نمازجمعه ۲۸ آبان ماه ۹۵
خطبه اول
آقا امیرالمؤمنین علی (ع) در نهج البلاغه فرمودند:« اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً مِنَ الْفِتَنِ» بدانید کسانی که با تقوا هستند خداوند راه خروج از فتنه ها را به آن ها نشان می دهد. انسان با نور تقوا بصیرت پیدا می کند، فتنه ها را می شناسد، حقایق را درک می کند.« و نورا من الظلم» انسان با تقوا خداوند به او نوری می دهد در تاریکی ها، در ظلمت ها که مسیر خود را روشن می بیند.« و یخلده فیما اشتهت نفسه» او را در خوشی های سعادت آور و خوشبختی آور نفسش او را جاودانه قرار می دهد، او را به سعادت می رساند.« وینزلهو منزلت الکرامه عنده» خداوند فرمود که « إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ کرامت» همراه با تقوا است انسانی که با تقوا باشد، محل کرامت و ارزش را در نزد خدا پیدا خواهد کرد. ایام متعلق به آقا اباعبدالله الحسین (ع) است و زیارت اربعین را عاشقان حسینی، زائر این حرم مبارک هستند و امروز حماسه ای و این ایام حماسه ای در حال خلق است که جهان را متوجه خود کرده است. مناسب دانستم که چند دقیقه ای در این خطبه در باب زیارت الاربعین مطالبی را تقدیم حضور کنم که آقا امام حسن عسکری (ع) در آن روایت معروف ازعلایم مؤمن قرار داد. مرحوم سید ابن طاووس در کتاب اقبالش از مرحوم شیخ طوسی و مرحوم شیخ طوسی هم با سندی که دارد از امام حسن عسکری (ع) نقل می فرماید که امام فرمود که علامات مؤمن پنج تا است. یک، نمازپنجاه و یک رکعت انجام دادن، یعنی نمازهای واجب و مستحب را با همدیگر انجام دادن. و علامت دوم را امام فرمود زیارت الاربعین، یکی از نشانه های مؤمن این است که زیارت اربعین انجام می دهد.سه تا علامت دیگر را امام فرمودند: یکی، « التَّخَتُّمُ بِالْیَمِینِ» انگشتر به دست راست کردن و « وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ» هنگام سجده پیشانی را بر خاک مالیدن و « الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللهِ » یعنی در نمازها ما به عنوان شیعه سنت می بینیم که بسم الله را در همه ی صورت بلند ادا بکنیم حتی در نمازهای اخفاتیه و نمازهایی که حمد و سوره شان آهسته هم می خوانیم، مستحب است انسان بسم الله را بلند بخواند و این از مختصات شیعه است. این پنج نشان را از علامات مؤمن بیان فرمود، از جمله بحث زیارت اربعین. یک مقدار من روی این بحث زیارت الاربعینی که امام حسن عسکری (ع) اشاره فرمودند یک مقدار توصیه هایی را خدمتتان عرض می کنم، ان شاءالله که استفاده کنیم از روایاتی که در این باب وجود دارد. می دانید که بحث زیارت یک بحث مفصلی دارد. یکی از موارد اختلافی بین مذاهب اسلامی امروز بحث زیارت است و بعضی از مذاهبی که تفکر افراطی دارند زیارت را و زیارت اهل قبور را ، زیارت قبور اولاءرا، ائمه (ع) را شرک می دانند، بدعت می دانند، حرام می دانند و حتی بر این زیارت فرد را «مهدورالدم» حساب می کنند، قتلش را اجازه می دهند، چیزی که الآن شما مشاهده می کنید و بعضی از این مذاهب افراطی بارگاه ها و امامزاده ها را و ائمه را قائل هستند که باید ساختمان ها را تخریب کنند و این ها بدعت هایی است که در جهان اسلام تحقق پیدا کرده، حتی بحث قبه و بارگاه قبر پیغمبر(ص) را هم .معتقد به بدعت این زیارت هستند، صرفاً به عنوان یک آثار تاریخی ممکن است به آن نگاه بکنند که زیادی از این آثار تاریخی وجود دارد که بروند نگاه بکنند. اما در شیعه و در امامیه ما کتاب هایی در این باب داریم که از ائمه (ع) به ما رسیده است، کتاب هایی به عنوان کتاب المزار، کتاب های زیارت و بحث زیارت جزو روایاتی که به صورت متواتر و یقینی از ائمه (ع) به ما رسیده است که باید بروید زیارت کنید. این در حقیقت یک اختلافی است و یک اختلاف نظری عمیقی است بین ما و دیگر مذاهب هر چند که فطرت انسانی زیارت را تجویز می کند. همه ی انسان ها زیارت بزرگانشان را برای خودشان فرض می دانند، ضرورت می دانند، این ها زیارت فطری به اعتقاد درونی انسان وابسطه است اما گذشته از این مسئله که فطری است ما می بینیم که ائمه (ع) تأکید دارد. از زیارت اهل قبور بگیرید که ما روایت در این زمینه زیاد داریم و این زیارت اهل قبور نشان دهنده ی یک امری است که من در عرض دیگرم به آن اشاره می کنم، آقا امیر المؤمنین تأکید کرده اند:«زوروا امواتکم، زوروا موتاکم فانهم یفرحون بزیارتکم» بروید مرده هایتان را زیارت بکنید چونکه آن ها خوشحال می شوند وقتی شما به زیارت اهل قبور می روید، وقتی هم که رفتید برایشان دعا بکنید، بعد از آن که دعا برای آن ها کردید، حالا قرائت قرآنی کردید، دعایی خواندید تعبیر دارد که:« ولْیَطلُبِ الرَّجُلُ حاجَتَهُ عِندَ قَبرِ أبیهِ واُمِّهِ بعدَما یَدعُو لَهُما» بعد از اینکه برایشان دعا کردید برای خودتان دعا کنید، دعا آنجا مستجاب است، هنگامی که کنار قبر پدر و مادر هستید آنجا برای خودتان هم دعا کنید که محل دعا است، و ظهور دارد که در آنجا جای استجابت دعا است. کانهو، پدر و مادر دلسوز شما هم آمین می گویند. خوب این نشانه ای از یک نقطه عمیق عقلی و فکری است که ما اعتقاد به نیستی میت نداریم. ممکن است کسانی احساس بکنند اموات که مقبره ی آن ها ساخته می شود و مدفون می شوند و تبدیل به خاک و خاکستر می شوند، استخوانی از آن ها ممکن است نماند ولی ما معتقدیم که نیست نمی شوند، ارواح آن ها وجود دارد و ما می توانیم با ارواح آن ها سخن بگوییم، ارتباط برقرار بکنیم، برایشان دعا بکنیم و آن ها زنده هستند. این زنده بودن یک اصل است، اصل عقلی و اصل دینی ما است. هم عقلاً ثابت شده است که اینکه روح انسان نمی میرد و هم اینکه در دین ما هم در جای جای معارف دینی ما به ما گفته اند که مردگان نمی میرند، ارواح آن ها زنده هستند و می توان برای آن ها دعا کرد. خوب ، اگر زیارت اموات این گونه است، اگر شما زیارت صلحا بروید، اولیاءالهی بروید، ائمه (ع) بروید، این ها زیارتشان فوق العاده است. آقا رسول خدا (ص) فرمود:« مَن زارَنی حَیّاً وَ مَیِّتاً کُنتُ لَهُ شفیعاً یَومَ القیامَهِ» کسی که در حال حیات من بیاید زیارت من و چه کسی که هنگام ممات من زائر من باشد من شفیع او هستم در روز قیامت. این بیانات پیغمبر بوده به اصحاب، بعضی از اصحاب عمل می کردند، متأسفانه تحریف در این مسائل در صدر اسلام هم مشاهده می کنیم این ها را من ارجاع می دهد دوستان را که بروند بحث زیارت و کیفیت زیارت را حتی در منابع اهل سنت مراجعه بفرمایند. حتی بحث از راه دور وجود دارد. آقا رسول خدا فرمود(ص):« مَن سَلَّمَ عَلَیَّ فی شَیءٍ مِنَ الارضِ» هر کسی به من سلام بکند در هر جای زمین « اَبلَغتُهُ وَ مَن سَلَّمَ عَلَیَّ عِندََ القَبرِ سَمِعتُهُ» این سلام به من می رسد، پیش قبر من هم اگر سلام بکنید من می شنوم این سلام شما را. ما این روایات داریم تو هنگام زیارت هم شما سلام می کنید و می گویی امام سلام مرا می شنوی و جواب مرا می گویی. این اعتقاد ما است نسبت به زیارت اهل بیت، زیارت پیغمبر (ص). در مورد زیارت ائمه (ع) آقا امام رضا (ع) مطلب مهمی را فرموده اند، چرا ما زیارت بکنیم، وظیفه ی زیارت به چه عنوان است؟.آقا امام رضا (ع) فرمود:« إنّ لِکُلِّ إمامٍ عَهدا فی عُنُقِ أولیائهِ و شِیعَتِهِ» ای شیعیان ما، ای اولیاأ ما، دوستان ما، ائمه در گردن شما عهدی دارند، با شما قراردادی دارند، پیمانی بسته اند« ان من تمام الوفاء بالعهد و حسن الاداء زیاره قبورهم» اگر کسانی می خواهند وفای بعهد نسبت به ائمه داشته باشند باید این احساس مسئولیت را بکنند، در گردن خودشان ببینند که هنگام ممات باید بروند زیارت اهل بیت وگر نه وفای بعهد نکرده اند، خیلی ادامه دارد و در آخرش می فرماید:« کان ائمههم شفعاهم یوم القیامه» کسانی که زائر اهل بیت قرار می گیرند، این ها مورد شفاعت اهل بیت در روز قیامت هستند. در میان زیارت ها بیشترین تأکیدی که ما در روایات داریم و حجم زیادی از روایات ما را گرفته است بحث زیارت امام حسین (ع) است. از میان همه ی ائمه زیارت امام حسین یک درخشندگی و خصوصیت خاصی دارد که روایاتش به اندازه ی یک کتاب بحث دارد و روایات متعددی در این باب است. چون که اصلاً شأن نزول زیارت شاید در بیانات ائمه (ع) و تأکیداتی که شده است بحث احیای حرکت حسینی و حماسه ی امام حسین است و لذا تأکیدات فراوانی بر این کرده اند که باید بروید زیارت امام حسین (ع) تا جایی که تهدید کرده اند. آقا امام صادق (ع) فرمود:« مَنْ لَمْ یَأْتِ قَبْرَ الْحُسَیْنِ حَتَّى یَمُوتَ » کسی که تا وقت مرگش یک زیارت امام حسین نرفته باشد«کَانَ مُنْتَقَصَ الْإِیمَانِ مُنْتَقَصَ الدِّینِ» این دینش ناقص است، ایمانش ناقص است. چطور شده است که یک عمر زندگی کرده اما زیارت امام حسین نرفته، این چه نوع وفاس بعهدی در برابر امامش داشته، این چه نوع محبتی بوده است که انگیزه نداشته و نرفته به زیارت امام حسین (ع) و لذا در همین روایتی که از امام حسن عسکر خدمتتان عرض کردم از علایم ایمان دانسته شده است که انسان باید برود زیارت بکند امام حسین را در روز اربعین. اما در باب زیارت اربعین بحث های مفصلی وجود دارد. این اربعین چه خصوصیتی داشته است که بر ما تأکید شده است که باید زیارت اربعین برویم، بحث های مفصلی وجود دارد که این اربعین آیا خصوصیت خاصی داشته است، چهل و چهلم، بعضی ها آمده اند و بحث هایی کردند در زمینه ی رابطه ی روح و جسم که من الآن ورود نمی کنم، گفتند آقا رابطه ی روح و جسم تا چهل روز یک رابطه ی خاصی است، بعد از چهل روز ممکن است ارتباط انس آمیزی که بین روح و بدن باشد قطع می شود. تا چهل روز معمولاً ارواح نسبت به اجسامی که داشتند تعلق خاطری دارند. حالا این یک نوع تحلیلی است که بعضی ار علما داشته اند. اما آن چیزی که در باب امام حسین (ع) داریم که نه تنها در فرمایش امام حسن عسکری (ع) بحث زیارت الاربعین وجود دارد و قابل توجیه هم نیست که بعضی ها اربعین را یک معنای دیگری کرده اند و دیدم بعضی ها در گفته هایشان اربعین را چهل نفر معنا کرده اند، زیارت چهل نفر، حالا این چهل نفر کی هستند من این ها را توجیه می دانو. ولی در هر حال روایاتی که در زیارت ها آمده است، زیارتی که امام صادق (ع) آمده است که در روز اربعین این زیارت را بخوانید، این خودش شاهد بر این است که این زیارت الاربعین در زبان امام حسن عسکری همین اربعینی است که ما می شناسیم یعنی چهل روز بعد از شهادت امام حسین و این که چهلم را امروز هم رسم است برای اموات معمولاً جلسه ی یادبود می گذارند این برگرفته از حرکتی است که ما در روایات داریم و بیاناتی است که ائمه (ع) دارند و در مورد امام حسین زیارت اربعین را وارد کرده اند. خوب در هر حال آیا در این چهلم جابربن عبدالله انصاری وارد شد، آیا در این چهل روز خانواده امام حسین (ع) وارد کربلا شده اند، بخاطر همین چهلم را گرامی داشته اند، این ها اختلافی است که بین نظر علما قرار گرفته ولی آن چیزی که یقینی ما است و ما مطمئن هستیم از میان روایات و زیارتنامه هایی که وجود دارد این است که اربعین یک خصوصیتی دارد، یک ویژگی دارد که زیارت این روز بر ما مستحب قرار دادند و انسان باید در آن روز زیارتنامه امام حسین (ع) را بخواند و استفاده بکند. داخل این روز مشاهده می فرمایید دو تا زیارت نقل شده است، یک زیارت از امام صادق (ع) است که واقعاً مفاد بلندی دارد این زیارتنامه ، اگر می خوانید ان شاءالله روز اربعین وقتی که آفتاب بلند می شود بخوانید و بر جملاتش تأمل بکنید، معانی دقیقی دارد، شما قسمت هایی از این دعا و زیارتنامه را وقتی مشاهده می کنید بحث فلسفه ی قیام امام حسین، تکه های قابل تأملی در این فرمایشات وجود داردمانند«السلام علیقتیل العبرات و اسیر الکربات» ای کشته شده ی اشک ها، ای اسیر غصه ها و کربت ها، این ها نیاز به تحلیل دارد ، جملات دقیقی است. امام خون قلبش را و خون دلش را برای تو بذل کرد. امام حسین شهید شد بخاطر اینکه مردم را از جهالت بیرون ببرد. آن ها را از ظلالت و گمراهی بیرون کند. این ها جملاتی است که می بینید در این زیارتنامه وجود دارد. حالا زیارت خودش است، جابربن عبدالله انصاری مفاد بلندی دارد که بنظر می رسد از خودش نباشد، بلکه جابر از پیغمبر در حقیقت قبل از شهادت امام حسین زیارتنامه اش صادر شده بوده و جابر حفظ کرده و زیارتنامه مفصلی است که وقتی که شروع می فرماید من احساس می کنم کگه جابر نمی تواند این جمله را بگوید، که السلام علیک یا آل الله، سلام بر تو ای خانواده خدا، این آل الله بودن امام حسین تأبیر عمیقی است، نیاز به تحلیل دارد و یقیناً انسان های متعالی و انسان هایی که از نظر علم و معرفت بلند هستند این تأبیرات را می توان از جملاتشان در بیاورید و یقین این زیارتنامه معصور از پیغمبر است که بر زبان جابربن عبدالله انصاری در روز اربعین بیان شده است. ان شاءالله خداوند به ما توفیق بدهد که در این روز زائر حضرت باشیم، خوشا به حال آن کسانی که با پای قلب، با پای بدن پیاده روی کردن، خود را به زحمت انداختن برای امام حسین، به عشق امام حسین ان شاءالله معجورند، خداوند به آن ها اجر عنایت بفرماید. ما را هم در زحمات آن ها ان شاءالله خداوند شریک قرار بدهد که قلب ما با آن ها است.اتیعه از جابر سؤال گرفت جابر آیا ما هم شریک هستیم در این مصائبی که این ها کشیدند،این ها کشته شدند، این ها زحمت کشیدند. گفت پیغمبر به من گفت، کسی که راضی به عمل قومی باشد به یقین با آن ها در اجر حتماً شریک است، اجری که به آن ها داده می شود به او هم داده می شود.
خطبه دوم
مناسبت هایی را که در پیش داریم من به دو ،سه مناسبت با توجه به کمی وقت مطالبی را تقدیم حضور می کنم. ابتداً روز اربعین حسینی داریم، در هر حال پایان این دو ماه محرم و صفر، دو ماه عزاداری بود، این متعلق به امام حسین بود. در این دو ماه سفره ی کرامت حسینی باز بود و الحمدلله کسانی که اهل خدمت به این جلسات بودند، کلانی که خدمتگزار این حماسه و حرکت بودند در جهت ایجاد حماسه بیشتر ، در جهت ایجاد روحیه بیشتر، در جهت تحریک مردم، ترغیب مردم، تشویق مردم به این حرکتی که امام حسین خلق کرد، زحمت کشیدند، همه مهجورند. الآن این دهه، دهه ی آخر این دو ماه است که سفره ی کرامت بسته می شود، ان شاءالله این دهه را باید به آن توجه بکنیم، در جلسات حسینی و عزاداری امام حسین شرکت داشته باشیم، اظهار عذاب و ماتم امام حسین وظیفه ی ما است و در حقیقت این حرکت اربعین، این حرکت راهپیمایی یک نوع نمایش اظهار ولایت در جهان ظلمت است. نور ولایت باید در این جهان تلئلو پیدا بکند، درخشندگی خودش را نشان بدهد، ما در این حرکت داریم امام حسین را معرفی به جهان می کنیم ، نورانیت حسین را، نورانیت ولایت علوی و ائمه (ع) را داریم به جهان ارائه می دهیم. این وظیفه است، این خودش یک نوع تبلیغ است. جابر مانند یکی، دو روز دیگر، روز اربعین نمی دانم از کجا حرکت کرده است، در هر حال محل نظر بین علما است، از حجاز حرکت کرد، از کوفه حرکت کرد. در هر حال خبر امام حسین به او رسیده بود، این پیرمرد با صفای نورانی، نابینا شده است، چشم او نمی بیند، شاگردی دارد، اتیعه از مفسرین هم اهل سنت به او احترام می گذارند و هم شیعه، هر دو با هم اولین زائر حسینی بوده اند. این ها وارد آن صحرای پر از مصیبت شدند. هنگامی که وارد آن صحرا شد این در حقیقت همان طور که عرض کردم سنت پیغمبر را نقل کرده است، بیان پیغمبر را به ما منتقل کرده است، دستور داد به اتیعه که من را کنار فرات ببر، وارد شریعه ی فرات شد، غصلی کرد و لباسی را به تن کرد مانند لباس احرامیان و خود را معطر کرد و اتیعه می گوید این پیرمرد را می دیدم که قدم ها را کوتاه بر می دارد، زکر خدا بر زبانش است. عجیب است، به ما یاد داده اند، که دارد می روید زیارت اولیاء الهی باید این گونه حرکت کنید. هنگامی که نزدیک قبر بردم این پیرمرد با صفا را گفت که دست مرا بر روی قبر بگذار، دست این پیرمرد باصفا را گذاشتم روی قبر، ناگهان صدا زد یا حسین، یا حسین، یا حسین. با امام حسین روابط صمیمی داشته محبت قلبی داشته، قبلی داشته است، با همدیگر دوست بوده اند، این ها با همدیگر پیغمبر را دیده اند، هر چند سن جابر بیشتر از امام حسین است اما گویی انتظار دارد امام همان طور که سابق صدای امامش می داد، صدای حسین می زد جواب گیرش می آمد، حالا هم جوابی بشنود.آیا دوست جواب حبیبش را نمی دهد، من دارم صدایت می زنم، خودش جواب خودش را داد. گفت: جابر انتظار داری جواب سلامت را کسی بدهد که بین سر و بدنش فرسنگ ها فاصله است، رگ های بدن بر سوی بدنش آویزان است، چطور جواب صدای تو را بدهد. داشت مصیبت می خواند. نمی دانم، آیا همین گونه بوده است، ولی بعضی از مقاتل و انسان های معتبر، علمای ما، بزرگان ما داستان ملاقات را بیان می کنند که ناگهان از دور سیاهی داده شد. گویا کاروان مظلوم حسینیان هم آمدیند، حسینیان هم آمدند. هنگامی که جابر آن قافله را دید گفت که من را برسان به امامم زین العابدین، هنگامی که این دو بزرگوار به هم رسیدند امام زین العابدین گفت جابر تویی، تو آمده ای به زیارت پدرم، بغل گرفت اورا ، صدا زد جابر اینجا پدران و برادران مرا به شهادت رساندند، اینجا خیمه های ما را به آتش کشاندند، شروع کرد عزاداری و عزاداری امام حسین را آنجا بیان کردند، گریه ای گرفته است، طوفانی از گریه. صل الله علیک، اما از زینب کبری بگویم که این ایام، ایام زینبیه است. زینب را گفتند صبور بود، ام المصائب بود، زینب را گفتند سنگینی و وقار و کوی استقامت بود، چه زیبا در برابر طاغوت ها ایستاد، خم به ابرو نیاورد اما نمی دانم از امروز اربعین زینب دیگر نه آن زینب است، زینب دیگر باید گریه بکند، دیگر زینب را بعنوان بکایین می شناسند، دیگر حسین جان رسالت به پایان رسیدف دیگر زینب قلب آن را ندارد که تحمل مصیبت ها بکند، یک سال بیشتر عمر نکرد زینب کبری.« صلی الله علیکم یا اهل بیت نبوه و معدن الرساله ئ مختلف الملائکه». هفته ی بسیج را داریم، گرامی می داریم این هفته را بر بسیجیان، همه کسانی که دل در گرو راه امام و شهدا دارند. مقام معظم رهبری فرمود بسیج یک گنج پنهان است که باید آن را کشف کرد. تأبیر مقام معظم رهبری در مورد بسیج این است که بسیج یک تفکر است، یک فرهنگ است. بسیجی را در حقیقت یک تزی بود که امام ارائه داد به جهان. امروز تمام جهان از این تفکری که امام به جهان اعلام کرد دارد الهام می گیرد. امروز بسیج دارد انقلاب امام حسین را در تمام جهان سریان می دهد، دارد مبلغ انقلاب امام حسین می شود، بسیج یک گنجینه ی الهی است. این بسیج را باید به آن توجه کرد، باید بسیج را پروراند، بسیج در کنار مساجد باید حرکت بسیجی از خودش نشان بدهد. مقام معظم رهبری در دیدار اخیرشان فرمودند که بگذرید در اینکه خارج از کشور چه گذشته است و در کشور استکباری آمریکا کی بر سر کار آمده یا نیامده. این ها همه دشمنان هستند. آن چیزی که مسئله ی اصلی ما در نظام ما است، این است که ما باید اصول انقلابمان را برش ایستادگی داشته باشیم. این در درجه اول است. گروهی که ممکن است تفکر انقلابی را یک تفکر ارتجاعی بدانند، انقلاب مال سال ۵۷ بود، امروز باید امروزی فکر است، این هایی که مدعی روشنفکری امروزی هستند خدایی نکرده تحریف نکنند فرمایشات امام را. مقام معظم رهبری فرمودند که اصول انقلاب را شما می تواند از وصیتنامه امام بدست بیاورید. به جوانان تأکید کردند وصیتنامه امام را بروید مطالعه بکنید، اصول انقلاب را و اصول انقلابی بودند و بسیجی بودن را باید در آنجا ما آموزش ببینیم. ایشان فرمودند که من انتظار دارم از جوانان که روحیه ی انقلابی خودشان را حفظ بکنند. روحیه ی انقلابی یعنی روحیه ی تعهد و تعبد به دین، به انقلاب، به شهدا، یعنی طی مسیر شهدا بدون هیچ ترس و واهمه، یعنی در مقابل استکبار ایستادن بدون هیچ ترس و واهمه، در برابر ضدارزش ها ایستادن بدون هیچ ترس و واهمه. این یعنی انقلابی بودن. لذا فرمودند که انتظار می رود از همه ی کسانی که دلسوز انقلاب هستند امروز دشمن متمرکز بر اقتصاد ما شده است. می داند که نقطه ضعف ما در مسائل اقتصادی است لذا باید جوانان ما، اندیشمندان ما، فرهیختگان ما به سوی اقتصاد درونزا، اقتصادی که از درون کشور تولید می شود، اقتصاد مقاومتی فکر بکنند و مشکلات مملکت را حل بکنند. ان شاءالله خداوند به ما توفیق بدهد در راه ساختن یک نظامی که امام حسین برای اون شهید شد خداوند به ما توفیق عنایت بفرماید.