غیرت در امید می تواند جامعه را متحول سازد
حجت الاسلام والمسلمین دشتی امام جمعه موقت بوشهر در خطبه های نمازجمعه این هفته بوشهر:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
خطبه اول
برای خطبه اول با توجه به اهام گرفتن از فرمایشات مقام معظم رهبری موضوعی را انتخاب کرده ام که آقا فرمودند در همین ۹ دی عامل نجات کشور در بزن گاه های مختلف غیرت دینی مردم بوده است، ایشان فرمودند حماسه ۱۹ دی نمایش غیرت دینی مردم بود چرا که به تأبیر من به تأبیر من ۹ دی هم نمایش غیرت دینی بود. من در باب غیرت دینی عرایضی را تقدیم حضور کنیم.
غیرت یک صفت خلقی است که این صفت ممدوح هم عقلا می باشد و هم در روایات مورد توجه و عنایت قرار گرفته است و در برابر آن بی غیرتی که ضد غیرتمندی است یکی از رذایل اخلاقی انسان است و در مباحث اخلاقی و روایات در باب آن زیاد سخن گفته است. بی غیرتی حتی به بی حیایی هم منتهی می شود ، انسان بی غیرت گاهی حتی بی حیا هم می شود ، کسانی که خود فروشی، زن فروشی، خانواده فروشی را هم گاهی به آن مبتلا شده اند در جامعه غربی مبتلا هستند و این ها دیگر بی غیرت هستند و بی غیرتی آن ها را به این گرفتاری ها مبتلا کرده است .
لذا یکی از صفات حیات بخش به جامعه غیرت است چرا که بی غیرتی یکی از صفات بدبخت کننده اجتماع است و در این زمینه هر چه سخن گفته شود کم است و ما در این خطبه کوتاه مقداری ریشه یابی می کنیم بحث غیرت را آن مقدار که در توان فکری و علمی ما می باشد.
علمای اخلاق در باب غیرت وقتی که ریشه یابی روانی کرده اند گفتند که چرا انسان غیرت مند است یا بی غیرت می شود، ریشه در یک روحیه خاصی وجود دارد . انسان به طبع حال گاهی شجاع است ، شجاعت ابراز سخن و حق گویی دارد، شجاعت موضع گیری دارد و بعضی ترسو هستند و طبیعتشان ترس است . شجاعت و ترس یکی از ویژگی های بحث غیرت است چرا که به غیر از بحث شجاعت صفات دیگری هم می باشد. گاهی انسان شجاع هم می بینیم غیرت نمیورزد و سکوت می کند، اگر انسانی که نمی ترسد سکوت می کند آن هم ملاحظاتی درون ذهنش وجود دارد ، گاهی احساس حقارت ، احساس کوچکی یکی از مهمترین موارد بی غیرتی است.
متأسفانه باید عرض کنیم خودکم بینی که یکی از صفات مهلک است چه در فرد و چه در جامعه، گاهی در روش تربیتی فرزند و خانواده ما خود را کم و حقیر می بینید، کوچک می بینید و نمی تواند ابراز وجود کند و می ترسد و شجاع نیست، بحث خود کم بینی حتی در یک جامعه هم به عنوان یک صفت مهلک است، گاهی یک جامعه خود را کم می بیند، می بیند جوانانش چقدر شجاعانه جهاد می ورزند، جوانانش چقدر از نظر علمی پیشرفت کرده اند ، عظمت پیشرفت های علمی را می بیند اما هنگامی که از او قضاوت می خواهند می گویند ما در برابر غرب چیزی نیستیم و آن هعا خیلی پیشرفته تر از ما هستند و به گرد پای ان ها نمی رسیم. خوب این واقعیتی است که آن ها پیشرفت کرده اند اما اگر انسان از روی خودکم بینی در جامعه این سخن را می گوید این مبتلا به صفت مهلک شده و انسان باید اعتماد به نفس کند و احساس بزرگی در خود کند و خود را بزرگ ببیند و حقیر نبیند در جامعه جهانی کسی خود را حقیر ببیند دست به بی غیرتی هم خواهد زد که در باب خود غیرت عرایضی دارم ولذا گاهی مشکل این است در حالی که در آیات قرآنی چقدر تأکید شده که «ان الْعِزَّهُلله وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ» عزت مال خدا است، مال رسول خدا می باشد و مال مؤمنین است، بزرگی مال مؤمنین است و در روایات داریم که خداوند همه چیز را به مؤمنان اجازه داده مگر این که خود را ذلیل کنند، ما اجازه نداریم خود را ذلیل کنیم و از نظر شرعی جایز نیست انسان به گونه ای سخن بگوید، به گونه ای راه برود که مردم او را خار کنند و به او بخندند، لباس شهرت را برای چه حرام کردند؟، گفتند لباسی را نپوش که وقتی مردم تو را می بینند یک نگاه تحقیر آمیز به تو کنند، لباس هایی که معمول است ، لباس هایی که پاره پوره است و شکل های مختلف دارد را می پوشند، چیزی که از بیرون برای ما مد می شود واقعاً تحقیر آمیز است برای یک جوان، مردم نگاه می کنند و تف و لعنت می کنند و می گویند این کجای ان زیباست که خود را تحقیر و ذلیل می کند و لذا رسول خدا (ص) فرمود: «ان الله فَوَّضَ إلى المؤمنِ کُلَّ شیءٍ إلّا إذلالَ نَفسِهِ» خداوند به مؤمن اختیار تام داده هر کاری می خواهی انجام بده ولی خود را ذلیل و تحقیر نباید بکنی . اینجا است که بزرگی مال انسان های مؤمن است. «اَلْمُؤْمِنُ أَصْلَبُ مِنَ اَلْجَبَلِ» این صلایت و بزرگی ما عبارت دیگری از غیرت و بزرگی داریم که می گوییم مرد است و مردانگی دارد، بزرگی دارد و کی می گوییم مردانگی دارد؟، هنگامی که شجاعتی که از خود نشان می گوید، هنگامی که در جای خود سخن حقی می گوید، این انسان مردی است و ممکن است زن باشد اما صفت مردانگی و مروت منشأ آن بزرگی و عظمت است، شجاعت است ، احساس اعماد به نفس است و این صفات وقتی در یک جامعه وجود داشته باشد می بینیم که انسان غیرتمند می شود و لذا امام باقر (ع) فرمود: خداوند به مؤمن سه خصلت داده، یکی که عزت دارد در دنیا و آخرت، دوم اینکه رستگار و خوشبخت است در زندگی و سوم در دل انسان های ستمکار هیبتش وجود دارد و از او می ترسند به خاطر اینکه بزرگی دارد نه اینکه پول دارد، ثروتی دارد و یا قوتی دارد بلکه از بزرگی او می ترسند. انسان وقتی عزت و بزرگی در او موج پیدا کرد ظلمه و ستمگران از او حساب باز می کنند.
از جمله مواردی که ریشه در این مسائل وجود دارد همت کوتاه است . همت کوتاه چه چیزی می باشد؟، کسی که در زندگی هدف کوچک انتخاب می کند و به دنبال بلندمرتبگی نیست، خیلی هدف ناچیزی در زندیگی دارد، این همت کوتاه و کوچک دارد، انسان باید در زندگی طلب الو داشته باشد و بداند که بزرگترین هدف را می تواند به آن برسد و خدا کمک می کند «الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» انسانی که جهاد می کند در راه ما کمک می کنیم و اینجا است که حقیقت غیرت از درون این ریشه ها می جوشد و مفهوم غیرت را در معارف دینی معنا کرده اند غیرت یعنی انسان محافظت بکند آن چیزی که واجب است. انسان باید از ناموسش محافظت کند، اگر آن را رها کند، تعرض به ناموسش شود و سکوت کند این غیرت ندارد ، غیرت بر اموالش، تعرض به اموالش کنند، ظلم کنند و پولش را بر دارند ، هیچ نگوید و سکوت کند غیرت ندارد و غیرت در دینش ، دین ما ناموس ما می باشد، نباید یک انسان در کنارش به دینش، به پیغمبرش، به ارزش های دینی اش توهین و حتاکی شود و سکوت کند این غیرتش را از دست داده است. یک اهانت به مرجعیت در ۱۹ دی باعث شد تمام ملت ایران بجوشند و صدها و هزاران شهید دهند، این غیرت بود، غیرت نسبت به دینشان داشتند و این غیرت هر گاه باشد حرکت ایجاد می کند. تمام جبهه و جنگ ما بخاطر غیرت بود ، کافی بود که مرجعیت و رهبریت ما اشاره بکند که دین در خطر است و برای دینتان بروید در این مسیر استقامت کنیم، به خاطر غیرتشان به شهادت رسیدند.
لذا این صفت حیات بخش جامعه ما باید در ما تقویت شود، ما باید در اصول تربیتی خودمان جوانانمان را اعتماد به نفس و شجاعت بدهیم ، اجازه ابراز نظر دهیم ، هنگامی که حق گویی و حق طلبی می کند او را تقدیر کنیم و این ها با مطالبه گری بالا بیایند و ظلم را بر نتابند و آدم مظلومی نباشند در برابر ظلم ستمگران بزرگتر از جامعه جهانی هم بایستند و اینجا است که غیرت می تواند جامعه را متحول بگرداند.
خطبه دوم
مناسبت هایی وجود دارد که در طول زمان کوتاه به بعضی اشاراتی خواهم داشت.
۲۶دی ماه ۱۳ جمادی الاول مصادف است با وفات ام البنین (س) و به مناسبت این وفات آن را به عنوان تکریم مادران و همسران شهدا قرار دادند. ما احساس می کنیم جتمعه ما رمز بقائش به این است که جهاد و ایثارگری و روحیه شهادت طلبی بماند. ماندگاری این ارزش ها یکی از راه هایش این است که خانواده شهدا را در جامعه مورد توجه قرار دهیم و چشم چراغ باشند، نماد پرچم عظمت ما بمانند و لذا باید خانواده ها، فرزندانشان، همسرانشان، مادرانشان، خصوصاً مادرانی که شهدای متعدد را تقدیم کردند ایثارگرانه و شاید از جهت اجر و مزدی در برابر خدا دارند کمتر از شهید و شاید هم بالاتر از شهید. شهید به راحتی می توانست از جان خود بگذرد هر چند برای ما سخت است اما آن ها راحت رفتند و گریه می کردند برای شهادت اما مادران شهید خصوصاً وقتی شهدای متعدد داشتند واقعاً در برابر خدا معجورند و عنایت خاصه ای به آن ها خدا دارد و وظیفه ما تکریم آن ها می باشد و به نظر ما مادران و همسران و فرزندان شهدا پرچم دار شهدا در جامعه هستند و تکریم آن ها پاسداشت ارزش های والایی است که در این جامعه خلق شد. ما باید به یاد جهاد شهادت باشیم البته سر کشی و این ها ضرورت دارد و به یاد خانواده ها باشیم و نباید در جامعه ما گم نام بمانند، ایثار گران ها هم همین طور ، سرکشی از آن ها و کمک به زندگیشان، خانواده های آن ها ، فرزندانشان گاهی نیاز به کمک دارند و لذا وظیفه ما می باشد پاسداشت و حرمت به شهدا وظیفه سنگینی است که به عهده ما می باشد.
البته خود خانواده شهد و شهدا و ایثارگران هم وظیفه بزرگتری دارند که باید حرمت خون شهیدشان را حفظ کنند، این بهایی ندارد و در مقابل این خون هیچ چیز قیمت پیدا نمی کند، حق و حقوقی اگر گیر می آید خیلی از این ها حتی کرامتشان اجازه نداده بروند بنیاد شهید حقوقشان را بگیرند، احساس می کنند بالاتر از این چیز ها است خانواده شهید بودن، وظیفه جامعه است تکریم اما وظیفه خانواده شهدا هم می باشد حفظ خون شهید را بیش از اینی که وجود دارد باید حفظ شود و خدایی نکرده قرار نگیرد به عنوان بازیچه در دست کسانی که اهل سیاست و فکر هستند و بخواهند از خون شهدا استفاده های دیگری کنند، استفاده های نا به جا مناسب نیست و اولین وظیفه تکریم و حفظ خون شهدا بر خود خانواده شهدا واجب است.
اما ام البنینی (س) مجسمه صبر، مجسمه عظمت، چهار شهید در راه خدا داده است و آن روزهایی که روز مصیبت بود و همه خانواده اهل بیت اشک می ریختند گریه این مادر جان سوز تر بود. شکل چهار قبر را در بقیع گذاشته بود ، کنار این چهار قبر گریه می کرد و اشک می ریخت و می گفت که دشمنان هم وقتی از آن جا می رفتند سنگ دل بودند اما در برابر این ناله های جانسوز به گریه می افتادند . شعرهای جانسوزی است که از حضرت ام البنین به ما رسیده است و در ادامه روزه حضرت ام البنین.
۲۷ دی ماه شهادت نواب صفوی و گروه فداییان اسلام است که یادشان را گرامی می دارم و این را که برای بیان انتخاب می کنم این است که احساس می کنم جریان شناسی سیاسی خصوصاً جریان نواب و فداییان اسلام یک جریان معنا دار است در جریان سیاسی ما که این سید بزرگوار با پرچم حکومت اسلامی خود را در جامعه ما نشان داد و کمتر کسانی به این فکر بودند و لذا احیاء نام ایشان که تجسم اخلاص و غیرت و دینداری بوده است ضرورت دارد در طول تاریخ.
ما باید جریان شناسی سیاسی جامعه خود را حتماً مطالعه کنیم که درس آموز است برای ما خصوصاً کسانی که در آن سیاهی ظلمت استبداد و استعمار مثل نوری آمدند و درخشیدند، خدا آن ها را رحمت کند و ما را دنباله رو آن ها بدارد.
من با اشاره ای به وضعیت جامعه امروز دو نکته را تقدیم حضور کنم و به نظر من امروز راه نجات جامعه اسلامی دو کلید واژه دارد که باید مسئولین باید مورد توجه قرار دهند و این ها در فرمایشات مقام معظم رهبری به کرات اشاره شده و تأکید من در حقیقت تکرار است اما این تکرار مفید است.
یکی بحث امید آفرینی و رضایت مردم است. ما امروز نیاز به امید و رضایت مردم داریم. در هر حال مشکلات اقتصادی، جامعه، گرفتاری ها خانواده موجب نا رضایتی است و نارضایتی نا امیدی می آفریند و نا امیدی تزلزل در ارکان نظام ایجاد می کند و این خطر بزرگی است . مقام معظم رهبری تأکید فراوان دارند که امروز باید جامعه امیدوار باشد.
یکی از راه های امیدوار کردن جامعه رضایت جامعه است. در برنامه ریزی ها، در نگاه به فعالیت های اقتصادی، در برنامه هایی که دولت و مسئولین نظام انجام می دهند من اعتقاد دارم باید رضایت مردم را جلب بکنیم ، سرمایه گذاری ها وجود دارد و ما در مسابقات صنعت، علم، پژوهش، تکنولژی های برتر جهانی پیش می روی و رتبه های اول و دوم را کسب می کنیم ولی اگر فراموش بکنیم که جامعه ای که یک جامعه مرحله اول زندگیش این است که در زندگی اولیه خود باید راضی بماند و گاهی هم شاید لازم نباشد در این مسابقات شرکت کنیم ، ما اعتبارات را باید اینجا هزینه کنیم، اولویت های اولمان می باشد، ادارات در هر حال اگر نمی توانند خیری برسانند بگویند سرمایه کم است و اعتبارات نداریم ، رضایت مردم مهم است و بعضی جاها نباید سختگیری کنیم، مالیات، عوارض مسائلی که می بینیم در شهرداری ها و جاهای دیگر .
آقا امیرالمؤمنین به مالک گفت اگر روز بارون نمی آید و مردم مشکل دارند از نظر مالی شما عوارض و مالیات از مردم نگیر، مردم مشکل در زندگی دارند. یک دست فروش، کسی که در خانه خود مشکل دارد ، کسی که خانه ای مسکونی و کوچک می خواهد برای خود ترتیب دهد ما با این سختگیری ها نارضایتی در جامعه ایجاد کنیم این مزید بر مسائلی می شود که در جامعه داریم، مشکلاتی که بر ما تحمیل کرده اند که کم نیست ، ما باید این نارضایتی را کم کنیم، مشکلات را حل کنیم. چرا باید رجوع به ادارات ما، بیمارستان های ما مردم این تلقی داشته باشند که باید یک واسطه داشته باشند که کارشان راه بیافتد و اگر نداشته باشند یعنی دیگر آنجا کارشان راه نمی افتد و به مشکلات بر می خورند و مردم نباید با مراجعه به مجموعه هایی که منسوب به ما می باشد نارضایتی پیدا بکنند، بگذریم از کمبود هزینه هایی که گاهی داریم ولی این نارضایتی ها با این مسأله مالی نیست، نوع برخورد ما می باشد ، ناظرین مجموعه های مدیریتی ما چرا نمی روند ببینند در این مجموعه ها چه می گذرد و با مردم چگونه برخورد می شود؟، چرا تکبر؟، چرا بی توجهی و جواب ندادن به انسانی که مقداری طبقه پایین اجتماعی است و این ها منشأ نا رضایتی است و وقتی نارضایتی ریشه پیدا می کند جامعه امیدش را از دست می دهد.
من تشکر می کنم از رئیس جمهور خصوصاً در بحث ارز اگر هم در حوزه اقتصاد این ارز ترجیهی باید کنار برود اما به ملاحظه رضایت مردم گاهی دست بر می دارند و این کار درستی است و معیار اولیه ما حفظ رضایت اجتماعی است هر چند کار اهمی را ما دست برداریم ولی ما بیش از این نیاز داریم .
من احساس می کنم هنوز در سیستم اداری ما و مجموعه های مختلف مدیران ما غافل هستند و نارضایتی ها زیاد است و نیاز به کنترل دارد.
نکته دوم بحث مدیریت جهادی است. سرکشی داشتیم در این ایام هم نیروگاه اتمی و هم پارس جنوبی و احساس می کردم دو گونه مدیریت وجود دارد و هر جا مدیریت حهادی دیدیم با عشق و علاقه جوانان مهندس ما دارند کار می کنند و مدیران ما به آن ها زمان و وقت داده اند، اهمیت داده اند، تکریم کردند آن ها کار کردند، آن ها واقعاً جهاد نشان دادند، پیشرفت را نشان دادند و هر جا مدیریت جهادی بوده و مکلف به این نبوده که اعتبارم، زمانم و نیروی من چقدر است پیدا کرده است، از همان وسائل کهنه بهترین وسیله ها را ارائه داده است و اینجا است که احساس می کنم امروز کلیدواژه مدیریت جهادی راه فتح مشکلات جامعه ما می باشد.