تنها راه دفع تمام فتنه ها اطاعت از فرامین مقام معظم رهبری می باشد
حجت الاسلام والمسلمین دشتی در خطبه های نمازجمعه این هفته بوشهر:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
خطبه اول
ایام مناسبت های متعددی را در خودش جمع کرده که قدر مطلق همه این مناسبت ها عنوان بصیرت است، هم بحث دهه بصیرت و هم مسأله شهادت حضرت زهرا (س) در حقیقت شهیده بصیرت بودند و هم شهادت شهید سلیمانی که در حقیقت ریشه شهادتش در بصیرت خوابیده است. لذا در این خطبه مناسب می بینم اجمالی در باب بصیرت تقدیم حضور کنم که ان شاءالله در این روز جمعه که محل فیض خدا و رحمت الهی است خداوند به ذکر و ذهن ما توجه خاصی کند.
بصیرت لغتی است عربی و جزء اصطلاحات دینی است و الحمدلله بعد از انقلاب ما زیادی از اسامی و اصطلاحاتی که در محاوره عمومی زیادی بر زبان ها می آید منشأ دینی دارد . امثال عنوان بصیرت، انقلاب، جهاد ، مستکبر، مستضعف که زیاد به زیبان می آوریم ریشه در آیات و روایات دارد و از دین گرفته می شود و این یکی از استفاده های خوبی است و شاید در کشورهای دیگر در زبانی که دین را نمی شناسند و در جهان غرب این اصطلاحات شناخته شده نیست و آن ها از انقلابی بودن، مجاهد و جهاد ، از بصیرت چیزی نمی دانند و درک نمی کنند و تشخیص این مفهوم برایشان سخت است و انسان های متدین می فهمند که بصیرت یعنی چه . معادل فارسی آن اگر بخواهیم ترجمعه کنیم بصیرت با بینش در قارسی یک معنا بدهد، انسان باید بینش و بصیرت داشته باشد.
انواع بصیرت ها ما داریم که من در یک دسته بندی که یه دسته داریم در معارف اسلامی که همه باید این بصیرت ها را داشته باشیم.
یکی از آن ها بصیرت دینی است که همان دانش است ، آن علم به دین است و انسان باید معارف دینی خود را بلد باشد، آشنا به دین باشد و کسی که آشنایی به دین نداشته باشد در تمام زندگی به خطا خواهد رفت، لذا ریشه تمام رفتار و اخلاق و زندگی ما بر مبنای دین است، بر مبنای معارف دینی است و این نیاز به بصیرت دینی دارد و در تأبیرات که دعا می کنید که خداوند عنایت کن« والبصیرت فی دینی» اشاره به همین بصیرت باشد و انسان باید دین را بشناسد چرا که زندگی ما مبتنی بر دین است و برنامه زندگی ما می باشد ، برنامه ای که خداوند برای ما فرستاده و زندگی ما را برنامه ریزی کرده و ما رها شده نیستیم. لذا اولین قدم در بصیرت این است که انسان بصیرت دینی داشته باشد .
نوع دومی که انسان در آیات و روایات ما از آن نشان پیدا می کنیم اسمش را می توان این گونه گذاشت بصیرت معنوی و عرفانی. در این بصیرت بحث از علم و دانش نیست بلکه یک نگاه و چشم درونی است. در تأبیرات قرآنی گاهی از آن به چشن یاد می کنند، کسی که چشم قلبش باز باشد، در برابرش کور قرار می دهند، کسی که درونش کور است و نمی بیند و بصیرت ندارد. زیادی از آیات و روایات که در آن نشانی می بینیم اشاره به همین بصیرت را دارد، یعنی که بصیرت روحی، گویا روح را تشبیه به جسد کردند همان طور که مهمترین حس انسان چشم انسان است و اگر چشم را از دست دهیم خیلی از ادراکات را از دست داده ایم و اگر چشم دروم هم کور شود و انسان بصیرت روحی و در جان نداشته باشد و چشمش باز نباشد او نیز کور است و تأابیر کور بودن در قرآن اشاره به همین دارد و گاهی از آن در قرآن به کر بودن اشاره می کند ، این ها کر هستند، این ها کورند نه اینکه کور ظاهری هستند بلکه چشم درونشان تار می بیند. این را ما بصیرت معنوی و عرفانی نام می گذاریم. در نهج البلاغه اگر زیاد ملاحظه بفرمایید خیلی از این عناوین وجود دارد «یکی از راه های بینا کردن قلب انسانی این است که انسان توجه به خدا داشته باشد»انسانی که متوجه خداست سنگسنس گوش قلبش از بین خواهد رفت اگر انسان آماده در خانه خدا برود و ذاکر خدا شود و نماز با توجه بخواند می بیند قلبش باز می شود، و به تأبیر آقا امیر المؤمنین بعد از تاری چشم چشم او روشن می شود.
از این تأبیرات ما زیاد داریم در روایات که اشاره می کند انسان به فکر چشم قلبش باشد، بصیرت درونش را داشته باشد که اگر برسم خیلی سریع باید تمام کنم اجمالاً باید عرض بکنم اقبال به دنیا ، توجه به دنیا، غفلت از خدا موجب کوری درونی انسان می شود. دنیا زدگی منشأ نابینایی است. اگر امروز در جهان می بینید می بینند فجایع و مصیبت ها را ولی احساس نمی کنند ، در مقابل آن ها این قدر مصیبت ها و این قدر کشتار ها که هر انسان با وجدانی را به تأثر وا می دارد که انسان نباید شب خوابش ببرد این ها به راحتی می بینند و می خوابند و زندگی می کنند و جشنشان را هم می گیرند، این ها چشم قلبشان باز نیست و مرده اند و گوش قلبشان باز نیست و نمی شنوند، ناله ها و فریاد مردم را درک نمی کنند. انسان دنیا زده و غفلت زده، کسی که فرو رفته است در شهوات زندگی خود صدا را نمی شنود، وجدان ندارد و چشم او دیگر نمی بیند، احساس ندارد و این احساس و چشم درون را باید بیدار کرد و این را ما در معارف دینی زیاد داریم که انسان در بصیرت معنوی انسان باید به خود برسد و خودسازی کند.
بصیرت دیگر که بیشتر امروز مورد توجه است و شاید هم دهه بصیرت را به همین عنوان نامیده اند بصیرت به زمان است.
این عنوان دیگری است که باز در معارف دینی خود ما زیاد داریم و در آیات و روایات داریم بحث شنیدن و دیدن زمان ، فهم زمان ، فهم موقعیت های اجتماعی، ممکن است انسان عالم به دین باشد ، مجتهد باشد، بداند مسائل دینی را ، متدین است، اهل معرفت هم باشد ، اهل تقوا هم باشد اما در جریانات زمان گول بخورد.
چه کسانی در مقابل امیرالمؤمنین قرار گرفتند؟، برخی سجده بر پیشانی هایشان بود ولی در برابر امیر المؤمنین شمشیر کشیدند و گفتند نه تو حاکمی و نه معاویه. این ها وضعیت زمان و امرالمؤمنین را نمی شناختند، حق را نمی دانستند با چه کسی است، گیج می شدند و زیادی از کسانی که بعد از پیغمبر ماندند و اهل بیت متأسفانه مظلوم واقع شدند، نه این بود که در مقابل پیغمبر قرار می گرفتند ، نه مرتد دینی شدند که همه مسائل دینی را زیر سؤال ببرند، حقیقت را نشناختند، ممکن است خواصی بودند و جامعه را گول زدند ولی اکثر مردم نمی دانستند ، نمی دانستند حق با کی می باشد و همه اصحاب پیغمبر بودند. یک زهرای مرضیه (س) می خواهد که آنجا ندای بصیرت را بدهد و جانش را نیز روی آن مسأله بگذارد و اینجاست که می توانید بفهمید گاهی بصیرت دینی کفایت نمی کند، بصیرت حتی معنوی ، تعداد کمی فهمیدند حقیقت چیست، هشت الی ده نفر که اعتراض داشتند ، زیادی از این ها اهل معنویت بودند، جزء مجاهدین بودند و در رکاب پیغمبر شمشیر زدند اما زمان را نشناختند، حق و باطل را نشناختند ، در طول زمان همین طور است که گاهی انسان ممکن است متدین باشد، سابقه انقلاب و دینی داشته باشد ، سابقه معنوی داشته باشد و اهل نماز شب باشد اما وقتی در مقام جریان روز قرار می گیرد زمان و مکان را نمی شناسد، انسان ها را نمی شناسد، حق و باطل را تمیز نمی دهد و به گمراهی می افتد و در مقابل حق قرار می گیرد و انجا است که امیر المؤمنین علی (ع) زمانی که به خلافت رسید گفت من این خلافت را نمی پذیرم، اسرار کردند، می گفت دستم را عقب می شیدم و آن ها دستم را فشار می دادند که می خواهیم با تو بیعت کنیم . آقا امیرالمؤمنین فرمود که خطبه ای خواند، خطبه ۱۷۲ فرمود: شما جنگ بین شما و اهل قبله است، امروز مسلمان با مسلمان می جنگد، اگر روزی با کفار می جنگیدیم می فهمیدیم کدام باطل هستند اما شما دو گروه هستید و هر دو هم مسلمان هستید . فرمود: این پرچمی که آقا امیرالمؤمنین می خواهد برافرازد تنها کسی می تواند در کنار علی بماند که اهل بصیرت باشد و علم به مواضع حق هم داشته باشد ، نه تنها عالم باشد بلکه استقامت هم داشته باشد و سکوت نکند.
زیادی بودند علی را می شناختند،زیادی بودند عالم بودند و مفسر مدینه بود اما با علی نیامد و سکوت کرد، این ها محافظه کاری کردند برای دنیایشان لذا انسان های صبور و با استقامت می خواهد در برابر این حجمه ها حتی آبرو بگذارد لذا آقا امیرالمؤمنین فرمود بصیرت لازم است، صبوری لازم است که انسان بتواند با علی (ع)همراهی کند در خلافت و این یک بصیرت دیگر است که ما به عنوان بصیرت به زمان از آن یاد می بریم و دهه بصیرت را که نام گذاشتند یاد آور این نکته است، بصیرت به زمان است.
مهمترین عوامل بصیر طبق چیزهایی که در آیات و روایات می بینیم زیاد است امثال تفکر، ذکر و توجه به خدا، تقوا. من یکی دو مورد را عرض می کنم و استفاده از فرمایشان آقا امیر المؤمنین (ع).
جمله جالبی را دارد آقا امیرالمؤمنین و می فرماید دنیا به گونه ای است که اکر به او نگاه کنید و به وسیله آن نگاه کنید شما بصیر خواهید بود اما اگر در آن نگاه کنید شما غافل خواهید شد، تأبیرات حکمت آمیزی که آقا امیر المؤمنین می فرماید که اگر دنیا وسیله ای است دست شما برای ارتقاء و رشد بصیرت دارید اما اگر در دنیا فرو برود انسان و هدف شود دنیا کوری برای انسان به بار می آورد.
امام علی (ع) می فرماید: خداوند رحمت کند کسی را که می اندیشد و عبرت می گیرد. مسیر انقلاب ما جای عبرت گیری است، فتنه هایی که در تاریه ۴۰ ساله پیش آمد نیاز به تعبیر دارد که چرا پیش آمد؟، چرا خواص به این وضعیت افتادند؟، باید عبرت گرفت. کسی که اعتبار و پند بگیرد بصیر خواهد شد. تفکر و اعتبار گرفتند منشأ بصیرت است.
نکته ای که آقا امیرالمؤمنین تأکید داشتند بحث تمسک به رهبری و ولایتمداری.
خطبه ای که آقا امیرالمؤمنین (ع) مردم را خواستند برای جنگیدن و اعلام آمادگی نکردند امام ناراحت شد و یادی کردند از شهدایی که همراهش بودند، آن برادرانی که تلاوت قرآن می کردند و عهد پیمان تا خونشان بستند و بعد شهدایی که با آقا بودند و به شهادت رسیدند و در پایان خطبه فرمودند کسانی بودند که عهد با رهبرشان بسته بودند.
برادران و خواهران بهترین مشعلی که در فتنه ها می تواند هدایتگر انسان باشد مشعل رهبری و اگر این جهت را داشته باشیم یقین بدانید گمراه نمی شویم، رهبری امت استمرار رهبری اهل بیت است . شما در دعا های ماه شعبان تعبییر می کنید از اهل بیت این ها کشتی نجات هستند در دریاهای فروبرنده و آن جایی که انسان در دیای فروبرنده دارد غرق می شود باید به آن ها متوسل شود و در این کشتی نجات وصل شد. کسانی که جلو تر از آن ها بروند و یا عقب بماند گمراهند و باید این ها را همراهی کرد.
خطبه دوم
مناسبت هایی را وجود دارد که من سه مناسبت مهم که اشاراتی هم در خطبه اول به آن ها دشتم اشاره ایی بیشتری را در قسمت های خاصی خواهد داشت.
در دهه بصیرت هستیم که الحمدلله برنامه های مفصلی در سطح کشورو استان در این باب وجود دارد . شاید این سؤال پیش بیاید که در سال ۸۸ فتنه ای تحقق پیدا کرد و مبنایی شد که در تقویم ما دهه ای را به عنوان بصیرت نام گذاری شود چیست؟
حقیقت این است که بصیرت مثل آب خوردن برای ما ضرورت دارد و برای ما باید مثل آب حیات باشد و امروز دغدغه خود برای حفظ نظام اسلامی این می بینیم که در برابر تهاجم غرب که انواع هجوم ها را دارد و همیشه هجمه نظامی نیست در برابر این هجوم ها مردم باید بصیرت داشته باشند و تشخیص دهند این هجمه ها را و بی بصیرتی باعث تفرقه در جامعه می شود و مردم حق و باطل را در جامعه نشناسند و دشمن استفاده کند.
آن روز که خواص امت، کسانی که انقلابی بودند و تأثیر داشتند و سابقه کنار امام بودن را داشتند، هنگامی که پای مسائل دنیایی پیش آمد و درگیری های مسائل سیاسی پیش آمد ملاحظه نظام را نکردند، ملاحظه انقلاب و مردم را نکردند چنان اختلافی در جامعه ایجاد کردند و همه در برابر این فتنه ماندند که چه پیش آمده ، نظام از دست رفت؟، خیلی ها با این ذهنیت که نظام از دست رفت و یک انشقاق و تفرقه بین خواص و مردم عامی افتاده بود و فتنه همه جا را گرفته بود و چشم ها و گوش ها را گرفته بود و مردم مردد بودند و ابهام در تمام کشور بود. رهنمودهای مقام معظم رهبری آن روز بر این بود که خواص بدانند در کجای کار هستند، ببینند دشمن را که چه استفاده هایی می کند. متأسفانه دشمن از این اختلافات خوب استفاده کرد و چقدر کشته سازی ها کردند و مردم را به ابهام کشاندند و تفرقه هایی و دشمنی هایی که ایجاد کردند نسبت به هم و جهت گیری های این اختلاف که به سمت اصل نظام رفت، شعارها تغییر کرد، مردم هنوز متوجه وضعیت نبودند تا وقتی دشمن ابلهانه به مقدسات توهین کرد، به مساجد و حسینیه ها حمله کرد ، ایام عاشورا، ماه ها گرفتار این فتنه بودیم تا وقتی دشمن خود را شناساند، فریاد رهبری بر سر خواص بود، خواص برخی سکوت کردند و ابراز وجود نکردند و گفتند جنگ بین فلانی و فلانی می باشد اما دشمن داشت استفاده کرد و لذا در آن روز حماسه مردمی در ۹ دی سه آموزه به ما داد.
اولاً مسأله ولایتمداری مردم بود و مردم به کمک رهبری آمدند و فهمیدند فریادهای رهبری نباید بدون جواب باشد و ولایتمداری مردم اولین چیزی بود که بدون هماهنگی و یا اینکه کسی بخواهد از مردم، مردم خودجوش میلیون ها در میدان رفتند به پشتیبانی نظام. این نکته مهم ۹ دی است، بحث ولایتمداری که الآن هم نامگذاری شده بیعت با رهبری است.
آموزه دوم ما رشد بصیرت بود فهمیدیم که بصیرتمان باید بالا باشد و حق و باطل را باید تشخیص دهیم . این فتنه ها زیاد می شود و همیشه درگیر این فتنه ها هستیم و باید انسان با فرقان و تیز بین و فریادهای انسان مصلحی مثل رهبری باید بداند دارد چه می کند و این تجمع و اجتماع و این شعارها به نفع کیست و این ها را باید تشخیص دهیم . ممکن است دشمن سوء استفاده کند.
نکته سوم. حضور حماسی مردم، به جا ، آن جا که لازم بود ، آن هم به صورت میلیونی تمام این کثافت هایی که، فعالیت ها و نقشه های دشمن را نقش بر آب کرد و این نبود مگر حضور جدی مردم با بصیرت در میدان حاضر باشند نظام و انقلاب و دین ما حفظ خواهد شد.
۱۳ دی شهادت شهید سلیمانی است. شهید سلیمانی به عنوان فرمانده شهید جزء خیلی شهدای ما می باشد. ما فرمانده شهید زیاد دادیم اما خصوصیت این فرمانده خصوصیاتی است که امروز او را به عنوان یک نماد از یک مکتب مقام معظم رهبری معرفی کرده اند. ایشان را به عنوان یک مکتب معرفی کرده اند، مکتب شهید سلیمانی.
در حقیقت من از میان تمام خصوصیت ها و ویژگی هایی که آن بزرگوار داشت سه ویژگی را باید روی آن سرمایه گذاری شود.
یک اخلاص و دنیا گریزی. انسان مخلصی که دنیا به سمت او می آید. همان روزها هم شایع بود شاید که اگر نامزد شود رئیس جمهور خواهد شد اما او پشت پا به تمام این ها زده بود و در کنار زری ها گریه و طلب شهادت می کرد، او دنیا را رها کرده بود. این اخلاص او و دنیا گریزی او، زهد او نسبت به دنیا در همه کسانی که مجاهدت فی الله می کنند وجود دارد. روحیه مجاهدت و استکبارستیزی در او وجود داشت و امروز روز مقاومت به نام او می باشد و ۱۳ دی به همین روز نامگذاری شده است. هر جا که لازم بود یک انسان مجاهد قدم بردارد ایشان آن جا بود. فقرا، سیل زده ها و جایی که نیاز به دفاع از جان مردم بود حتی نسبت به کفار، نسبت به مسیحی و این روحیه جهادی و استکبارستیزی سرمشق است و شاخص مکتب سلیمانی است و مهمترین نکته بحث ولایتمداری ایشان است که در فرمایشات خودشان هم ملاحظه می کنید که نسبت به مقام معظم رهبری مانند یک مرید حتی علماء و مراجع را هم توصیه به عنایت به رهبری امیت دارد که باید تبعیت کنیم.
پایان هفته مصادف با شهادت حضرت زهرا (س) می باشد.
مرصیه حضرت زهرا (س).