خطبه های نمازجمعه ۲۶ تیر ماه ۸۸

۲۶/۴/۸۸

خطبه اول

در ادامه سلسله مباحثی که در خطبه های اول نماز مطرح می کردیم تحت عنوان محبوبان خدابه گروه دیگری از محبوبان خدا رسیدیم که آن گروه متوکلین بودند  مقداری در خطبه اول نماز جمعه قبل پیرامون این گروه از  محبوبان خدا سخن گفتیم و امروز نیز در آن باره سخنانی چند محضر مبارک شما عزیزان خدا تقدیم می دارم متوکلین همان کسانی هستند که بعد از آنی که وظیفه الهی خود راشناختند  با  تمام توان و قوای خود در راه انجام وظیفه می کوشند از هیچ کس خوفی ندارند و به هیچ کس اعتماد و اتکا نمی کنند جز خدا تنها به خدا اتکا  می کنند تنها به خدا دل می دهند  چشم امید به خدا دارند اعتماد به قدرت لایزال الهی دارند و در راه بندگی خدا فقط خدا می بینند توکل یعنی بعد از آنی که انسان وظیفه دینی خود را شناخت با موازین اسلامی قرآن سنت معصومین عقل مشاوره با اعتماد به خدا و ترس از کسی نداشتن جز امید به خدا بستن وارد صحنه عمل می شود و با مجاهدت و تلاش روزافزون وظیفه خود را انجام می دهد بنابراین انسانی که این چنین است وظیفه شناس هست خداشناس هست و به خدا امید بسته انسلانی است بس بزرگ به همین خاطر هست که توکل یکی از مقامات بلند و والای انسانی و اخلاقی است به همین خاطر هست که خداوند امر میکند  به پیامبر و می فرماید تتوکل علی الله توکل بر خدا کن ان الله یحب المتوکلین چرلا که خداوند کسانی که این گونه اند توکل به خدا می کنند در مسیر عبودیت خود دوست دارد اینان محبوب خدایند چنان مهم است توکل که یکی از علایم مهم و نشانه های کاشف از ایمان انسان هست لذا خداوند امر می کند و علی الله فتوکلوا بر خدا  توکل کنید در مسیر بندگی خدا تنها تکیه بر خدا کنید ان کنتم مومنین اگر شما ایمان دارید بنابراین  این کسانی که توکل بر خدا می کنند کاشف از ایمان  آنان است و آنانی که توکل بر خدا دارند و در مسیر عبودیت خدا و دین داری خود این نشان از که  ضعف در حوزه ایمانشان وجود دارد متاسفانه در برخی از معارف دینی مثل همین توکل انحرافات و  تحریف ها که صورت گرفته است توکل را این گونه تعریف کرده اند در خانه نشستن معتل بودن حرکت نکردن تلاش نکردن کوشا نبودن و کار را به خدا واگذار نکردن به خدا امید بستن بدون هیچ تلاشی این صحیح نیست توکل یعنی معرفت به وظیفه سپس امید به خدئا بستن و یاری خداوند  خواستن و نگاه به خدا کردن و رنگ خدایی پیدا کردن و در راه خدا انجام  آن وظیفه با تمام وجود کوشیدن توکل در درون خود  معرفت دارد تلاش دارد و امید و اتکا به خدا از آثار و برکات داشتن توکل می توان به برخی از امور و عنایات خدایی به شخص متوکل اشاره کرد یکی از آثار توکل برای شخص متوکل محبوبیت الهی است ان الله یحب المتوکلین محبوب خدا می شود خدا محب او می شود و محب تمام تلاشش جلب رضایت محبوبش هست حفاظت از محبوبش هست رفع بحران از زندگی محبوبش هست دومین اثر عنایت ویژه الهی و حمایت جدی خداوندی برای شخص مکتوکل هست  من یتوکل علی الله فهو حسب هرکس توکل به خدا کند  خدا برای او کافی است چرا  زیرا که ان الله علی کل شی  قدیر چون خدا بر همه چیز تواناست و شخصی که متوکل است امید به خدا  می بندد و در راه خدا کوشا می شود خداوند یار و یاور اوست سومین اثر توکل به خدا اجر و پاداش الهی در دنیا و آخرت است و ما عنداللله خیر و ابقی للذین آمنوا و علی ربهم و یتوکلون پاداش الهی عنایات الهی موهبت های خداوندی برای کسانی که اینمان  آورده اند و بر خدا توکل می کنند بهتر و ماندگارتر است چهارمین اثر توکل رفع گرفتاری رفع بحران و دشواری های  پیش روست کسی که توکل به خدا می کند با اون معنای توکل خداوند برای او همه سختی ها را ساده می کند چرا که این شخص می خواهد وظیفه خود را انجام دهد می خواهد راه عبودیت خدا که همان صراط مستقیم الهی است پیدا کند می خواهد جلب رضایت خدا کند امید به خدا بسته و قطع امید از همه افراد و غیر خدا کرده و خدا امید این شخص را نا امید نمی کند امیر مومنان علی ابن ابیطالب (ع) می فرمایند من توکل علی الله کسی که امید به خدا بسته است و در راه خدا کوشا است ذَلَّتْ لَهُ الصِّعابُ وَ تَسَهَّلَتْ عَلَیْهِ الأَسْبابِ کسی که توکل به خدا کرده تمامی سختی ها برای او آسان می شود خاتم الانبیا محمد مصطفی (ص) در معراج عرشی خود از خداوند سوال کردند یا رب ای شی ء اول چه چیزی بالاترین ارزشمندترین و گران قیمت ترین هست نزد شما خداوند فرمود لیس شی افضل عندی توکل علیه و رضا بما قسم فرمود هیچ چیزی در نزد من والاتر ارزشمندتر  از این نیست که توکل در امور کسی به من داشته باشد و راضی باشد به ان چیزی که قسمت اوست این سخن پیامکبر خداست این سخن امیرمونان است و این کلام الهی است در رابطه با توکل عزیزان بیاییم در زندگی وظیفه خود را بشناسیم از طریقف دین دین مدار باشیم دین شناس باشیم امید به خدا داشته باشیم و در راه بندگی خدا تنها تکیه به خدا کنیم از هیچ چیز نیز واهمه نداشته باشیم نه واهمه فقر نه واهمه بحران های اجتماعی  نه واهمه دشمن تنها امید به خدا داشته باشیم و درراه انجام وظیفه کوشا باشیم پیامبر خدا که در آستانه این عید مبعث او هستیم حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله (ص) این چنین ما را به راه کمال و صعود به قلل معرفت عرفان و اخلاق راهنمایی کردند و می کنند همان پیامبری که نور عالم خلقت و مشعل فروزان هدایت و سرچشمه فیاض سعادت بشری هست عید مبعثش را گرامی می داریم و افتخار می کنیم که از امت او هستیم خداوند با بعثت پیامبر جامعه جهانی را تا آخرین مرحله خودش که دنیاست هدایت کرد ازظلمت جهل و ستم انحراف و ابتذال رذائل و شقاوت به سوی نور دانش و عدالت سعادت و سلامت فضیلت و معنویت وحدت و اخوت رهنمون کرد رسول خدا الگوی تمام نمای هدایت بشری و سعادت انسانی است لذا خدا فرمود لقد کان فیه رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجل الله و الیوم الآخر وذکر الله کثیرا پیامبر خدا الگوی زیبا نیکو برای کسانی است که امید به خدا دارند امید به روز قیامت  دارند و یاد خدا در دل دارند گرامی می داریم عید مبعث را سنت رسول خدا را گرامی میداریم اهل بیت عصمت او را و افتخار می کنیم ما شیعیان که در مسیر ولایت اهل بیت هستیم و در دل تمام وجودمان در دلمان شرار گوشت پوست استخوانمان محبت به اهل بیت عصمت و طهارت هست.

خطبه دوم

در خطبه دومپیرامون چند موضوع محضر مبارک شما سخن می گویم امروز سالروز تاسیس و آغاز به کار شورای محترم نگهبان قانون اساسی است که در سال  ۱۳۵۹ طبق قانتون اساسی و فرمان امام راحل تشکیل شد مجموعه ای از فقها گرانقدر حقوق دانان متعهد که پاسداران حریم دیانت در قانون گذاری و نظارت در انتخابات گونان هستند آنان ضامن سلامت تعیین قوانین و سلامت و کارشناسی دقیق در امر انتخابات هستند خدمات بسیار شایانی این شورای گرانقدر به انقلاب ما داشته اند و این یکی از سفارشات امام بود با تجربه سیاسی که رد دوران مشروطه داشتند امام  راحل مقام معظم رهبری این شورا را مهم اثرگذار و فصل الخطاب بسیاری از امور می داند این روز را گرامی می داریم و به اون بزرگواران و هیات های نظارت در استان ها شهرستان ها تبریک می گوییم امیدواریم خداوند به همه انها طول عمر با عزت و توفیق روزافزون خدمت عنایت بفرماید در روز یکشنبه ۲۶ رجب وفات اندوهبار حضرت ابوطالب عموی گرامی پیامبر و پدر بزرگوار امیرمونان داریم این حامی بزرگ و جان نثار پیامبر و روز چهارشنبه ۲۹ رجب وفات همسر بزرگوار ایشان حضرت خدیجه است در سه سال قبل از ه=جرتش به مدینه سالی بسیار سخت برای پیامبر بود و نام اون سال را عام الحزن گذاشت یعنی سالسی که حزن و اندوه پیامبر بسیار بود چون به این دو بزرگوار بسیار عغلاقمند  بود و آن دو حامیان جدی حامیان صادق رسول خدا بودند نقش این دو بزرگوار در تاریخ اسلام هیچ گاه فراموش نمی شود و ما نیز هیچ گاه خدمات آنان را نادیده نمی داریم و همیشه قدردان خدمات جان نثاری ها و حمایت های آنها می باشیم  موضوع دیگر ایجاد نزاع اختلاف بین مسلمانان و دیگر اقوام و قتل و کشتاری است که در ایلت سینکیانگ چین به توطئه استکبار جهانی ایجاد شده است  مسلمانان چین مسلمانانی پاک غیور هستند که دوران فشار مارکسیستی و  دوران بی خداغیی آن دولت دولت ماوییستی دولت را با تمام فشار تحمل کردند و دین خود را حفظ کردند الان استکبار جهانی با ایجاد اختلاف بین مسلمانان و دیگر اقوام در پی این ست که نزاعی ایجاد دهد و ایجاد مشکل کند و فضای چین را برای مسلمانان و خود مردمان چین ناامن کند ما از دولت چین می خواهیم که هرچه زودتر این بحران کنترل کند و باغ ایجاد عدالت بین تمامی اقوام و مذاهب زمینه توطئه دشمن را از اول و از نطفه خاموش کند به شهادت رساندن شهیده حجاب مرد شروینی را رد آلمان  آن هم در دادگاه پیش روی قاضی در کنار همسر و فرزند با وجود نیروهای امنیتی به دست یک جنایت کار نژاد پرست محکوم می کنیم این واقعه رسوایی ادعای تمدن و حقوق بشر داشتن اروپا را بیش از پیش روشن کرد تمدن در حوزه تکنولوژی در حوزه علم اگر در سایه فرهنگ و در سایه عدالت در سایه حفظ حریم حقوق تمامی انسان ها نباشد این تمدن تمدن سیاه است این  علم حجاب اکبر است چگونه شما ادعا حقوق بشر میکنید ادعا تمدن می کنید در حالی که دادگاه های شما که محل دادخواهی است در آن  قتل صورت می گیرد به فردی که شکایت آورده ۱۸ ضربه چاقومی زنند این هم در حالی که باردار بودند پیش روی فرزندش در کنار همسرش و وقتی که همسرش می خواهد از او دفاع کند شما تیراندازی به همسرش می کنید نه به ضارب  شما جاهلینی هستید که در  تاریخ وجود  داشتید شما میراث داران  ظالمان ستمگران تاریخ هستید که به شکل مدرن جلوه می کنید الان کشته شدن تعدادی از هم وطنان ما در حادثه سقوط هواپیما رد قزوین که باعث ناراحتی  همه شد و همه اندوهگین شدند این حادثه را این سانحه را به خانواده هایشان بازماندگانشان تسلیت عرض می کنیم امیدواریم این  سانحه در جامعه ما دیگر رخ ندهد و اما فردا  روز شهادت امام موسی ابن جعفر هست امامی که امام جعفر صادق در عظمت اون فرمودند هو باب  من ابواب  الله عزوجل او دربی از درب های رحمت و ومحبت خداست خدمات معصومانه و هدایت های آن امام بزرگ در تاریخ بشریت و اسلام چون خورشیدی می درخشد در زمانی به امامت رسید که دو بحران عظیم جامعه اسلامی را فراگرفته بود ۱- بحران خودی ها دیگری بحران غیرخودی ها بحران  خودی ها این گونه بود که به واسطه هوای نفس فریب دشمن داشتند قائل می شدند  به ۶ امامی بودن و مکتب واقفیه را تاسیس کردند اسماعلیه واقفیه فتحیه موعود همین اندیشه است و غیرخودی ها کشورهای بیگانه ای بودند که توسط خلفای غاصب که در دوران  آن امام چهار خلیفه زمامدار بودند منصور دوانیقی مهدی  ابن منصور هادی ابن مهدی و هارون الرشید افکار ضد اسلامی افکار ضد نبوی ضد ولایی  را ترویج می کردند و آن امام با درایت و با معجزات بسیار تمامی این  توطئه ها را شکست امام جعفر صادق (ع) می خواست  به همه بفهماند اون امام بعد از من است فردی  آمد خدمت امام جعفر صادق گفت امام بعد از شما کیست  گفت بیایید در  اندرونی تا نشان دهم ایشون را برد در اتاقی داخل اتاق های خصوصی خود دید فرزندی  نوزادی در گهواره خوابیده است امام  به اون فرد گفت سلام کن به این نوزاد  سلام کن گفت یابن رسول الله اون نوزادی  بیش نیست چگونه متوجه می شود  جواب می دهد گفت همان طور که  حضرت عیسی این گونه بود سلام کرد این نوزاد که امام موسی  ابن جعفر بود  جواب داد خیلای  تعجب کرد اضطراب و  استرس اون مرد را گرفت عطسه کرد امام به او گفت یرحمکم الله این  به خودش لرزید می خواست  خداحافظی کند امام در  گهواره صدای او کرد گفت خداوند  به شما فرزند دختری داده اسم  بدی به او گذاشته ای سریع اسم او را عوض کن این اسم  اسلامی نیست آن فرد بعد از مدتی دوباره  خدمت امام جعفر صادق آمد گفت یابن رسول الله من فرزندی خدا به من داده بود دختر بود اسم نامناسبی اطرافیان به روی او گذاشته بودم من  خجالت  می کشیدم به شما  بگویم اما این نوزاد این گونه متوجه  شده بود بله ایشان حجت خداست با این امام چه کردند از این  زندان به اون زندان مدت های زیادی در زندان بود چنان با عظمت  بود که زندان بان ها طاقت نمی آوردند ایشان را آزاد کردند ولو به این که خودشان حبس شوند ایشون را آزاد کنند اما این بار بار  آخر او را سپردند به یک  غیرمسلمان و گفتند تا می توانی از او  مراقبت کن روزی جعفر برمکی به زندان که سر می زد به زندان سندی ابن شاهک همان غیرمسلمانی که زندان بان حضرت بود گفت ایشون را  چگونه مراقبت می کنی گفت زندان هست  در سلول هست و چاهی کنده اند و ایشون را در چاه انداخته اند و بر روی چاه  سنگی گذاشته اند ایشان نمی داند  کی روز می شود و کی شب گفت  برید ببینید در سلول را باز کردند تاریک بود گفت سنگ را  بردارید سنگ را برداشتند جعفر  برمکی هرچه نگاه می کرد کسی را نمی دید از تاریکی  چشم ایشون که عادت کرد گفت کسی نیست فقط عبایی  می بینم و  زنجیری و کندی کسی  که  آونجا نیست  سندی ابن شاهد گفت  انقدر شکنجه اش داده اند غذا به او نداده اند که جز  پوست و استخوانی از حضرت باقی مانده فرزندانش  در مدینه همیشه چشم به راه بودند که یک بار دیگر چهره نورانی پدر را ببینند اما  یک روز صبح دیدند امام علی ابن موسی  الرضا با حالتی غمگین موهایی  ژولیده شالی  سیاه  به گردن وارد خانه شد  این بچه ها  خانم ها اطراف حضرت را گرفتند به ویژه حضرت معصومه گفتند برادر جان این حالت چگونه است فرمودند که همگی یتیم شدیم پدر ما را به سم جور و ستم مسموم کردند.

نظرات

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.