخص سلامت دین و دیانت و اسلام شد. اسلام بدون قیام اباعبدالله حسین(علیه السلام) مثل زمینی بی خورشید و مثل بیابانی برهوت است که هیچ راهنمایی برای آن نیست. مثل دریایی طوفانی است در غرق آب‌های وحشتناک که در آن وجود دارد  و کشتی نجاتی نیست، اما جهان با حسین جهانی است که عنصر هدایت، بصیرت و نجات دارد.

 

اما در جبهه ولایت ستیز، آنانی که مقابل حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) قرار گرفتند و یا همکاری نکردند گروه‌های مختلفی بودند: گروه اول، خواص منحرفِ بی ایمان بودند که اساساً ایمان نداشتند، در عرصه دین و معرفت دینی دچار اشکال بودند، انحراف دینی در وجودشان مستقر بود، هیچ‌گاه بر صراط مستقیم نبودند، ولی خواص بودند و می‌توانستند در جامعه موج ایجاد کنند اما موج انحراف، مثل عمر بن سعد ابن وقاص، شمر بن ذل جوشن، محمد بن اشعث بن قیص و عبیدالله بن زیاد. اینان انسان‌هایی بودند که در آن زمان می‌توانستند فضاهای اجتماعی را هدایت کنند، موج ایجاد کنند، ولی چون ایمان نداشتند علیه ایمان برخاستند و مقابله کردن با جبهه ولایت و ولایت مداری. پدران بسیاری از این افراد از بزرگان بودند.

عمر بن سعد ابن وقاص فرزند سعد ابن ابی وقاص است همان سرداری که حمله کرد به ایران و کوفه را به عنوان مرکز نظامی در جهان اسلام مطرح کرد، سعد بن ابی وقاص با آن سابقه، در آخر منحرف شد به امیر مؤمنان(علیه‌السلام) کمک نکرد در جنگ صفین و بحران‌های حکومت‌ امیرالمؤمنین(علیه السلام) که نتیجه آن پسری این چنین شد.

محمد بن اشعث بن قیس، پدرش از فرمانداران امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود از قبل نیز ایشان نیز فرماندار بود، فرماندار آذربایجان بود در زمان عثمان، امیر مؤمنان(علیه السلام) او را عزل کرد به کوفه آورد، بزرگ قبیله کنده بود و جنایات عظیمی در دوران حکومت امیرالمؤمنین(علیه السلام) با توطئه های که می‌کرد و ارتباطی که با جبهه ولایت ستیزی داشت با عمروبن‌عاص جنگ صفین را بی‌فرجام و ناسرانجام گذاشتند و مسئله به حکمیت و تولید نگاه خوارجی داشتند فرزندش نیز این چنین شد.

 

عبیدالله ابن زیاد بن اَبی که عبیدالله فرزند زیاد بود، زیاد یکی از فرماندهان و سیاست‌مداران بزرگ عرب بود. با آنکه زیاد در زمان امیر مؤمنان(علیه السلام) فرماندار بود اما فرزندش به انحراف کشیده شد. اینان در جبهه دینی بودند، در آغاز خودی بودند نسل و جد و تبار آنان، اما به خاطر اینکه اینان دارای معماری و ساختار ایمانی نبودند و دارای معرفت دینی نبودند در مقابل حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) قرار گرفتند و ولایت ستیز شدند.

گروه دوم خواص منحرف بی‌تفاوت بودند. خواص بودند، از مشاهیر بودند، کلام آنان تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز بود، ایجاد هدایت و بصیرت می‌توانستند بکنند اما به خاطر بی‌تفاوتی و عدم شجاعت در موضع‌گیری، دچار انحراف شدند و بسیاری را نیز با خود به انحراف کشیدند مثل عبدالله‌بن‌عمر،  شخصیتی که با امیر مؤمنان(علیه السلام) نیز بیعت نکرد، در جریان کربلا نیز حمایت از فرزند پیامبر(ص) نکرد، با علی‌بن‌ابی‌طالب(علیه السلام) بیعت نکرد، دست نداد به دست امیرالمؤمنین(علیه السلام)، اما با هجاج بیعت کرد این چنین، که هجاج گفت من وقت ندارم با تو بیعت کنم، گفت: من آمده‌ام با تو بیعت کنم. گفت: من دستم را از خیمه بیرون نمی‌کنم، پا را بیرون کرد و ایشان با پای هجاج  بیعت کرد. کسی که با ولایت بیعت نکند با چکمه دشمنِ ولایت بیعت می‌کند.

گروه سوم خواص منحرف سیاست گردان بودند. خواصی بودند که اینان آشنا به بازی‌های سیاسی بودند، الفبای سیاست را می‌دانستند، تحلیل‌های دقیق داشتند اما تحلیل‌های شیطانی، اینان نیز به حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) بلکه فضا را طوری صحنه‌گردانی کردند که حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) شکست بخورد مثل عبدالله‌بن‌زبیر. او این‌گونه می‌اندیشید که لشکر یزید با حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) می‌جنگند و در این طراحی او سود می‌برد لذا خود را کنار کشید تا هر دو طرف ضعیف شوند و او قوی شود.

گروه چهارم، خواص منحرفی بودند که با تحلیل‌های غلط سکوت کرده و بعد از آن پشیمان شد، در کربلا حضور پیدا نکرد، ولی بعد از آنکه کار از کار گذشت و ولایت به خاک و خون کشیده شد آن وقت پشیمان شد و نهضت توابین را به راه انداخت، مثل سلیمان بن صرد خزاعی و مسیب بن نجبه فزاری، اینان از صحابه رسول خدا(ص) بودند اما در جریان کربلا با تحلیل‌های غلطی که داشتند حضور پیدا نکردند با اینکه اینان نامه نوشته بودند به حضرت اباعبدالله الحسین مسیب بن نجبه فزار اما حضور پیدا نکردند، دعوت کرده بودند، بیعت کرده بودند، ولی در فضای سخت و بحرانی امام را تنها گذاشتند، ولایت را تنها گذاشتند و بعد از آن پشیمان شدند و نهضت توابین در زمان مختار به راه انداختند. اینان یا تحلیل غلط سیاسی داشتند مثل عبدالله ابن عمر، یا دنیاگرا بودند مثل عمر بن سعد، یا دارای بصیرت معرفتی نبودند مثل عبیدالله بن زیاد، یا حزب گرا و حس خودمحوری داشتند مثل محمد بن اشعث و عبدالله‌بن‌زبیر، با این امور و این عوامل تحلیل غلط، دنیاگرایی، عدم بصیرت و معرفت، حزب‌گرایی و خودمحوری به اینجا رسیدند که در مقابل ولایت قرار گرفتند و جریان کربلا یکی از عوامل مهم وجود آن، که موجب شد صفی در مقابل ولایت قرار بگیرد عدم ولایت مداری خواص بود با تحلیل‌های غلط و عواملی که عرض کردم. این یکی از عبرت‌های مهم عاشورا است.

 

الان مردم عزیز ایران با عبرت‌آموزی از تاریخ اسلام و قیام اباعبدالله حسین(علیه السلام) با تمام وجود در کنار مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای قرار دارند و از حریم ولایت با تمام وجود دفاع می‌کنند. این آموزه‌ای از قیام حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) است، صف عاشورایی از مؤمنان و مجاهدان راه خدا هم‌اینک در کنار مقام معظم رهبری است و دیگر صفوف صفوف جبهه ضد ولایت است که عاقبتش ننگ تاریخی است.

خدایا همه ما را در مسیر ولایت مداری قرار بده.

 

خطبـه دوم

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

شما عزیزان نمازگزار به ویژه خودم را به مراعات تقوای الهی سفارش می‌کنم چرا که تقوا کلید رستگاری و طریق جلب محبت الهی در دو سرای دنیا و آخرت است.

در خطبه دوم پیرامون چند موضوع به اختصار سخن می‌گوئیم.

مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خامنه‌ای در دیدار با فرماندهان نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران مطالب بسیار مهمی ایراد فرمودند. که هم نشان از رضایت از این نیرو و هم توصیه‌های دانش بنیان در عرصه صنعت دفاعیِ دریایی و راهبردهای عملیاتی در دو حوزه آبراه‌های ملی و بین‌المللی بوده است. روز نیروی دریایی را به همه دریادلان تبریک می‌گوییم و یاد و خاطره شهدای این نیرو و نیروهای مسلح را گرامی می‌داریم.

تشکر و قدردانی ویژه دارم از سپاه پاسداران و سپاه امام صادق (علیه‌السلام) در برگزاری رزمایش بزرگ ۵۰ هزار نفری در استان ولایت مدار بوشهر که برگ زرین دیگری بر تاریخ این استان افزود و این خود نشان از آمادگی جدی و توانمند در عرصه دفاع مقدس دارد.

از تمام مسئولین گرامی و ملوانان عزیز که در امر کالاهای ملوانی با مدیریت، همگی توانمند و با بصیرت و قانون مدار این مسئله را حل نمودند، استانداری محترم، سپاه عزیز، گمرگ، یاوران نامدار حضرت بقیه‌الله الاعظم، ائمه جمعه و همه عزیزان، ملوانان و دریانوردان عزیز که همدل این مشکل را حل نمودند کمال تشکر را دارم.

روز چهارشنبه روز تجلیل از مقام اسرا و مفقودین است. عزیزانی که در راه اسلام و انقلاب بهترین سال‌های عمر خود را در اسارت رژیم بعثی گذارده‌اند و حماسه آفریدند، از همه مسئولین تقاضا می‌کنم به مشکلات این عزیزان توجه ویژه داشته باشند و حل نمایند، همچنین در این روز، روز دانشجو است. دانشجو، محقق و پژوهشگر سرمایه‌های واقعی یک نظام هستند لذا ما باید همان‌طورکه مقام معظم رهبری می‌فرمایند باید فضا را برای رشد در عرصه‌های مختلف به ویژه علمی برای محیط دانشگاه فراهم آورند که در این عرصه با حرکت‌های دقیق در حوزه جنبش نرم‌افزاری و توسعه کرسی‌های نظریه‌پردازی و خودکفایی سپس به تولید علم و مرجعیت علمی دست یابیم. در عرصه فرهنگ و مراعات امور دینی در محیط دانشگاهی، یکی از اساسی‌ترین کارهایی است که باید مسئولین در این رابطه اقدامات و برنامه‌های دقیق داشته باشند و با مدیریت، فضای دانشگاه را بیش از این دارای رنگ خدایی و رنگ دین نماید.

 

تاریخ سیاسی جهان همواره نقشه پلید انگلستان در استعمار، استثمار و توطئه علیه کشورهای مستقل را فراموش نمی‌کند. تاریخ گواه بر این است، دولت انگلستان در طول تاریخ حیات ننگین خود چگونه می‌تواند ادعا کند که نقشی مثبت در خدمت به جهان و حقوق بشر داشته است؟ تاریخ انگلستان سراسر ننگ است، بدنامی است، دارای یکی از عقب افتاده‌ترین سیستم‌های سیاسی و حکومتی است، هنوز سلطنتی است، حکومتی که میلیون‌ها پوند خرج می‌کند برای برگزاری عروسی یک شاهزاده عقب‌افتاده‌ای که هنوز نمی‌تواند الفبای سیاسی در فضای بین‌المللی را تشخیص دهد و مردم آن دچار فقر و هم اینک ۲ میلیون نفر از بازنشستگان و دانشجویان با اعتراضات خود سیستم اقتصادی انگلستان را زیر سؤال برده‌اند و وزیر صفیح و نادان انگلیس در تحلیل خود می‌گوید این بحران به این خاطر است که بازنشستگان ما عمرشان طولانی شده است بالطبع باید تنها راه آن از بین بردن بازنشستگان برای حل این معضل اقتصادی باشد.

تمام کشورهای مستقل و انقلابی، شما می‌بینید که اتاق فکرهای توطئه انگلیس علیه آن‌ها اقدامات جدی داشته اند. تاریخ انگلیس سراسر ننگ است که به برخی از این ننگ نامه‌های انگلیس بنده اشاره می‌کنم:

ایجاد مکاتب انحرافی برای بهره برداری سیاسی مثل بهاییت، این یکی از کارهایی است که انگلستان در طول تاریخ انجام داده است می‌دیده مردم متدین هستند بنابراین باید دین‌های جعلی ایجاد کند مثل بهاییت، حتی کسانی را بفرستد در محیط‌های دینی برای انحراف. دوم ایجاد انجمن‌های انحرافی و مبتذل مانند فراماسونری و ایجاد میدان داری آنها در حوزه فرهنگ، سیاست و اقتصاد به سود خود. تأسیس پایگاه‌های وسیع اطلاع‌رسانی و مدیریت افکار عمومی به سمت انحراف مثل رسانه‌های دیداری و شنیداری مثل بی‌بی‌سی و ایجاد ماهواره‌ها برای کنترل افکار و اذهان. ایجاد رژیم‌های نامشروع سیاسی مثل رژیم اشغالگر قدس و ایجاد حاکمیت عناصر سرسپرده‌ی خود در مناطق اسلامی مثل آل خلیفه. پنجم، تهاجم فرهنگی بسیار گسترده به کشورهای انقلابی. ششم، توطئه و دسیسه‌های بسیار برای براندازی رژیم‌های انقلابی که در فتنه ۸۸ در خود ایران هم شما مشاهده کردید. هفتم، حمله نظامی به کشورهای دارای ثروت ملی مثل هند و کشورهای مستقل مثل ایران که چهار بار انگلیس به استان ولایت مدار بوشهر حمله کرده و در هر چهار بار با ایستادگی علما و سردارانی چون رئیس‌علی دلواری شکست خورد. هشتم، ایجاد کودتاهای سیاسی مثل کودتای رضاخانی. نهم، دخالت در امور فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشورهای مستقل و دهم، ایجاد جو فشار،  ارعاب، تهدید و تحریم در فضای بین‌المللی مثل سازمان‌های حقوق بشری، سازمان انرژی هسته‌ای و شورای امنیت با حق وتو های تبعیض‌آمیز.

 

هم اینک انگلیس در نهایت ضعف خود قرار دارد، هم از داخل هم از بیرون. چون سیب کرم خورده‌ی سیاسی شده که هر آن احتمال دارد ساقط شود و فضا برای مردم انگلیس باز شود برای تغییر رژیم سیاسی آنان. و من این تذکر جدی را به سران انگلیس می‌دهم که اگر بخواهند به ایران اسلامی فکر حمله نظامی یا این فکر را اجرا کنند تنها مردم به ولایت مدار بوشهر بس است برای نابودی آنان در خلیج‌فارس. از همان زمان که پای انگلیس به ایران اسلامی باز شده است مراکز آن کانون توطئه علیه ایران و اسلام بوده است. انگلیس یک سابقه روشن در تاریخ سیاسیِ ایران ندارد و مجلس شورای اسلامی که خواهان قطع ارتباط و این قطع ارتباط را تصویب کردند کاری بجا و شایسته بود.

ایران اسلامی با رهبری مقام معظم رهبری به دنبال آرامش، آسایش، صلح جهانی، عدالت محوری و عدالت‌گستری جهانی است. پرواضح است که رژیم‌های استکباری مثل انگلیس طالب این معنا نیستند و مقابله می‌کند. لذا انگلستان تا وجود دارد و تا این دولت و این دولتمردان و این فکر سیاسی هست در مقابل جبهه عدالت محوریِ اسلام خواهی و دین است.

خدایا در ظهور آقا امام زمان تعجیل بفرما.

نظرات

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.